به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، روزنامههای زنجیرهای در روزهای اخیر در اقدامی تأمل برانگیز و البته مسبوق به سابقه، معیشت مردم را به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا گره زدهاند.
در همین رابطه، روزنامه ایران- ارگان رسانهای دولت- در گزارشی با عنوان «اگر ترامپ بماند- اگر بایدن بیاید» نوشت: «چه ترامپ جمهوریخواه و چه بایدن دموکرات هر دو در بسیاری از سیاستها درباره ایران نگاه مشترک دارند هر چند در روش متفاوت باشند اما نتیجه یکی خواهد بود. نتیجه انتخابات نوامبر به هر شکل که باشد، صفحه جدیدی را در منازعه ایران و آمریکا رقم خواهد زد».
ارگان دولت در ادامه نوشت: «رئیسجمهوری آینده ایالات متحده ترامپ باشد یا بایدن، تفاوت نمیکند. تنش میان دو کشور در نقطهای است که تصمیمسازی و ارادهای متفاوت از گذشته را طلب میکند. ترامپ ماجراجوست و در صورت موفقیت در انتخابات، برای واداشتن تهران به گفتوگو و توافق با نتیجهای که او و متحدانش درپی آن هستند، بیمیل به اقدام با شدت بیشتر نیست. موفقیت جو بایدن نیز تفاوت زیادی را در صورت مسأله اختلافات ایران و آمریکا ایجاد نمیکند. او همان مطالباتی را از تهران دارد که ترامپ در چهار سال گذشته بر آنها پافشاری کرده است».
روزنامه زنجیرهای شرق نیز در گزارشی با عنوان «استقبال زودهنگام «اکونومیست» از بایدن!» نوشت: «هفتهنامه اکونومیست در شماره 9 مهر (۳۱ اکتبر) نوشته است اگر اکونومیست میتوانست در انتخابات آمریکا شرکت کند، رأی خود را به جو بایدن میداد. این موضع صریح یک نشریه معتبر بینالمللی و راستگرا نشان از شکست ترامپ دارد».
شرق در ادامه نوشت: «بایدن آنتیتز ترامپ است؛ با آمدن بایدن ضمانتی برای رسیدن به آرمانها وجود ندارد؛ ولی حداقل این است که او قول برآوردهکردن محصول دموکراسی از جمله بازسازی، نمایندگی همه جامعه، بازگشت به ارزشها، قدرتمندکردن نهادها را داده است. این خلاصهای از سرمقاله اکونومیست 9 مهرماه است.
حملهای اینچنین از یک هفتهنامه بینالمللی تنها در صورتی قابل توجیه است که پیروزی بایدن قطعی است؛ ازهمینرو میتوان آن را نشانهای از شکست ترامپ دانست. اکونومیست تنها یک نشریه اقتصادی نیست، بلکه یکی از معتبرترین آژانسهای پیشبینیهای اقتصادی و سیاسی در جهان است».
ثبات اقتصادی ایران در گرو نتیجه انتخابات آمریکا!
همچنین دنیای اقتصاد طی یادداشتی نوشت: «انتخاب بایدن، امید به توافق با آمریکا، رفع تحریمها، کاهش انتظارات تورمی و برگشت ثبات به اقتصاد ایران را افزایش میدهد، موجب ثبات نرخ ارز و حتی کاهش آن به سمت اعداد تعادلی میشود. درصورت بازگشت به برجام، ارز حاصل از صادرات نفتی به کشور برگشته و دست بانکمرکزی برای کنترل ارز بازتر میشود».
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت: «علاوه بر این موارد، رفع تحریم موجب افزایش فروش نفت ایران و تامین کسری بودجه و عدم نیاز به چاپ اسکناس یا افزایش نرخ اوراق بدهی میشود. در صورت انتخاب ترامپ، ناامیدی از بهبود شرایط آتی و ریسک سیاسی افزایش پیدا کرده و ادامه اوضاع بد اقتصادی، از جمله تراز تجاری منفی، عدم دسترسی به منابع ارزی و ممکن نبودن صادرات نفت و کاهش امید به توافق، موجب رشد نرخ ارز میشود. در کنار نتایج انتخابات آمریکا، در صورتی که ایرادات اساسی مثل رشد نقدینگی و کسری بودجه، کنترل نشود، وضعیت ارز سامان پیدا نکند، اما بدون رفع تحریمها در کوتاهمدت نمیتوان افقی بلندمدت را برای اقتصاد متصور بود».
دیگر رسانههای زنجیرهای نیز یا صراحتا از بایدن حمایت کردهاند و یا با تاکید بر اینکه، چه بایدن انتخاب شود و چه ترامپ، مدعی شده اند که گشایش اقتصادی در ایران منوط به نوع تعامل با آمریکاست.
میگفتند «امضای کِری تضمین است»
در دی ماه 94 روزنامه زنجیرهای شرق در صفحه اول با تیتر درشت نوشت «امضای کِری تضمین است؛ اطمینان تهران از اجرای برجام»؛ این ادعا در حالی مطرح شد که در همان مقطع دولت اوباما اقدامات زیادی علیه برجام انجام داده و به عبارتی توافق هستهای را بارها به صورت فاحش نقض کرده بود.
مدیرمسئول روزنامه شرق بعدها در توصیف این تیتر گفت:«من مبالغه را قبول دارم. این مبالغهها باید میشد به این خاطر که فضا خیلی فضای تنگ و ترشی بود، دولت باید در حقیقت این موضوع را قدری بزک میکرد که بتواند حرفش را به کرسی بنشاند».
متاسفانه مدعیان اصلاحات در ماهها و هفتههای اخیر نیز همین رویکرد غیراخلاقی و غیرحرفهای را در پیش گرفته و برای عبور از فضای تنگ و ترش ناشی از کارنامه غیرقابل دفاع دولت، به مبالغه و خلافگویی و شرطیسازی معیشت مردم روی آوردهاند.
تعلیق اقتصاد و شرطیسازی معیشت مردم
طیف مدعی اصلاحات در هفت سال اخیر، اقتصاد را تعلیق و معیشت مردم را شرطی کرد. این طیف از سال 92 تا 94، امور کشور را معطل مذاکره و امضای توافق گذاشت. از سال 94 تا 97 نیز کشور معطل اجرای برجام بود و از سال 97 تاکنون نیز خروج آمریکا از برجام، مسبب تمام مشکلات کشور نامیده میشود. این در حالی است که مقامات ارشد دولت روحانی و فعالین مدعی اصلاحات تا پیش از سال 92 تاکید داشتند که تحریمها حداکثر 20 الی 30 درصد در ایجاد مشکلات سهیم است و 70 الی 80 درصد مشکلات کشور ناشی از سوءمدیریت در دولت است.
تقلا برای تکرار خسارت محض برجام
در سالهای گذشته دولتمردان و رسانههای زنجیرهای و فعالین مدعی اصلاحات تاکید داشتند که به واسطه برجام تمامی تحریمها یکباره لغو شده و رؤسایجمهور بعدی آمریکا نیز نمیتوانند از توافق خارج شوند و آنچنان رونقی ایجاد میشود که دیگر مردم نیازی به پول یارانه نخواهند داشت. بر همین اساس تمامی مسائل از جمله گرانی، رکود، بیکاری و حتی آب خوردن مردم به مذاکره و توافق گره خورد.
نتیجه آن شد که علیرغم بتنریزی در صنعت هستهای از دلار 3 هزارتومانی و پراید 20 میلیونی رسیدیم به دلار 30 هزارتومانی و پراید 150 میلیونی.
مدعیان اصلاحات که در سالهای گذشته با برجام، معیشت مردم را نابود کردند، باز هم با گره زدن اقتصاد کشور به نتیجه انتخابات آمریکا و جاده صافکنی برای مذاکره، در پی تکرار این اقدام خسارتبار هستند. این در حالی است که جمهوریخواهان و دموکراتها، در هر مسئلهای با یکدیگر اختلاف داشته باشند، در دشمنی و خباثت با مردم ایران هیچ اختلافی با هم ندارند.
برهای در مذبح و بردهای در مسلخ!
دولت آمریکا (هم دموکراتها و هم جمهوریخواهان) دولتی غارتگر، مستکبر، مداخلهگر، زیادهخواه، زورگو، جنایتکار و عهدشکن است. اما مدعیان اصلاحات تاکید دارند که در مقابل چنین دولتی باید همچون برهای در مذبح و بردهای در مسلخ باشیم!
هفتهنامه زنجیرهای صدا- ارگان رسانهای حزب اتحاد ملت(اعضای حزب منحله مشارکت) شهریورماه سالجاری در مطلبی با عنوان «ناسیونالیسم وارونه» با تمجید از دیدار تحقیرآمیز رئیسجمهور صربستان با ترامپ نوشت: «آیا اقداماتی از جنس کنش رئیسجمهور صربستان را باید مایه شرمساری او دانست؟
فرض کنیم سیاستمدار صرب همچون متهمی در اتاق بازجویی و حتی یک برده در مقابل همتای آمریکایی خود نشسته است؛ اگر منافع صربستان چنین اقتضایی کند، باید اقدام رئیسجمهور این کشور را تمسخر کرد یا باید آن را عقلانیتی سیاسی خواند؟! رئیسجمهور صربستان در بلندمدت سیاستمداری خواهد بود سرافراز و متعهد به منافع ملی، حتی اگر در کوتاهمدت بیهنران مدعی او را به باد تمسخر بگیرند»!
این نشریه مدعی اصلاحات در بخش دیگری از این مطلب نوشت: «از نگاه رسانههای منتقد عکسی که ترامپ از مذاکره و مذاکرهکننده میپسندد، این است: همچون برهای در مذبح و بردهای در مسلخ.» در روزهای گذشته تصاویر دیدار رئیسجمهور صربستان با رئیسجمهور آمریکا در کاخ سفید بازتاب وسیعی در فضای مجازی داشت. دونالد ترامپ در اقدامی تاملبرانگیز برخلاف قوانین و آداب رسمی دیپلماتیک در حالی که خودش پشت میز بزرگ کارش نشسته بود، در اقدامی تحقیرآمیز و البته توهینآمیز الکساندر ووچیچ رئیسجمهور صربستان را روی یک صندلی معمولی در مقابل خود نشاند.
رفتار تحقیرآمیز باراک اوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا با داوود اوغلو (وزیرخارجه وقت ترکیه) و با حیدرالعبادی (نخست وزیر وقت عراق)، و رفتار حقارتآمیز ترامپ با محمود عباس (رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین) و بنسلمان (ولیعهد عربستان) نیز نمونههایی از این رفتار در سالهای اخیر است.
طبیعتا هر انسان عاقلی از این حجم حقارت و ذلت، عبرت میگیرد؛ اما مدعیان اصلاحات نه تنها به این نتیجه نرسیدهاند، بلکه توصیه میکنند که ما هم باید این حقارت و ذلت را تجربه کنیم و به عنوان یک الگو به آن بنگریم. همین ۵ سال پیش دولت ایران با آمریکا توافق کرد اما دولت اوباما در اولین روز اجرای توافق، با نقض فاحش تعهدات خود، تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کرد. دولت ترامپ نیز همین رویه را ادامه داد.
آقای روحانی چندی پیش با اذعان به خسارتبار بودن برجام، مذاکره مجدد با آمریکا را «دیوانگی» نامید. ظریف نیز پیش از این صراحتا گفت «توافق با آمریکا به اندازه جوهر روی کاغذ هم ارزش ندارد»، عراقچی اذعان کرد که «نتیجه پایبندی به برجام، تحریمهای بیشتر بود»؛ وی در ادامه تصریح کرد «درسی که از برجام گرفتیم این بود که مقاومت بهتر از رویکرد فعلی دولت در سیاست خارجی جواب می دهد» و...
مدعیان اصلاحات در سالهای اخیر با ایجاد دوگانههای دروغین از جمله «جنگ - مذاکره» و «معیشت - مذاکره» اینگونه القاء کردند که در مواجهه با آمریکا فقط یک گزینه پیشروی ایران است و آن چیزی نیست جز پذیرش بی چون و چرای شروط آمریکا برای مذاکره.
مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا- اردیبهشت ۹۸- گفته بود: «زمانی که رئیس سازمان سیا بودم در سازمان دروغ میگفتیم، تقلب میکردیم، دزدی هم میکردیم. در سازمان سیا برای دروغ، تقلب و دزدی کلاسهای آموزشی برگزار می شود. این کارها یادآور افتخارات تجربه آمریکایی است». قطعا وقتی در طرف مقابل دولتی با این مشخصات وجود دارد، عقل حکم می کند که تمامی جوانب کار سنجیده شود.
با این حال مدعیان اصلاحات ادعا دارند که اگر منافع ملی اقتضا کند، باید در مقابل آمریکا همچون برهای در مذبح و بردهای در مسلخ باشیم!
این ادعای مضحک در حالی است که دولت مستکبر آمریکا حتی با کشورهایی که به ظاهر آنان را دوستان و همپیمانان خود نیز مینامد، دقیقا بر پایه غارتگری و عهدشکنی مواجه می شود. بر همین اساس حکام مرتجع در منطقه غرب آسیا به گاوهای شیرده ترامپ مشهور شدهاند.
نقشه مشترک جمهوریخواهان و دموکراتها
ساختار حاکمیتی آمریکا- جمهوریخواهان و دموکراتها- نقشه مشترکی را علیه ایران دنبال میکنند. هدف اصلی، خالی کردن دست ایران از مولفههای قدرتساز است. برای همین «جان کری» وزیر خارجه دولت اوباما- دیماه ۹۵- در یادداشتی که به مناسبت نزدیک شدن به روزهای پایانی حضور در کابینه آمریکا نوشته بود، تاکید کرد: «مذاکرات با تهران برای عقب نشاندن ایران از توان هستهای، به نتیجه رسید و حالا دولت بعدی آمریکا باید ضمن ادامه اعمال فشار بر ایرانیها، برای عقب نشاندن برنامه موشکی ایران تلاش کند».
متاسفانه علیرغم همصدایی آشکار دموکراتها و جمهوریخواهان در دشمنی با مردم ایران، طیف غربگرا به ستاد انتخاباتی نامزدهای انتخاباتی آمریکا بدل شده است. مدعیان اصلاحات، تن به تدبیر نمیدهند تا نسخه تحقیر بپیچند.