به گزارش پایگاه 598، غلامرضا صادقیان در روزنامه جوان نوشت:
چهرههای آشنا از جریانهای سیاسی کشور از چندی پیش قطعیت حضور خود را در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ اعلام کردند و برخی دیگر نیز آن طور که معلوم شد قصد دارند به گونه دیگری در این انتخابات تأثیرگذار باشند. همه چیز ظاهراً معمولی و عادی و در چارچوب قوانین دموکراسی است و اینکه چهرههای تکراری از رؤسای جمهور سابق تا معاونان آنان و برخی وزرای دولتهای سابق میخواهند رئیسجمهور آینده ایران شوند، ظاهراً هیچ منعی در یک نظام مردمسالارانه ندارد. اما این همه ماجرا نیست!
در نظامهای مردمسالار اگرچه بهجز در برخی کشورها منع قانونی برای حضور مجدد و چند باره سیاستمداران در قدرت وجود ندارد، اما هدف این نظامها و دلایل شکلگیری آنها چرخاندن قدرت در دست افراد نسلهای متوالی و جلوگیری از تمرکز قدرت در دست افراد و گروههای بسته تکراری است. تمرکزی که هم موجب فساد و برخورداری از رانت اطلاعات و ثروت و قدرت میشود و هم انگیزههای خدمت را در مدیران و انگیزههای مشارکت در انتخابات را در مردم به شدت کاهش میدهد.
نظام مردمسالار تلاش میکند شغلی برای سیاستمدار ایجاد نکند، بلکه در تعاریف گفته میشود مردم برای مدت محدود به فرد یا افرادی، از جانب خود نمایندگی میدهند تا برخی از اموری را که اجرای آن به دولت و قوه مجریه نیازمند است، به انجام برسانند. برای همین است که دولتها در لفظ، خود را نوکر و خدمتگزار مردم معرفی میکنند.
با این حساب باید در شرایط معمولی هم نظامهای مردمسالار به سختی افرادی را برای خدمت در دولت پیدا کنند، زیرا چنین دولتی هیچ امتیاز و حقی جز پذیرش مسئولیت سخت انجام امور اجرایی ندارد و نباید و نمیتواند از هیچ رانت و امتیاز ویژه برای خود برخوردار باشد. اما در عمل میبینیم که نه در شرایط معمولی که حتی در شرایط سختی مثل اکنون، سینهچاکان خدمت در دولت و نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری فراوانند! آن هم چهرههای تکراری و بعضاً ناموفق که با همه دشواریهای دولتداری در شرایط تحریمها در صف مبارزه انتخاباتی ایستادهاند!
در شرایط تکرار حضور سیاستمداران در قوای مجریه و عدلیه، تفاوت دموکراسی با حکومتهای غیر دموکراتیک از بین میرود یا به کمترین حد میرسد. اگر در یک نظام دموکراتیک، سیاستمداری در یک دوره چهلساله ۱۲ یا ۱۶ سال آن را -اگرچه غیر متوالی- در قدرت باشد، همه یا بیشتر معایب حضور سیاستمداران در نظامهای غیردموکراتیک را شاهد خواهیم بود. اصرار سیاستمداران تکراری بر حضور مجدد در قدرت که این حضور را نیز به عنوان شغل ثابت خود مینگرند، به همین خاطر است که مزه قدرت غیردموکراتیک را از تکرار حضور خود چشیدهاند یا قصد دارد بچشند، نه اینکه مزه خدمت و نوکری مردم لای دندانشان باشد و بخواهند خود را فدای ملت کنند!
پیام روح مردمسالاری به سیاستمداران آن است که خودتان را برای دفعات بعدی خرج ملت نکنید! زیرا این نه برای شما خوب است و نه برای مردم. اگر نوکری و خدمتگزاری است، یک دوره محدود کافی است و اگر قدرتطلبی است که مطلب روشن است.
با این حال به نظر میرسد که سختی دست کشیدن از قدرت حتی از جان کندن سختتراست، به طوری که برخیها در این چندماهه اخیر علناً گفتهاند که برای ریاستجمهوری نمیآیند، اما تلاش خود را میکنند که یک رئیسجمهور خوب در ایران بر سر کار بیاید! این حرکت از حضور مستقیم در قدرت دیکتاتورمآبانهتر است. آقایان درس دموکراسی به همه جهان و به ملت ایران میدهند، اما حتی وقتی قرار نیست رئیسجمهور شوند، میخواهند «رئیسجمهورساز» باشند!
برخی رفتارهای به شدت عوامگرایانه نامزدها برای جذب آرای زنان و قشر غیرسیاسی جامعه در ماههای اخیر نیز نه با اصول مترقی مردم سالاری که با همان اصول نظامهای غیر مردمی هماهنگ است و این نشان میدهد سیاستمداران ما به قدرت به چشم نوکری و خدمت نگاه نمیکنند-اگرچه حرف آن را زیاد میزنند- بلکه حضور آنان در انتخابات، به معنی «پیش به سوی قدرت و رانت و سروری» است!
«سیاستمداران تکراری» برای انتخابات ۱۴۰۰ اول از هم باید تکلیف خود را با این حقیقت روشن کنند: «ما که برای بار چندم میخواهیم به مردم خدمت کنیم، لزوما! ً به لوازمات حکومت مردمسالار باور نداریم!»