سرویس سیاسی پایگاه 598 - چند روزي است كه گفت و گفت اخير حجةالاسلام هاشمي با فصلنامه مطالعات بين الملل نقل محافل خبري و سياسي ايران شده است. صحبت هاي ايشان به قدري بي پروا و روشن است كه در نگاه اول ساده لوحانه به نظر ميرسد. جملاتي همچون "آمریکا قدرت برتر دنیا است"، "میخواستم با آمریکا با شروطی که گذاشته بودم، مذاکره را شروع کنم که نتوانستم. نتوانستم غیر از این است که نخواستم"، "میخواستم با مصر رابطه برقرار کنیم که نتوانستیم" "چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟"، " ...به امام گفتم [هفت موضوع از جمله ارتباط با آمريكا] گردنههایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود". آقاي هاشمي بسيار خوب فضاي ايران را ميشناسد و ميداند اين گفتهها برايش دردسر ساز خواهد شد و موجب خشم و دلخوري قاطبه امت حزب الله ميشود .
همچنان كه آقاي توكلي نيز مردم را خوب ميشناسد و ميداند اقدام وقيحانه سايت ايشان در ايجاد رابطه، گفتگو و پرسش و پاسخ با نماينده آمريكا چه عواقبي را براي ايشان به ارمغان ميآورد. ميدانند كه بعد از اين اقدامات، بايد منتظر واكنش تند رسانههاي مردمي و هم چنين شعارهاي بعد از نماز جمعه باشند كه شايد بگويند: "هاشمي، مبارك**پيوندتان مبارك" "توكلي، آمريكا**پيوندتان مبارك" و يا شعارهايي به مراتب تندتر از اين. پس اين تحركات به چه معناست؟ آيا اشتباه كرده، فريب خورده و يا چيزي از اين دست؟ يا آنكه اعلام شروع يك حركت جديد اين جريان است؟ درست مانند نامه بي سلام و والسلام هاشمي و آغاز فتنه 88. يا موضوع ديگري است؟
در ابتداي اين بحث مي خواهيم مروري كوتاه بر رسانههاي خارجي داشتهباشيم كه اكنون با دست هاشمي گردو ميشكنند و ببينيم نظر آنها درباره اين موضوع چيست؟ و كدام بخش از صحبت هاي حجةالاسلام رفسنجاني برايشان داراي ارزش خبري بوده است؟
دويچه وله: رسانه اي آلماني كه مخاطبان آن عمدتا مردم اروپا و آسياي مركزي مي باشند.
تيتر اول: رفسنجاني: قطع رابطه با آمريكا قابل تداوم نيست.
جملات مورد توجه اين رسانه: از شعار «نه غربي نه شرقي» تفسيري عوامانه صورت گرفته - عده اي در در داخل هستند كه نمي خواهند ما با عربستان رابطه دوستانه داشته باشيم - ما نبايد از حزب الله و حماس برای مزاحمت دیگران استفاده کنیم و اینها هم کار خودشان را بکنند. وقتی که نظام نخواهد در دنیا ماجراجویی بکند، اینگونه مسائل قابل تحمل است.
صداي اسرائيل: رسانه رسمي وزارت خارجه اسرائيل كه مخاطبان آن عمدتا مردمان خاورميانه هستند.
تيتر: رفسنجاني: حمايت ما از حماس و حزب الله قابل دفاع است.
جملات مورد توجه: حمایت از این ها همیشه قابل دفاع بوده است. به شرط آنکه ما از این ها برای مزاحمت دیگران استفاده نکنیم و این ها هم کار خودشان را بکنند. وقتی که نظام نخواهد در دنیا ماجراجویی کند، این گونه مسائل قابل تحمل است.
تحليل اين رسانه: سخنان هاشمي رفسنجاني به نوعي اذعان به ماجراجوييهاي ايران در سطح جهان و استفاده اين حكومت از سازمان هاي تروريستي براي ضربه زدن به كشورهاي ديگر است.
بي بي سي: معلوم الحال
تيتر اول: رفسنجاني: از امام خواستم كه مسئله رابطه با آمريكا را در زمان حياتش حل كند.
جملات مورد توجه: [رابطه با آمريكا] گردنه اي است كه اگر شما [امام] ما را عبور ندهيد، بعد از شما عبور مشكل خواهد بود- اگر مدیریت نیرومندی در کشور کارها را به عهده بگیرد، همین حالا میتواند خیلی زود با یک حرکت جهشی این مسائل را حل کند -بعد از رحلت امام، در شورای عالی امنیت ملی تصویب کردیم که روابطمان را با مصر برقرار کنیم اما نشد.
تحليل اين رسانه: شكاف در حكومت با توجه به آنكه آيت الله خامنه اي رهبر جمهوري اسلامي از سرسخت ترين مخالفان مذاكره تهران واشنگتن است.
صداي آمريكا (voa): معلوم الحال
تيتر: رابطه بين ايران و آمريكا
جملات مورد توجه: براي ما دوست و دشمن دائمي وجود ندارد- آمريكا قدرت برتر دنياست - فكر مي كنم هنوز روابط خوب با عربستان مقدور است.
تحليل اين رسانه: همزماني اين گفتگو با اقدام سايت الف (وابسته به احمدتوكلي) كه در آن از آلن اير (سخنگوي فارسي زبان كاخ سفيد) خواسته بود پاسخ خوانندگان را بدهد نشان دهنده وجود جرياني براي ارتباط با امريكا در ايران است.
العربيه: رسانه اي كه عرب ها آن را "العبري" (زبان يهودي) ميخوانند و مخاطب آن كشورهاي خاورميانه و عرب زبان است.
تيتر اول: هاشمي رفسنجاني: مي خواستم با آمريكا و مصر مذاكره را شروع كنم اما نتوانستم.
جملات مورد توجه: میخواستم با مصر رابطه برقرار کنیم که نتوانستیم- میخواستم با آمریکا مذاکره را شروع کنم که نتوانستم. نتوانستم غیر از این است که نخواستم - نبايد از اینها [حماس و حزب الله] برای مزاحمت دیگران استفاده کنیم .اینها هم کار خودشان را بکنند. وقتی که نظام نخواهد در دنیا ماجراجویی بکند، اینگونه مسائل قابل تحمل است.
تحليل اين رسانه: این سخنان هاشمی رفسنجانی بر خلاف اظهارات اکثر مقام های مسئول ایرانی به ویژه آیت الله علی خامنه ای رهبر این کشور است که در گفتمان رسمی خود آمریکا را "شیطان بزرگ" توصیف می کنند.
در تحليل درست اين اقدام حجة الاسلام هاشمي بايد به چند نكته ديگر نيز دقت نمود:
اول آنكه هاشمي يك سياست مدار است و مرگ او در فراموشي اوست. او نمي خواهد مانند كروبي و موسوي كه توسط رسانه ها و مردم به دست فراموشي سپرده شده اند از گردانه خارج شود به همين دليل مي خواهد با سخنان گاه و بيگاه خود توجه رسانه ها را به خود جلب كند.
دوم آنكه هاشمي براي جلب آرائ عمومي نياز به اين جنجال ها دارد. به گفته لانگ ولانگ كه مي گويد اگر بتواني در جامعه جنجال بيافريني و موضوعي را نقل محافل و گفتگوها كني ميتواني احساسات عمومي را درباره آن مسئله بر انگيزي، در اين حالت چشم و گوش جامعه تيز شده و منتظر يك تاييد و يا ردّ از طرف منبعي محبوب است اين آخرين مرحله بود و اكنون ديگر افكار عمومي همراه شده است و مي توانيد فشار آن را به سمت كسي كه مي خواهيد هدايت كنيد.
سوم آنكه انتخابات 92 (رياست جمهوري) در راه است و آرامش سياسي كشور به نفع طيف آقاي هاشمي نمي باشد. آنها سعي خواهند كرد تا با ايجاد تنش هايي پي در پي فضاي رسانه اي و سياسي كشور را به نوعي گل آلود كرده و از اين طريق براي خود ماهيگيري كنند. آقاي هاشمي نتوانست اين نيت خود را مخفي نگه دارد و ناخواسته در بخشي از صحبت ها به آن اشاره نمود " اگر حالا هم مدیریت نیرومندی در کشور کارها را به عهده بگیرد، همین حالا میتواند خیلی زود با یک حرکتهای جهشی این مسائل را حل کند"
اما اين گفته هاي آقاي هاشمي و اقدامات سايت احمد توكلي حاوي پيام هايي براي خارج از كشور نيز بود. پيامي كه به آمريكا، عربستان و اسرائيل مي فهماند كه اولا جريان مقابله با رهبري و آرمان هاي امام به طور كامل از بين نرفته و در بدنه نظام نيز نفوذ دارد و ثانيا در صورت حمايت از اين جريان در انتخابات آينده و پيروزي اين طيف در انتخابات، آنها مي توانند به تامين منافع نامشروع خود در ايران اميدوار باشند جرياني كه به دنبال دوستي با عربستان، مذاكره با آمريكا و استفاده نكردن از حزب الله و حماس است. البته دومين مخاطب خارجي اين اقدامات، انقلابيون نهضتهاي بيدارياسلامي هستند كه با الگوگيري از انقلاب ايران به مقابله با آمريكا برخواسته و پرچمهاي استكباري را در قاهره، منامه، صنعا، تونس، اسكندريه و ديگر شهرها به آتش مي كشند. اما آقاي هاشمي به عنوان يكي از انقلابيون دهه 50 ايران به آنان پيام مي فرستد كه استكبار ستيز نباشند و مشتركاتشان را با "شيطان بزرگ" پيدا كنند و اختلافات را كنار بگذارند.
حال با توجه به اين نكات و پيامهاي داخلي و خارجي و با در نظرگرفتن بازتاب بين المللي افاضات ايشان در رسانه هاي خارجي، ميتوان قصد و نيت ايشان از بيان اين سخنان را به خوبي دريافت و دانست كه انقلابي دهه50 در ذهن خود چه مي پروراند.