در ابتدای این نشست، حجت الاسلام شفیعی به ارایه بحث پرداخت که مباحث مطروحه توسط این محقق و استاد حوزوی به این شرح است:
علل اینکه این سلسله نشست ها ترتیب داده شده است وجود یک خلأ و ضرورت جدی در آسیب شناسی کشور است. زیرا اتفاقاتی که از غرب وارد کشور شد و تمدن غرب، هیمنه خود را غالب کرد و سبک زندگی مردم را دچار تزلزل کرد و نگاهی که اسلام و فطرت به خانواده و مادر بودن دارد را مخدوش کرده است.
یکی از عوارض قبول نکردن بانوان کشورما به عنوان مادران فرهیخته، بحث سقط و قتل جنین است. ضرورت اینکه این نشست و نشست اول که برگزار شد، همین مساله است که یکی از مسایل مهم در عرصه خانواده و بحث فرهنگ خانواده و تلقی به اینکه نقش مادر چه نقش با عظمتی دراین دنیامی باشد، همین است که شاهد رواج بی رویه عامدانه سقط و قتل جنین در کشور هستیم و متاسفانه لیبرالیسم فرهنگی و اباهی گری نهادینه شده است و در این سالها اتفاقاتی در فرهنگ ما افتاده است که این مساله کاملا عادی شده است و گویا والدین دیگر این قتل ها قتل نمی دانند و به راحتی سقط می کنند.
بحث در خصوص مساله بسیار حساس سقط جنین است که متاسفانه روز به روز بر اساس آمارهایی که شنیده و مشاهده می شود و همچنین تحقیقاتی که اندیشمندان در این حوزه ارایه می دهند، بسیار نگران کننده است، باید موج گسترده و جبهه عظیمی در جهاد با سقط جنین قیام کند.
در مساله سقط جنین حتی یک مورد هم در اسلام
قابل توجیه نیست و یک نفس هم قابل احترام است و سوال اساسی این است که غربی
که داعیه حقوق بشر را دارد چگونه مروج و مبلغ این مساله است.
برای
ورود به این بحث باید تاریخچه ای عنوان شود که چگونه غرب به این سمت کشیده
شد و در برخی از کشورها به شکل قانون در آمد و در قوای قانون گذاری به
تصویب رسید. در غرب هیچ حقوقی برای زنان قائل نبودند و حتی زنان را چون
حیوانات و دیگر اشیاء از اموال مردان محسوب می کردند و هیچ حقی برای آنها
قائل نبودند. به تعبیر علامه طباطبایی همین الان که این همه در غرب از حقوق
زن سخن می گویند تا سیصد سال پیش از زنان برای شخم زدن زمین استفاده می
کردند و به آنها خوراک دام می دادند.
چنین نگاهی در اواخر قرون وسطی و اوایل
رنسانس وجود داشت. زنان از نظر غربی ها نه حق مالکیت و نه حق رای و نه حق
حضور اجتماعی داشت. آنها به زنان شناسنامه نمی دادند و هیچ نشانی نداشتند.
ظهور برخی از مکاتب فمنیستی برای دفاع از این حق و حیثیت زن ظهور پیدا
کرد. یعنی در اوج ظلم تمدن جدید و قدیم غربی به زن این مکاتب ظهور کرد.
اینکه وقتی به این مکاتب رجوع می کنید می بینید که بحث حق رای و دستمزد
برابر و مالکیت و حق ازدواج آزادانه و.... را بیان می کنند.
این مساله نشان می دهد که زنان اصلا نسبت به این مساله هیچ حقی نداشتند. بسیاری از این کشورها، پیش از صد سال گذشته بسیاری از این حقوق را برای زنان قائل نبودند و از اوایل رنسانس بسیاری از مکاتب برای احقاق این حقوق ظهور کرد ولی فمنیسم برجسته شد. یکی از راهکارهای حقوق زنان، مساله ازدواج است بسیاری از این مکاتب برای این است که از حقوق زنان دفاع کنند. این نگاه ها به شدت مادی بود و به همین دلیل امر ازدواج را غیر ضروری معرفی می کردند.
فمنیست ها می گفتند که ازدواج زنان را از
زندگی عقب می اندازد. «سیمون دوبوآر» که از مدافعان سرسخت حق بدن و سقط
جنین است که در این زمینه بیان می کند که «ازدواج عامل عدم خلاقیت زن می
شود». وی پایه عشق را غیر مفید و مضر می داند. وی ازدواج را یک نوع فحشا و
عامل بدبختی زن میداند.
خانم برنارد، ازدواج را همبستر شدن زن با دشمن
خود معرفی می کند. او و برخی از روانشناسان فمنیسم بر خود ارضایی به جای تن
دادن به نظام مردسالاری می دانند. یعنی این گروه برای دفاع از زن با
قوانین و سخنان و نظریه پردازی های خود تصریح کردند که مرد یک موجود قوی تر
و بالاتر و ارزشمند تر از زن است و برای رسیدن به کمال باید مثل مردان
بشوند.
این نگاه موجب تنزل جایگاه زن شده است. حاملگی ناخواسته و تعهد خانواده به فرزند و... از جمله مسایلی بود که در این زمینه انجام شد. در سال ۱۹۹۶میلادی مطلبی در یکی از نشریات غربی بیان شده است که هرساله ۳۵۰ (هزار)دختر زیر ۱۹ ساله به سبب ارتباطات نامشروع باردار شده اند که این روند به شدت در حال افزایش است. یعنی خود آنها افول جایگاه والای زن را در نشریات خود تصریح می کنند.
مشروعیت دادن به هوس رانی و تنوع طلبی مردان
حاصل آن چیزی بود که غرب با بهانه آزادی بر سر زنان آورد. بسیاری از این
مکاتب به همین دلایل به مشکل برخوردند و بسیاری از فلاسفه غربی این مکاتب
را نقد کردند، زیرا دفاع از حقوق زن به اسم حقوق بشر به ظلمی مبدل شد که در
گذشته سابقه نداشت و زنان را از جایگاه انسانی به یک جایگاه ابزار مانند
وارد کرد.
بسیاری از این مسایل هنوز هم در جوامع متمدن غربی وجود دارد. متاسفانه این رویکرد هنوز هم دنبال می شود.
در نگاه برخی از این گروه های غربی یک زن
آزاده، یک زن همجنسگرا است و ناهمنجس گرایی به مثابه یک هویت مردسالاری
تلقی می شود و کسی که ازدواج می کند خود را به بند یک مرد می داند.
امروزه زنان در مسیر ارضای پست ترین نیازهای شهوانی دیگران قرار دارند، ولی
نام این وضعیت را آزادی می گذارند. این نگاه باعث شد که چنین حالتی از
زنان به جامعه ارایه شود. یکی از نظریه پردازان فمنیست بیان می دارد که
مردانی که دارای تجربه جنسی مناسبی نبودند به سراغ زنان فاحشه می رفتند،
ولی امروز انتظار دارند که بتوانند با همه زنان مثل روسپیان رفتار کنند و
هزینه ای هم ندهند.
رسوماتی که در فرهنگ ما برای خواستگاری و ازدواج قرارداده شده است و مختصاتی که اسلام برای محکم کاری زندگی برای زنان قرارداده است و پاداشی که به آنها به حسب مادر شدن و زندگی در یک نکاح قرارداده است را با نگاه غربی ها به زندگی و زنان مقایسه کنیم، نتایج عجیبی به دست می آوریم.
متاسفانه گرچه آمارهای دقیقی از سقط جنین در کشور وجود ندارد ولی از لابه لای آمارهای جسته و پراکنده مسئولان متوجه می شویم که از دهه هفتاد تا کنون سیر سقط جنین در کشور ما به شکل خزنده ای در حال رشد است. ولی متاسفانه توجهی به این مساله نمی شود.
دکتر ملک افضلی در سال ۷۴ آماری از سقط های غیرقانونی ارایه می دهد که بالغ بر ۸۰ هزار مورد است. سال ۲۰۰۵ مطالعه ای در کشور انجام شد که سقط جنین عمدی ایرانیان ۱۰۰ هزار مورد گزارش شده است. همین آمار در سال ۲۰۱۷ به ۱۴ مورد به ازای هر زن است که حدود ۳۰۰ هزار مورد را شامل می شود که این آمارها به شکل غیر رسمی اعلام می شود.
معاون آموزشی وزیر بهداشت سابق در سال ۹۶ آمار سالانه سقط جنین غیر قانونی را بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزارمورد اعلام کرد.
رئیس مرکز سلامت خانه بهداشت در سال گذشته مجموعه سقط های غیر قانونی و خود به خودی را ۲۵۰ هزار مورد اعلام کرد و آقای آخوندی رئیس مرکز جنین شناسی در سال های ۹۵ و ۹۸ تعداد سقط های غیر قانونی را ۶۰۰ تا ۷۰۰ سقط جنین ذکر کرد.
آمارهایی موجود است که ۹۰ درصد این سقط ها
از طریق مشروع صورت گرفته است. یعنی زنانی که از شوهران خود باردار شدند
فرزندان خود را سقط کردند. ولی در غرب بیش از ۵۰ درصد سقط ها از طریق
نامشروع است.
در جنگ تحمیلی حدود ۲۳۰ تا ۲۵۰ هزار شهید داشتیم که هنوز
این شهدا تفحص می شوند، ولی امروزه سالانه چند صدهزار جنین از بین می رود.
نباید از سقط جنین سخن بگوییم بلکه انسان ها را می کشیم.سقط جنین در تمام
ادیان الهی و به خصوص قرآن ممنوع و جزو گناهان کبیره است.
خداوند در
قرآن کریم می فرمایند که کسانی که فرزندان خود را از روی جهالت کشتند دچار
خسران شدند. بسیاری از مردم از روی جهالت اینکار را می کنند ولی چه کسی
باید این مسایل را برای مردم بیان کند غیز ار علما؟
در سوره مائده آمده
است که کسی که انسان را بکشد بدون اینکه قتل نفسی کرده باشد مثل این است
که تمام انسان ها را کشته است. در نگاه متعالی قرآنی و اسلامی کشتن یک نفر
هم قابل قبول نیست.
سقط جنین، قتل است. روایات بسیاری از ائمه
معصومین(ع) وارد است که این مباحث را در باب قصاص و ابواب دیگر ذکر کرده
اند. حضرت موسی بن جعفر(ع) در پاسخ به کسی که می خواست فرزندش را سقط کند
فرمودند، اینکار جایز نیست که صحابی حضرت بیان کرد که این جنین، هنوز نطفه
است و جنین نشده است که امام(ع) فرمودند، آغاز خلقت انسانی، نطفه است و این
لخته خون گیاه نیست، بلکه آغاز خلقت انسانی است.
امام باقر(ع)
فرمودند، اگر زنی در حال بارداری فرزند خود را از عمد سقط کند، اگر
استخوانی باشد که گوشت بر او روئیده است، باید دیه آن را به فرزند بدهد و
اگر علقه باشد باید ۴۰ دینار به پدرش بدهد. سپس به ایشان ذکر شد که آیا از
این فرزند به زن ارثی هم می رسد که حضرت فرمودند که آن زن فرزند خود را
کشته است.
کسی که نطفه خود را کشته است باید دیه بدهد و کفاره جمع هم
باید بدهد. کفاره بزرگ نشان از عظمت گناه است. مقام معظم رهبری فرمود،
احکام حرمت سقط جنین را بیان کنید. ایشان سقط جنین را شرعا حرام می دانند
به شرطی که استمرار حاملگی برای حیات مادر خطرناک باشد که البته باید سقط
پیش از دمیدن روح باشد. ایشان ناقص الخلقه بودن را مجوز شرعی برای سقط نمی
دانند.
حتی زمانی که روح در بدن دمیده نشده باشد. ایشان دیه را برای این مساله تعیین کرده اند. پزشکان و پرستاران بدانند که هرسقطی که در آن مباشرت می کنند چه وضعیتی از نظر فقهی و حقوقی دارد و مرتکب آن باید دیه سنگینی پرداخت کند.
سقط جنین نیز تنها با قرص و آمپول نیست، بلکه خورد داروی مضر یا بلند کردن یک جسم سنگین نیز مادر را از دیه وکفاره سقط مبری نمی کند. متاسفانه بسیاری از افرادی که این کار را انجام می دهند اصلا اطلاعی از مساله قتل نفس در موضوع سقط جنین ندارند. بسیاری از زوج های جوانان به خاطر مسایل معیشتی فرزندان خود را سقط می کنند.
حجت الاسلام مروتی
اگر جایگاه مساله سقط جنین در میان مردم روشنگری و تبیین شود شاهد کاهش
این مسایل خواهیم بود.در این عرصه حتی بسیاری از اقشار نخبه و حتی مذهبی هم
آگاهی کاملی نیست به این مساله ندارند.
تا کنون آمارهای متفاوتی از
سوی مسئولان وزارت بهداشت و همچنین افرادی که در این عرصه مطالعه علمی
داشته اند در مساله سقط جنین ارایه دهند. آمار سالانه ۱۵۰ تا ۳۰۰ هزار نفری
سقط جنین از سوی مسئولان این وزارت اعلام شده است. ولی مطالعات اخیری که
در این زمینه ارایه شده است. آمار بالای ۳۰۰ هزار سقط جنین به دلیل اینکه
جزو احتمالات است قابل مطالعه نیست به دلیل اینکه مستند نیست.
اگر
همین آمار ۱۵۰ هزار نفررا نیز با آمار ۱۷ هزار نفر کشته سالانه تصادفات
جاده ای مقایسه کنیم، نتایج عجیبی خواهیم گرفت. متاسفانه مباحث اطلاع رسانی
نیز در این قضیه بیشتر شامل هشدارها شده است نه تبیین مساله. آموزش منصرف
شدن مردم از سقط چنین یک مساله است و هشدارها نیز یک مساله دیگر.
بسیاری بیان می کنند که مطرح کردن مساله سقط جنین در رسانه باعث ریختن قبح
این مساله است. کار رسانه ای در این حوزه بسیار پیچیده و دقیق است.
عوامل موثر در سقط جنین
اولین مساله ای که در سقط جنین در کشور ما موثر است، مساله بارداری
ناخواسته است. در ذات این مساله، نا مطلوب بودن فرزند جای دارد. متاسفانه
هنوز قبح این مساله در بین مردم از بین نرفته است و هنوز مواخذه ای از
کسانی که در این زمینه موثر هستند انجام نمی شود.باید مسئولانی که در این
عرصه مسئولیت دارند مواخذه شوند. بسیاری از مسئولان ما در این عرصه وظیفه
دارند که باید وظایف قانونی آنها مشخص شود.
متاسفانه در بخشی از مدیران
میانی وزارت بهداشت، هنوز این نگاه جدی نسبت به سقط جنین وجود ندارد.
مستندی با انتخاب تولید شد که وقتی اسامی آخر فیلم منتشر می شود کسانی را
شاهد هستیم که بنیانگذاران سیاست کنترل جمعیت اند. در این مستند به عینه
بیان می شود که سقط جنین باید در کشور قانونی شود. کارشناس این فیلم بیان
می کند که دین زرتشتی دست انسان را برای سقط جنین باز گذاشته است ولی اسلام
دست ها در این زمینه بسته است.
در این زمینه کار فرهنگی گسترده ای نیاز
است. امروزه کارهای فرهنگی که انجام می شود به صورت بسیار زیبا در کشورهایی
که اصلا تصور آن نمی شود در حال انجام است.
در آمریکا دو جریان
اجتماعی بسیار قوی وجود دارد که اولین آنها کسانی هستند که طرفدار حق حیات
جنین یا پرولایف ها هستند. در سیاستمداران حفظ جمهوری خواه و ترامپی ها
طرفدار این تز هستند. پس از پیروی ترامپ بسیاری از جمله خانمی مصاحبه می
کرد که خوشحال است که ترامپ پیروز شده تا جلوی سقط جنین را بگیرد. پس از
پیروزی ترامپ بسیاری از کمک ها و مراکز کمک کننده به سقط جنین حذف شد.
جریان مقابل، پروجویز یا طرفداران حق انتخاب هستند. همان مستند ایرانی هم
برگرفته از همین جریان است. این دو جریان در جامعه آمریکا بسیار فعال هستند
و آثار فرهنگی بسیاری علیه هم تولید می کنند ولی در ایران متاسفانه هیچ
زبان و رسانه ای وجود ندارد.
مثلا یک اثر هنری جالب خلق شده است که روی
یک ابر بچه های سقط شده نشسته اند و دو بچه در حال صحبت کردن هستند که می
گویند اگر آن قانون مهم سقط جنین مصوب نشده بود، من تولد ۳۸ سالگی ام را می
گرفتم. این نقاشی بسیار اثر گذار است.
این علمی است که باید روحانیت
در کشور بلند کند و وزارت بهداشت را مجاب کند که چرا این مساله کمتر در
کشور کار می شود. باید وزارت بهداشت را مواخذه کنیم که چرا همانگونه که
برای کرونا کار می کنید که باید کار کنید در این زمینه فعال نیستید؟
ایران در میان کشورهای قوی جهان در حوزه پزشکی است و پزشکان ما می توانند
در این عرصه موفقیت های خاصی کسب کنند و به همین خاطر نباید چشممان به ایده
های سازمان بهداشت جهانی باشد.
مهمترین عاملی که در کشور ما باعث
افزایش سقط جنین شد، رسوبات شکل گرفته در خصوص مساله قانون تنظیم خانواده
است. سعی ما در این که این طرز تفکر نباید بیش از ۲ فرزند داشته باشیم باعث
توسعه سقط جنین در کشور شده است.
متاسفانه در میان اقشار تحصیل کرده و حتی ثروتمند تر مساله سقط جنین جدی تر بوده است. این مساله نشان می دهد که آموزش عالی ما مشکل دارد و فردگرایی و خودخواهی ها در حال تقویت است. این مساله نشان می دهد که در دانشگاه های ما به تعمق، و تقوی صرفا داده های علمی آموزش داده می شود.
در درس اخلاق پزشکی اصلا به مساله سقط جنین
پرداخته نمی شود و کادر درمانی آینده ما در این عرصه توجیه نمی شود.
مسئولان کادر درمانی آینده کشور را در خصوص مسایل خرد و کلان آموزش می
دهند، ولی در این خصوص آموزش خاصی داده نمی شود. یعنی هیچ محتوای آموزشی
برای منصرف کردن کسانی که می خواهند سقط جنین کنند وجود ندارد.
در
دوران کرونا آمار موالید کمتر می شود. این میزان البته در ۴ سال گذشته کمتر
هم شده است. در دوران کرونا مردم ما نگران هستند و به همین دلیل بارداری
های خود را به تعویق می اندازند و بارداری های ناخواسته بیشتر به سقط جنین
منجر خواهد شد.
اگر همه ما فعالان دینی و تبلیغی و رسانه ای بتوانیم جلوی یک سقط جنین را بگیریم کاری اثر گذار خواهیم کرد. مساله غربالگری از عوامل خاص موثر در سقط جنین است. گمانم هیچ کشوری در دنیا این شیوه غربالگری ناهنجاری جنین را مثل ما انجام ندهد.متاسفانه اجبار خاصی هم در این زمینه انجام می شود.
مقام معظم رهبری مجوز فقهی سقط مرتبط به
سندرم داون را نمی دهند. متاسفانه این مبنای اشتباه سقط از جوامع غربی
گرفته شده است و اصلا به مسائل فقهی ما توجه نشده است.
مسایل جمعیت در ایران زوایای سیاسی بسیار پیچیده ای دارد که نباید از آن به سادگی گذشت.
متاسفانه امروزه برخی از داروخانه ها داروهای سقط جنین را می فروشند. هنوز
هم ماماهایی که کارشان سقط جنین است به راحتی در شهرهای ما فعال هستند و
برخورد جدی هم با آنها نمی شود. به نظر می رسد که تلاش خاصی در این زمینه
انجام نمی شود.