شاید کمتر کسی بداند که یحیی گل محمدی تازه چند سال است که در زندگی شخصی
به یک ثبات نسبی رسیده است.از آن دست فوتبالیست هاست که زجر بسیاری از
بیماری(تب مالت) و بحران مالی گرفته تا مشکلات خانوادگی و... را کشیده است.
او در دوران فوتبالش فوتبالیست فوق العاده ای بود؛ بک دفاع جلو زن مدرن، با
تکنیک عالی، سرزنی موفق و مهمتر از همه احساس و شم عالی برای لحظه وارد
شدن به حمله. یکی مانند کریم باقری.
یحیی در زمان بازی مانند مجتبی محرمی خونسرد بود، طوری که بعضی ها فکر می
کردند بی خیال است. بیشتر با هوشش به جنگ مهاجمان می رفت تا با فیزیک
بدنیاش خیلی هم دوست داشت به حمله اضافه شود و گل بزند.
گلمحمدی از آن دست بازیکنان بود که می توانست در اروپا هم بازی کند ولی
متاسفانه در آن زمان دفاع های جلو زن کمتر در بورس بودند. شاید نسبت به
بازیکنان اروپایی کمی کندتر بود ولی مطمئنا با فرکانس قدمهایش و بازیخوانی
و هوشش میتوانست آن را جبران کند.
خیلیها اشکهایش را بعد از بازی با ایرلند فراموش نمی کنند و حداقل به
خاطر او هم که شده بود دوست داشتند تیم ملی به جام جهانی صعود می کرد
اتفاقی که متاسفانه نیفتاد.
اولین حضورش در نیمکت لیگ برتری با آخرین تیم دوران لیگ برتریش یعنی صبا
باطری بود. از نحوه دو زانو نشستنش در کنار زمین معلوم بود که می خواهد
متفاوت باشد و شد و خوب هم شد. بعد به راه آهن آمد و کمک علی دایی شد. در
آنجا خیلی با هم حرف می زدیم. علم تغذیه را خیلی دوست داشت. یک روز که در
اردو در هتل لاله دو نفری نشسته بودیم از او پرسیدم تا کجا میخواهی
مربیگری را دنبال کنی؟ تا پرسپولیس؟ گفت برو بالا. گفتم تا تیم ملی ؟ گفت
برو بالاتر.
او حالا با کارنامهای که برای خودش ساخته و نمایشی که همراه تیمهایش
داشته میتواند مربی ایدهآل هواداران پرسپولیس در فصل بعد باشد و دو سال
بعدش هم به نیمکت تیم ملی برسد، ولی بعدش.؟
آیا او میتواند اولین مربی ترانفسری ما به یک باشگاه اروپایی باشد؟ کاری که در دوران بازیگریاش موفق به انجام آن نشد؟
به نظرم تنها اشتباهش در دوران مربی گری آمدن زود هنگام به پرسپولیس بود.
با این که پرسپولیس مخروبه ژوزه را دگرگون کرد ولی نباید صبا را در نیمه
راه رها میکرد. صبا خوب فوتبال بازی می کرد و خواه نا خواه سال بعد
میتوانست مربی پرسپولیس باشد. با فرصت بیشتر برای تیم بستن و فشار کمتر.
درست مثل امروز که تنها چهره ایرانی مناسب سرمربیگری در پرسپولیس است.
گلمحمدی از تیمش، ، نسبت به شرایط و امکانات ایران فوق العاده بازی
میگیرد؛ فوتبالی تمیز و برتر را ارائه میکند؛با این که همه حاشیههای
فوتبال را میداند ولی بر تز خود مصمم است و میخواهد تنها و تنها با انجام
فوتبال سالم به موفقیت برسد. او اتوریته خوبی برای خود ایجاد کرده است و
نشان داده اجازه ورود حاشیه یه تیمش، چه از جانب بازیکنان و چه از طرف
دیگران را نمی دهد. در آسیا تیم او عالی کار کرده. آنها پاس می دهند، منسجم
هستند، با انگیزه بازی میکنند و سعی میکنند فوتبال مدرنی را در زمین
پیاده کنند. نظم تیمی فوق العادهای دارند، نترس بازی می کنند، اعتماد به
نفسشان خیلی بالاست و با حداکثر قدرت و سرعت در حمله و دفاع وارد
میشوند.
بسیاری از هوداران سختگیر فوتبال ایران که به مربی بزرگ آن هم فقط از نوع
خارجیش رضایت می دهند احتمالا حالا میتوانند(سالها پس از قلعه نویی) لباس
یک مربی بومی پرطرفدار و در اندازههای استاندارد را در قامت یحیی گل
محمدی ببینند و پرو کنند.
یحیی گل محمدی مهمترین چهره مربی گری ایران است.کسی که شاید با این تیم از برانکو و حضور حماسیاش در فینال آسیا هم پیش برود.