به گزارش پایگاه 598، روزنامه همدلی نوشت: از زمان شيوع كرونا و تلاش محققان و پزشكان براي مقابله با آن، چه از طريق چگونگيِ رعايت پروتكلهاي بهداشتي به منظور پيشگيري و چه از طريق جستوجو براي يافتنِ واكسن و دارو به منظور درمان و واكسينه شدن، قريب به هشت ماه ميگذرد.
اين تجربه مهم و طاقتفرسا كه با هزينه گزاف نيروي انساني به بار نشست و همچنان ادامه دارد، نشان ميدهد كه براي در امان ماندن از اين بلاي خطرناك همه چيز به رفتار خود انسانها مربوط است. يعني در شرايط كنوني هيچ پزشكي قويتر از خود انسانها نيستند كه با كمترين هزينه(رعايت پروتكلها) سلامت خود را تضمين كنند. شايد در نگاه اول طبق نمودار سازمان بهداشت جهاني كه براي هر كدام از كشورها به صورت مجزا ترسيم شده بود، تحت هر شرايطي كرونا مسير شروع، پيك و نزول خود را در يك زمانبندي ٣ الي ٤ ماهه طي ميكرد و مردم پس از سپري كردن اين دوره در وضعيت خوبي به سر ميبردند. اما اين تجربه زماني به حقيقت ميپيوست كه آحاد مردم در رعايت پروتكلهاي بهداشتي مطابق توصيههاي سازمان بهداشت جهاني رفتار ميكردند.
در اپيدميها و بيماريهاي واگيردار زمان خود به خود آنها را از بين نميبرد، بلكه به شدت متأثر از رفتار آدمهاست، يعني حيات و مرگ چنين ويروسهايي به نوع برخورد آدمها با آن و نحوه زيستشان در جوامع بستگي دارد. فارغ از مهيا بودن هر نوع امكاناتي. چرا كه خود ناظر بوديم در مقاطعي ميزان مرگ و ميرها در كشورهاي پيشرفته با امكانات بالاي پزشكي در مقايسه با بعضي كشورهاي عقب مانده به مراتب بيشتر بود.
و همين عامل (رفتار مردم) تغييرات نمودار را در اشكال گوناگون براي كشورها رقم زد و براي كشور ما اين نمودار هولناكتر از آن چيزي رقم خورد كه سازمان بهداشت جهاني پيشبينياش را كرده بود. آمار كشور ما در ماههاي نخست بد نبود؛ گرچه خوب هم نبود. تجربه نشان داد همان محدوديتهاي نيمبند، بستن اماكن مذهبي و تعطيليِ اصنافِ پرخطر و از همه مهمتر رعايت پروتكلهاي بهداشتي از سوي مردم به روند كاهش فوتيها كمك كرد. در شرايطي كه ميتوانستيم همانند بسياري از كشورها آمار فوتيهايمان را تك رقمي كنيم و اين زنجيره را قطع كنيم، به قول وزير بهداشت «يكجا در دقيقه نود گل خورديم.» و اينك در شرايط كنوني همه چيز عكس ماههاي نخست دارد رقم ميخورد كه هم مردم و هم مقامات در خلق اين فاجعه ملي مشابه عمل كردهاند. كاهش چشمگير استفاده از ماسك و عدم رعايت فاصلهگذاري اجتماعي از طرف مردم و عدم محدوديت در سفرهاي تابستاني همراه با مجوز تجمعات، برگزاري مراسمات و بازگشايي مدارس از طرف مسئولين باعث شد دستي دستي روزهاي تيره و تاري را براي هم رقم بزنيم. طبق گفته خودشان وضع از اين هم ممكن است بدتر شود.
يعني آمار فوتيها به عدد٦٠٠ نفر در روز هم امكان دارد برسد. دردناكتر اينكه در ميان آمار بالاي فوتيها بين كادر درمان و پرسنل بانكها، دهها و صدها دانشآموز هم ديده ميشود؛ شاهكاري كه به دست وزارت آموزش و پرورش رقم خورد. مقامات وزارت بهداشت از همان ابتدا با بازگشايي مدارس به شدت مخالف بودند و نه تنها در بازگشايي مدارس بلكه در خيلي از موارد مشابه خلاف توصيهها و تأكيدهاي وزارت بهداشت عمل شده است.
اگر حرف مقامات بهداشت خريداري داشت، نه تنها دانشآموزانِ معصوم بلكه پدر و مادرهاي زيادي هنوز زنده بودند و به حيات خود ادامه ميدادند. اما چه كنيم كه تصميمگيرندههاي اين مملكت يكي دوتا نيستند، دهها نفرند! و به وقتش اگر صداي مردم در بيايد (شبيه گراني بنزين) هيچ كدام مسئوليت را بر عهده نميگيرند.