دوستان گفتند: هفت سال پیش، امید پیداکردیم به شعار تدبیر و امید!
گفتم: شعار بسیار زیبا و فریبنده ای است!
دوستان گفتند: اما اکنون شرایط زندگی برما سخت می گذرد! مردیم از اینهمه تدبیر!
گفتم: خدا را شکر که سخت می گذرد!
دوستان تعجبی توام با ناراحتی برمن تاختند که یعنی خوشحالی که برما سخت میگذرد؟
گفتم: شما گفتید سخت می گذرد، پس اینها نمی مانند و امید اینکه، دورانشان، اندکی دیگر بسر آید.
گفته اند: نقل است که از شیخ بهایی پرسیدند: سخت می گذرد، چه باید کرد؟
شیخ گفت: خودت که میگویی سخت میگذرد، سخت که نمیماند، پس خدارو شکر که میگذرد و نمیماند.
دوستان گفتند: به ما کلید نشان دادند و امید داشتیم که درب مشکلات را باز کنند.
گفتم: این هفت سال همواره کلید شان به سمت کدخدا و غرب می چرخید و عاقبت هم سود که نداشت، خسارات سنگینی نیزبرکشور وارد کرد و نتیجه هم این شده نه چرخ زندگی مردم را چرخاند و نه سانتریفیوژها را!
گفتم: حکایت مجوز مذاکرات و امضای برجامشان به این حکایتی میماند که: شخص رندی، نزد یکی از زهاد رفت و خواست از او اجازه رقص را بگیرد. وقتی نزد او نشست، سوال کرد: اگر دستم را بالا پایین کنم اشکال شرعی دارد؟ زاهد گفت نه! باز پرسید اگر پایم را بالا و پایین ببرم، اشکال شرعی دارد؟ پاسخ داد: نه! رقاص بپا خواست و: دست و پای خود را، بالا پایین کرد و رقصید! بعد پرسید حالا چه؟ جواب شنید: تجزیه ات خوب بود، ولی مرده شور ترکیبت را برد!
گفتم: شعارشون خوبه، ولی انشاالله زودترمرده شورترکیب شون راببرند.
* دکتر سید جواد هاشمی فشارکی