به گزارش پایگاه 598، انفجار چهاردهم مرداد ماه در بندر بیروت و به تبع آن اعتراضات و در نهایت استعفای دولت لبنان تحولات جدید را در این کشور رقم زده است. لبنان کشور متنوع الطوایفی است، از این رو در بررسی تحولات باید شاخصهای متعددی مورد توجه قرار گیرد. عروس خاورمیانه در طول تاریخ به دلیل موقعیت سیاسی و امنیتی خاص منطقه شاهد تحولات گستردهای بوده است. لبنان هنوز از شوک انفجار خارج نشده و این سوال همچنان برای مردم بهت زدهاش و همچنین افکار عمومی جهان بیپاسخ مانده که عامل اصلی فاجعه به وجود آمده چه بود و پیامدهای آن تا کجا گریبانگیر مردم لبنان خواهد بود؟
عباس گلرو رئیس کمیته روابط خارجی کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی در گفتگوی تفصیلی با خبرنگار خبرگزاری خانهملت به ایراد توضیحاتی درباره تحولات لبنان، وقایع اخیر، نقش سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی در این رخدادها و نفوذ فرانسه در لبنان پرداخته که مشروح این گفتگو را میخوانید:
* ساختار سیاست داخلی و خارجی لبنان را چگونه میتوان تبیین کرد؟
لبنان کشوری با فضای داخلی موزاییکی متشکل از گرایشهای سیاسی و طایفهای مختلف است. 18 طایفه در لبنان زندگی میکنند لذا به لحاظ داخلی کشوری
متنوع الطوایف است. لبنان به لحاظ سیاسی دارای دو شاخه اصلی درونی است؛ نخست ائتلاف 8 مارس و دیگری ائتلاف 14 مارس که هر دو آنها بعد از ترور رفیق حریری در تاریخ 14 مارس 2005 نامگذاری و شکل گرفتند. البته این تقسیم بندی در حال حاضر به شدت سالهای اولیه شکل گیری آن نیست.
کشور لبنان به لحاظ ویژگیهای داخلی و منطقهای مورد توجه و تمرکز سرویسهای جهان و منطقه است. برای جمهوری اسلامی ایران نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
* کشور لبنان به لحاظ محیط منطقهای از چه ویژگیهای خاصی برخوردار است؟
لبنان به لحاظ محیط منطقهای از شرایط فوق العاده استراتژیک برخوردار است و شاید یکی از دو یا سه منطقه استراتژیک دنیا به دلیل جغرافیا، ژئوپلیتیک، حضور رژیم اسرائیل و محور مقاومت است. لذا با همه این ویژگیها لبنان کانون توجه قدرتهای منطقه و جهان است.
طبیعی است برای تثبیت حضور اسرائیل در منطقه، لبنان به شکل کنونی برای آنها قابل قبول نباشد. رژیم صهیونیستی بعد از چند جنگ با اعراب و اشغال اراضی نمیتواند همجواری با قدرتی مانند حزبالله را تحمل کند.
* تحولات لبنان از چه زمانی کلید خورد؟
در مقطعی از زمان (سال 2005) ، در پی انفجاری مهیب و تروریستی، رفیق حریری ترور شد. اسرائیلیها حریری را هدف قرار دادند. سید حسن نصرالله از رفیق حریری تعبیر شهید میکند و معتقد است که اسرائیلیها رفیق حریری را ترور کردند. بعد از ترور رفیق حریری تحولات در لبنان برای خلع سلاح حزب الله کلید خورد. در همین راستا قطعنامه 1701 صادر شد.
بر اساس این قطعنامه و قطعنامه 1559 (2004) آمریکا و رژیم صهیونیستی درصدد توسعه حضور نیروهای سازمان ملل در لبنان موسوم به یونیفیل و خلع سلاح حزب الله برآمدند.
* به نظر شما ترور رفیق حریری چه تاثیری بر تحولات لبنان داشته است؟
سال 2005 ترور رفیق حریر اتفاق افتاد و بازی کاملا مکشوف بود که این اتفاق از سوی اسرائیل و عوامل منطقهای آنها رخ داده است. چون در یک لحظه تاریخی حساس این واقعه رخ داد که ارتش سوریه در بخشهایی از لبنان حضور داشت و رفیق حریری یک روز بعد از سفر به دمشق و دیدار با بشاراسد، ترور شد.
در آن زمان به دلیل سفر رفیق حریری، تمام توجهات بعد از ترور به سمت سوریه و حزب الله لبنان رفت لذا آمریکا و صهیونیستها ابتدا بر روی سوریه تمرکز کردند. چرا که هدف اول آنها و واولویت نخست آنها، اخراج نیروهای سوری از لبنان بود. اسرائیل و مخالفان حزب الله بعد از خروج نیروهای سوریه از لبنان، شروع به پرونده سازی درباره حزب الله کردند و در این میان عناصری از حزب الله را نام بردند و درصدد دستیابی به هدف دوم خود یعنی خلع سلاح حزب الله بر آمدند.
پس از گذشت مدتی از حادثه و خروج نیروهای سوری از لبنان، سید حسن نصرالله در سلسله برنامههای تلویزیونی در شبکه المنار به طور مفصل با ارایه اسناد و مدارک و با استناد به دلایل منطقی در مصاحبههای خود توضیح داد که ترور رفیق حریر توسط اسرائیل صورت گرفته است. این در حالی بود که آمریکا با کمک متحدان خود با تشکیل دادگاه بین المللی ویژه ترور حریری موضوع را بینالمللی کردند و کمیته بینالمللی تشکیل دادند که اخیرا در آستانه صدور رأی نهایی این دادگاه انفجار اخیر بندر بیروت رخ داد.
* تشکیل جریان 14 مارس چه تاثیری بر حضور استراتژیک حزب الله داشت؟
بعد از ترور رفیق حریری، ائتلاف 14 مارس که احزاب سیاسی مورد حمایت آمریکا و مخالف سوریه بودند شکل گرفت و فرایندهایی طی شد تا اینکه کرسی نخست وزیری به سعد حریری رسید. سعد حریری در جریان مقابل حزب الله بود اما حزب الله در این شرایط با حکمت و درایت، سعد حریری را به عنوان نخست وزیر لبنان پذیرفت.
* سعد حریری چرا و چگونه با حزب الله کنار آمد؟
سعد حریری بعد از به دست آوردن قدرت و کسب نظر موافق حزب الله تا جایی پیش رفت که در سخنانی گفت که «مقاومت و سلاح با حزب الله باشد و اقتصاد و سیاست را به عنوان نخست وزیر پیگیری و مدیریت خواهم کرد. »سعد حریری در واقع همان ادبیات پدرش را پذیرفت و به کار گرفت اما فشارهای بیرونی درباره خلع سلاح حزب الله رفته رفته افزایش یافت تا جایی که میز گفتوگو ملی تشکیل شد تا درباره استراتژی دفاعی ملی گفتگو کنند. حزب الله از این گفتگو استقبال کرد و حتی طرح خود را ارائه کرد اما جریان مقابل بر خلع سلاح مقاومت اصرار داشت از اینرو گفتوگوها در نهایت به نتیجه نرسید. زیرا هدف فقط خلع سلاح کامل حزب الله بود.
* آمریکاییها چه سیاستی را در شورای امنیت پیگیری میکنند؟
آمریکاییها در شورای امنیت با لابیهای اسرائیل پیگیر خلع سلاح حزب الله لبنان هستند و با فشار به دبیر کل سازمان ملل، به دنبال این هستند تا دبیر کل گزارشهای شش ماههای که از روند اجرای قطعنامههای 1559 و 1701 میدهد را در موضوع خلع سلاح حزب الله تندتر کند. همچنین تلاش میکنند تا دایره ماموریت یونیفیل در لبنان را گسترش دهند. البته در شورای امنیت آمریکا در این موضع تندی که دارد تقریبا تنهاست و اعضای دائم از جمله چین و روسیه و حتی فرانسه موافق موضع آمریکا و تنش آفرینی در لبنان نیستند. بین سفیر فرانسه و حزب الله ارتباط و گفتگو برقرار است.
آمریکا و رژیم صهیونیستی با دامن زدن به تحولات در سوریه و بحران سازی در منطقه تلاش کردند تا محور مقاومت را شکست دهند و حزب الله را تضعیف کنند اما به نتیجه نرسیدند. حزب الله در صحنه عملیاتی سوریه ورزیدهتر شد. در واقع هر چند حزب الله به لحاظ انسانی دچار فرسایش شد اما به لحاظ توانمندی و دفاعی ارتقاء پیدا کرد لذا نقش موثری در حفظ میدان سوریه داشت. آمریکا و اسرائیل هم که در سوریه نتیجه نگرفتند مجددا به تنش آفرینی در تحولات داخلی لبنان روی آوردند.
با روی کار آمدن ترامپ اتفاقاتی جدیدی را شاهد بودیم. بعد از اینکه در سوریه شکست خوردند به بهانه مشکلات اقتصادی و با تحریک افکار عمومی آشوب در عراق و لبنان را طراحی کردند.
در ژانویه 2020 ناآرامیها در لبنان کلید خورد البته همزمان در عراق هم ناآرامی ها ادامه داشت. هدف آنها تغییر نظام سیاسی بود لذا با استفاده از عوامل نفوذ و بحران سازی اقتصادی به نارضایتیهای مردم دامن زدند و با راه اندازی اعتراضات خواستار سرنگونی دولت شدند.
سعد حریری گرچه با روند اعتراضی همراه بود اما میدانست با واگذاری قدرت، دیگر گزینه بعدی نخواهد بود. اما در نهایت ناآرامی در لبنان و فشار سفارت آمریکا در لبنان موجب استعفای سعد حریری شد.
* هدف آمریکا از فشار برای تغییر نخست وزیری چه بود؟
هدف این بود که تغییر نظام یا ساختار سیاسی در لبنان رقم بخورد یعنی توافق طایف کنار رود و نظام سیاسی جدیدی نوشته شود. جزئیات این نظام سیاسی جدید هنوز مشخص نیست. در سفر ماکرون به بیروت چند کلیدواژه در این خصوص مطرح شد اما نظام سیاسی به معنای دولت جدید نیست. آنها میخواهند
ساختار سیاسی موجود به هم بریزد. از طرفی به دنبال فشار به دولت لبنان برای تغییرات اقتصادی هستند.
ضمن اینکه دنبال تغییر سیاسی هستند تا ساختار سیاسی لبنان را به نفع جریان طرفدار آمریکا تغییر دهند. به نظر میرسید که با انتخاب حسان دیاب کوتاه آمدند زیرا همزمان با دو صحنه در عراق و لبنان روبه رو بودند و اول میخواستند تکلیف عراق را روشن کنند و بعد به سمت لبنان پیش بروند.
* انفجار در لبنان را چگونه می توان ارزیابی کرد؟
آمریکاییها پس از عراق بر تحولات لبنان تمرکز کردند. لبنان صحنه نقش آفرینی حزب الله است و آمریکا پیگیر خلع سلاح حزب الله است. لذا انفجار بیروت را باید ادامه سناریوی بحران آفرینی در لبنان دانست. به نظر میرسد این انفجار و ناآرامیهای ژانویه 2020 که موجب استعفای سعدحریری شد در یک اتاق فکر طراحی شده است.
هدف خلع سلاح حزب الله بود و آنها میخواهند بگویند سلاح حزب الله نه تنها برای اسرائیل تهدید محسوب میشود بلکه برای مردم لبنان هم تهدید است. لذا در بیروت هم این اتفاق را رقم زدند که راحت تر بتوانند حزب الله را متهم کنند. در حالی که حزب الله هیچ ارتباطی با بندر بیروت نداشت و دبیر کل حزب الله هم این اتهام را رد کرد.
به نظر میرسد در پشت پرده انفجار بیروت، رژیم اسرائیل نقش داشته باشد. بندر بیروت و اتهام زنی به مقاومت لبنان مبنی بر وارد کردن سلاح از این بندر کانون تمرکز آمریکا به ویژه رژیم اسرائیل بود و بارها سفیر رژیم اسرائیل در شورای امنیت از تمرکزشان بر بندر بیروت خبر داده بود و اذعان میکرد که حزب الله از طریق فرودگاه رفیق حریری، بندر بیروت و مرز سوریه سلاح وارد میکند، لذا بندر بیروت همیشه مورد توجه آنها بود.
* نظر جریانهای لبنانی درباره انفجار در بندر بیروت چیست؟
معدود جریانات لبنانی مخالف مقاومت تاکید دارد که این حادثه توسط حزب الله رخ داده است. دبیرکل حزب الله هنوز تحلیلی از علت این واقعه ارایه نداده است در عین حال اتهامات علی حزب الله را رد کرده است.
در حال حاضر فرضیههای مختلفی مطرح است و عدهای میگویند مواد اشتعال زا و نیترات موجب انفجار شده است، برخی معتقدند اسرائیلی ها با موشکی این نقطه را مورد هدف قراردادند و برخی اذعان دارند که فعل و انفعالات طبیعی موجب انفجار شده است. بعضی در این میان گفتند که بمب گذاری از داخل بندر بیروت صورت گرفته است. اما حزب الله در بیانیه خود تاکید کرد که حقایق روزی بر ملا میشود و افکار عمومی می فهمند که به حزب الله اتهام زده شده است.
حزب الله با هدف حفظ آرامش در لبنان فعلا سیاست سکوت و رصد دقیق تحولات را پیشه کرده زیرا لبنان بیش از هر زمانی به آرامش درونی نیاز دارد و این به نفع همه جریانات لبنانی هست. ضمن اینکه حزب الله میخواهد اول دولت لبنان بعنوان مرجع اصلی تحقیقات خود را درباره انفجار در بندر بیروت انجام دهد.
برخی جریانات لبنانی وابسته به آمریکا بعد از این انفجار خواستار انجام تحقیقات بینالمللی شدند و در سفر ماکرون به بیروت هم بر آن تاکید شد اما میشل عون رئیس جمهور لبنان تاکید کرد که تحقیقات داخلی درباره این حادثه انجام میشود.
* در ارتباط با تحولات بعد از انفجار در بندر بیروت توضیح دهید، آیا این انفجار موجب افزایش تظاهرات و استعفای دولت لبنان شد؟
بعد از انفجار اخیر تظاهرات داخلی در لبنان شکل گرفت. البته تظاهرات و اتفاقات سیاسی- امنیتی همیشه کنار هم هستند یعنی اتفاقات سیاسی، اقتصادی و امنیتی مردم را به میدان میکشاند تا به دولت فشار بیاورد و استعفا دهد. سعدحریری هم با این سیاست در ژانویه 2020 مجبور به استعفا شد و بعد از انفجار بیروت هم با راه اندازی تظاهرات حسان دیاب را مجبور به استعفا کردند.
گرچه با تحولات چند ماه اخیر سناریوی طراحی شدهای به راه انداختند اما این روندها ابعاد مثبتی هم ممکن است داشته باشد زیرا اگر تحقیق شفاف و بیطرفانه صورت بگیرد و حقایق روشن شود بیتردید دست آمریکا و اسرائیل در این حادثه رو خواهد شد و برای مردم مشخص میشود چه اتفاقی رخ داده است؛ از اینرو نفرت مردم لبنان از آمریکا و اسرائیل را عمیقتر خواهد کرد.
* پیش بینی شما از آینده سیاسی دولت لبنان چیست؟ منطقه در آینده با تحولات دیگری رو به رو است؟
این روزها صحبت از تشکیل دولت بیطرف و تکنوکرات است. اما دولت بیطرف در لبنان شکل نمیگیرد زیرا ساختار حکومتی لبنان, سیاسی است. دولت تکنوکرات را باید همین جریان سیاسی بر اساس دسته بندی طائف و سهم خواهیهای آن تشکیل دهند. لذا دولت نمیتواند بیطرف باشند.
تحولات پیچیده منطقهای پیش رو است. منازعه تا انتخابات آمریکا تشدید میشود. رابطه و معادله ایران و عربستان بهم خورده و همگرایی امارات با اسرائیل افزایش پیدا کرده است. در مجموع این رخدادها در لبنان، سوریه و عراق برای اولین بار اتفاق نیفتاده و بر اساس تجربه، فشار حداکثری جواب نمیدهد، برخورد امنیتی و نظامی هم به نتیجه نمیرسد و به نظر میرسد از دل این جریان، حزب الله قوی تر بیرون میآید و مردم نتیجه کار را میبینند و به سمت حزب الله رغبت و میل بیشتری پیدا میکنند لذا برگ برنده در دستان حزب الله است.
در داخل لبنان جریان ضد ایرانی و مقاومت فعال است. جریانهای طرفدار ایران و مقاومت هم بخش گستردهای از لبنان را تشکیل میدهند. حزب الله قویتر از هر زمان است و اگر اسرائیل یا آمریکا دست به حماقت بزنند و سناریوی بحران سازی در لبنان ادامه یابد نتیجه آن برای اسرائیل فاجعه بار خواهد بود. آنها می دانند حذف جریان مقاومت و حزب الله امکان پذیر نیست و رویایی است که هیچ گاه محقق نمی شود.
* عدم حضور شهید سلیمانی در تحولات اخیر چه تاثیری داشته است؟
نبود حضور سردار سلیمانی قطعا در بروز و ظهور این حوادث تاثیرگذار بوده، واقعیت این است که نقش سلیمانی بینظیر بود. سردار شهید سلیمانی نقش موثری
در مدیریت میدان داشت.
حاج قاسم تنها یک ژنرال نظامی نبود، بلکه در سیاست و مذاکره تسلط کم نظیری داشت. شهادت سلیمانی گرچه خسارت است اما رویکرد این شهید با قوت و پیچیدگی بیشتری پیش خواهد رفت./