دوره های گذشته انتخابات آمریکا رو نیز به جهت حوزه کاری آن موقع بیشتر از سایر دوستان پیگیر بودم اما با اینکه چند سالی است از فضای کاری سابق و مرتبط با رسانه فاصله گرفته ام انتخابات این دوره برایم خیلی مهم است.
در نظر سنجی مجازی که کرده ام و سوالاتی که حضوری از دوستان پرسیده ام دو جواب کاملا پررنگ است:
۱. فرقی نمی کند. ۲. ترامپ می شود و یا ترامپ بهتر است.
جواب اولی برایم با توجه به سیاست های نظام قابل درک و پذیرش است که البته در مورد آن نیز نکته ای دارم و جواب دوم غیر قابل درک است مخصوصا قسمتی که می گویند ترامپ بهتر است.
ابتدا در مورد جواب دوم سخن می گویم چون در مورد اول می خواهم کمی مفصل تر بنویسم ترامپ می شود و ترامپ بشود بهتر است.
نمیدانم تعریف دوستان از بهتر و بدتر چیست.
یکی از دو کاندیدای فعلی که از قضا رئیس جمهوری فعلی آمریکا نیز هست و به نظر بعضی بهتر است که کماکان بر این مسند بنشیند قمارباز و حرام زاده قاتلی است که دستش به خون عزیز ایران و قهرمانی ملی کشورمان سردار سلیمانی آغشته است. و با جسارت از شهادت حاج قاسم و مهندس ابومهدی و همراهان شهیدش دفاع می کند و در میتینگ های انتخاباتی این دوره هم مدام آن را تکرار می کند و جزو افتخارات خود می داند.
همین یک مورد کافی نیست تا در این دوره آرزوی شکست این موجود خبیث را داشته باشیم و یا باز هم توجیهات و دلایل مصلحت گونه ای که رای آوردن ترامپ بهتر است دارید؟
چطور دلتان می آید وقتی هنوز که هنوز است داغ شهید عزیز بر دل است و سرد شدنی نیست.
انصافتان را شکر، هنوز سالگرد شهادت حاج قاسم را رد نکرده ایم، چه مصلحتی در رای آوردن این حرام زاده پست وجود دارد که ارزشش بیشتر از فراموش کردن و وانهادن خون شهید و قهرمان ملی کشور است.
آنهایی که برایشان و به نظرشان فرقی نمی کند چه کسی رای بیاورد یعنی شما هم شهادت عزیز و سردار ایران را فراموش کرده اید و رای آوردن قاتل حاج قاسم و شخص دیگری برای شما علی السویه است؟
می خواهم با مقدمه فوق وارد جواب اول شوم، یعنی کسانی که برایشان فرقی نمیکند.
سیاست خارجی آمریکا بر خلاف سیاست خارجی جمهوری اسلامی تعریف می شود. در آمریکا دموکرات ها از جیمی جیمی کارتر تا جمهوری خواه ها و ترامپ در قبال ایران یک هدف دارند و آن هم فشار حداکثری و مقابله با جمهوری اسلامی است. بر این اساس سیاستهای نظام در داخل کشور بر این اساس بنا شده است که فرقی نمی کند برگزیده آمریکایی ها و سیستم انتخاباتی پیچیده شان، دموکرات و یا جمهوری خواه باشد.
اما متاسفانه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی این توازن و یکدستی دیده نمی شود. اصلاح طلبان و غربگراها توازن در سیاست خارجی ایران را از بین برده و در بزنگاه های حساس آن را پاشنه آشیل و وسیله ای برای سودجویی های داخلی خود در انتخابات و امثالهم قرار داده اند.
شعار ما زبان دنیا را بلدیم، ترجمه ساده همین عدم توازن سیاست خارجی و سودجویی های بعد از آن است.
این سودجویی اصلاح طلبان و غربگرایان و به تبع آن براندازان و سایر مخالفان جمهوری اسلامی در وهله اول حاصل سیاست سکوت جمهوری اسلامی در قبال بزرگترین و رسمی ترین دشمن خود طی چهل سال گذشته است.
آمریکا سیاستش فشار و برخورد حداکثری است برای همین برای آنها فرق می کند دولت ایران اصولگرا و انقلابی اهل مقاومت و یا اصلاح طلب اهل سازش و مذاکره باشد. لذا سعی می کنند در انتخابات ایران تاثیر بگذارند. این اتفاق متقابل اما در ایران در قبال آمریکا هم چنان دیده نمی شود و مرغ ما یک پا دارد.
یک قاعده کلی داریم به نام ما من عام الا و قد خص هیچ مطلق و عمومیتی نیست که تخصیص و استثنا نخورد.
بر اساس این قاعده کلی و با توجه به خباثت بی سابقه ترامپ حرام زاده در شهادت سردار سلیمانی در این دوره و با توجه به رقابت نزدیک دو چهره دموکرات و جمهوریخواه می توانستیم حداقل در کم شدن شر این ملعون را از سر مردم و کشورمان به اندازه خودمان سهیم باشیم.
وقتی دولت فعلی در ایران با شعار مذاکره با کدخدا بر سرکار می آید و رای می آورد و ایران یکی از موضوعات مهم سیاست خارجی در مناظرات و کمپین های انتخاباتی بین جمهوری خواهان و دموکرات ها است چرا ما نتوانیم در انتخابات آنها تاثیر داشته باشیم.
کاری که فارغ از نتیجه آن فکر می کنم ارزش یک بار امتحان کردن را در ۴۰ سال گذشته داشته باشد.
کاری به فعالیت ها و مذاکرات غیر رسمی و پشت پرده و شایعات ندارم. منظورم سیاستی شفاف و بر اساس اطلاع و آگاهی جامعه و رسانه ها برای نقد و اظهار نظر است.
این قلم به دنبال تایید بایدن و دموکرات ها نیست ولی آیا به این نتیجه نمی شود رسید که بین بد و بدتر و یا فاسد و افسد فرق هست؟
اگر بنا را بر این بگذاریم که تعامل ما با آمریکا منفی و خصمانه است و مثبت و دوستانه نیست، برای همین تعامل منفی نباید وارد پروسه اثرگذاری شد؟
سال هاست لابی یهودیان به نام آیپک یکی از اثرگذارترین لابی های سیاسی در ایالات متحده محسوب می شود. یهودیان با جمعیت اندک خود ولی با استفاده از نفوذ اقتصادی توانسته اند این تاثیر را در عرصه سیاست خارجی و داخلی آمریکا و جهان در دست بگیرند.
دنیای اسلام اگر در دست سران وهابی و خیانتکار کشورهای عربی نبود می توانست با بهره گیری از ذخائر انرژی و تسلط بر مهمترین آبراه ها و نقاط استراتژیک مانند خلیج فارس یکی از قوی ترین لابی های جهانی باشد.
عربستان وهابی و سایر شیخ نشین ها و جزایر خلیج فارس تا حدودی در نقش یک لابی پیرو و در حد یک بانک مالی بدون وثیقه تنها در خدمت لابی آیپک باشند اما هیچگاه نتوانسته اند به علت ضعف راهبردی خواسته های خود را به سرانجام برسانند.
ایران، عراق، لبنان،سوریه، قطر و سایر کشورهای عربی و اسلامی مستقل و خارج از زعامت عربستان می توانند با اتخاذ سیاست های راهبردی نقش موثری در را مقابل لابی یهودی آیپک ایفا کنند.
حاصل سیاست منفعل گونه ایران در مقابل آمریکا در طول چهل سال گذشته تحریم ها و سختی بیشتر معیشت مردم بوده است.
کاش فرصت انتخابات امسال حداقل بعد از شهادت حاج قاسم از دست نمی رفت. تا جناح حاکم آمریکا بفهمد در صورت وحشی گری و ریختن خون عزیزان ایران کمترین تاوان آن از دست رفتن قدرت و کرسی ریاست در کشور خودشان است.
رای آوردن ترامپ روند به رسمیت شناختن اسرائیل از سوی کشورهای منطقه و عربی را سرعت می بخشد. دلار و طلا در بازار به سرعت بالا خواهد رفت و بورس سقوط بیشتری خواهد کرد. ترامپ هم اگر قرار بود امتیازی بدهد برای رای آوردن در این دوره حاضر بود امتیازات اندکی بدهد اما بعد از پیروزی مجدد در انتخابات حاضر به دادن هیچ امتیازی نخواهد بود.
نمی خواهم بگویم رای آوردن بایدن هم در روند فعلی کمکی به حال ایران و اقتصاد خواهد بود. همانطور که در تیتر اشاره کردم سگ زرد برادر شغال است و تنها ممکن است به لحاظ روانی کمکی کوتاه مدت به بازار و وضعیت ارز و طلا بکند.
نکته من هم خوب یا بد بودن یک جناح آمریکا نیست. مساله اصلی اثرگذاری حتی در روند تعامل منفی با آمریکاست.
خروج از روند انفعال و تبدیل شدن به سیاست فعال هم پروسه ای بلند مدت است و در کوتاه مدت جواب نخواهد داد.
تاثیر انتخابات آمریکا بر اقتصاد ایران و حرف هایی که این روزها می شنویم که مثلا شعار مرگ بر آمریکا می دهیم و منتظریم بایدن رای بیاورد و یا اینکه دست به دامان دموکرات ها شدیم حاصل همین انفعال و عدم ورود جدی به استراتژی فعال است. اینگونه حرفا و تیکه انداختن های سیاسی به نظام جمهوری اسلامی از نظر من روی دیگر انفعال در میان مخالفان و براندازان و کپی کاران در فضای مجازی است.
می توان با آمریکا دشمن بود و دشمن ماند اما در روند دشمنی عاقلانه و فعال برخورد کرد.
تعجب من از کسانی است که ادعای انقلابی گری و زیست مسلمانی دارند و با نشر این چنین مطالبی موجب تقویت نگاه ضد انقلاب در میان جامعه مذهبی در حوزه سیاست خارجی هستند.
بر اساس آیه قرآن اشد الناس للذین آمنوا الیهود و النصاری هستند و کسی که یک مرگ بر اسرائیل و آمریکا نگفته و ادعای خیلی مسلمانی دارد در ادعایش باید شک کرد.