بحران قره باغ،
بحرانی پیچیده و چند وجهی است. یک وجه حقوقی و تاریخی دارد و یک وجه بهانه
جویانه خارجی، برای مداخله و ایجاد نا امنی در شمال مرزهای ایران.
آذربایجان و ارمنستان به همراه گرجستان (منطقه قفقاز)، بخشی از تمامیت ارضی
ایران بودند که دو قرن قبل در اثر جنگ تحمیلی روس ها و معاهده استعماری
ترکمانچای، از کشورمان جدا شدند.
این دو ایالت، تا فروپاشی سی سال قبل اتحاد جماهیر شوروی، بخشی از این
امپراتوری استعماری بودند و پس از آن که به استقلال رسیدند، ارمنستان در
سال سال ۱۹۹۴ میلادی، به اشغال قره باغ پرداخت. از منظر حقوق بین الملل،
قره باغ جزیی از خاک جمهوری آذربایجان است و جمهوری اسلامی از این حق،
کاملا حمایت می کند.
سه دهه قبل، دولت باکو توانست به واسطه کمک های ایران، بخش مهمی از تمامیت
ارضی خود را حفظ کند و اگر حمایت های ایران نبود، جمهوری آذربایجان هزینه
های بسیار بیشتری می داد.
با این وجود، دولت غربگرا و لائیک باکو، دل به آمریکا و اسرائیل بست و
بیشتر سعی کرد ادامه اشغال قره باغ را بهانه ای برای ایجاد روحیه
ناسیونالیستی قرار دهد و همین را جایگزین هویت اسلامی مردم کند؛ هویتی که
دولت بر معارضه و نابودی آن اصرار داشته است.
ایلچی بیگ رییس جمهور وقت آذربایجان گفته بود "از ترکیه چشمداشتی ندارم !
چون آن ها منافع و مشکلات خود را دارند . اما از ترکیه ۲۰۰ میلیون دلار
وام خواستم، آنقدر ندادند که کار از کار گذشت... ایرانی ها می خواستند به
ما کمک کنند اما اجازه ندادم".
سرکوب عزاداری های امام حسین (ع) توسط دولت باکو معروف است. دولت، نیروهای
مذهبی را سرکوب و زندانی کرده و بارها عزادران حسینی را به گلوله بسته است؛
در حالی که این باورهای اسلامی می توانست پایه گذار بسیج مردمی برای پایان
دادن به اشغال قره باغ باشد.
دولت آذربایجان چه آن زمان که کمونیست بود و چه اکنون که لائیک و غربگراست،
در نقشه دشمنان اسلام بازی کرده است. ما در حالی که از شیعیان مظلوم و
تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان حمایت می کنیم، به رفتار دولت باکو به خاطر
این که جمهوری مسلمان نشین را تبدیل بارانداز صهیونیست ها و آمریکا کرده،
معترضیم.
آنها اجازه تاسیس پایگاه نظامی و جاسوسی به آمریکا و اسرائیل را دادند و
دست آل سعود برای تأسیس مدارس ضد شیعی و ترویج وهابیت را باز گذاشتند.
در این میان، اخیرا ارمنستان هم که متحد تاریخی روسیه محسوب می شود، برای
روابط سیاسی با رژیم صهیونیستی چراغ سبز نشان داد. اما بخشی از ادوات نظامی
استفاده شده در جنگ اخیر علیه آنها از جمله پهپادها از سوی اسرائیل واگذار
شده بود تا ثابت کند رژیم صهیونیستی ذاتا متعهد به خیانت و خنجر از پشت
زدن است.
صهیونیست ها، به واسطه بازی منافقانه با هر دو دولت ایروان و باکو، می
خواهند در منطقه جای پا باز کنند. همان سناریویی که در عراق و سوریه و
لبنان، موجب شکست و سرافکندگی شان شد.
بازیگر بیگانه دیگری که در این بحران فعال شده، دولت نو عثمانی ترکیه است.
دولت اردوغان، دست کم سیصد بنا بر برخی گزارش ها چند هزار تکفیری عضو گروهک
های تروریستی را از سوریه به قره باغ منتقل کرده و ضمنا به لحاظ هوایی و
پهپادی در جنگ نقش آفرینی می کند.
تکفیری های وارداتی از سوریه، در حالی آتش جنگ در قره باغ را گرم کرده اند
که اصالتا، شیعیان را رافضی و مرتد می دانند و اگر مجال پیدا کنند، قبل از
هر کس، خون ملت مظلوم جمهوری آذربایجان را می ریزند.
آنها همان هایی هستند که در سوریه و عراق، علیه شیعه و سنی و کردها جنایت
کردند. اما حاضر نشدند حتی یک تیر به سمت صهیونیست های اشغالگر شلیک کنند
بلکه در بیمارستان های اسرائیل مورد مداوا قرار گرفتند!
دولت اردوغان با وجود ژست های ضد صهیونیستی، هم روابط اقتصادی با رژیم
اشغالگر قدس را توسعه داده و هم نوع نقش آفرینی هایش در منطقه، بازی مهره
پیاده در زمین رژیم صهیونیستی برای جنگ افروزی و نا امنی و درگیر کردن ملت
های منطقه است.
دولت ترکیه، که همسو با آمریکا و اسرائیل، سوریه را به ویرانه تبدیل کرد،
آیا می تواند در ادعای حمایت از مردم جمهوری آذربایجان صادق باشد؟ (آنها
دیر یا زود خنجر خیانت اسرائیل و آمریکا را خواهند خورد). اما برخی گروهک
های مدعی پان تورکیسم در ایران، ضمن سوار شدن روی موج احساسات پاک مردم،
سنگ همین ترکیه نو عثمانی را به سینه می زنند.
امپراتوری عثمانی -که اردوغان سودای بازسازی آن را داشته- همان است که در
طول جنگ های طولانی و در پوشش منافقانه سنّی مآبی، علیه آذربایجان عزیز ما
اشغالگری و جنایت کرد و صدها هزار نفر را در تبریز و خارج از آن کشت.
گروهک های پان تورکیست همچنین، در حالی ژست حمایت از جمهوری آذربایجان و
قره باغ می گیرند که هیچ حمایتی از ملت شیعه جمهوری آذربایجان به هنگام
سرکوب شدن آنها به ویژه در ایام عزاداری حضرت سید الشهدا (ع) نمی کنند؛
این عناصر مزدور، همچنین مدعی الحاق آذربایجان ایران به جمهوری آذربایجان
هستند؛ و حال آن که اگر دنبال الحاق خاکی به خاک دیگر بر اساس واقعیت های
حقوقی- تاریخی بودند، باید خواستار بازگشت جمهوری آذربایجان به آغوش ایران
بزرگ و اسلامی می شدند.
برخی از همین عناصر معدود گروهکی اخیرا شعار دادند "کورد، فارس، ارمنی/
آذربایجان دشمنی"؛ و حال آن که اگر صادق باشند، باید علیه دشمن همه ملت های
منطقه (آمریکا و اسرائیل) شعار بدهند اما معلوم است که چاقو نمی تواند
دسته خود را ببرد.