ابتلاء قطعی خداوند برای بندگان
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم والحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و اللعن علی أعدائهم أجمعین. «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ * الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ * أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُون»(بقره/155-157)، در این آیات خدای متعال با قاطعیت می فرماید که من برای شما یک برنامه و نقشه ای دارم و شما را مبتلا می کنم. این ابتلاء هم یک ابتلاء پیچیده ای است که پنج حوزه را فرا می گیرد، از جمله خوف و گرسنگی و کاستی در اموال و جان هایی که به آنها تعلق دارید و آخریش هم ثمرات عمرتان است.
خداوند می فرماید: من این کار را انجام می دهم و از شما می خواهم در این برنامه من پایداری کنید «وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ». صابر آن کسی است که خدای متعال را هم به عنوان مالک حقیقی و مبدأ می شناسد و از خودش نفی ملک و ملک می کند و هم به عنوان مقصد می شناسد و می داند که در این عالم یک راه به سمت او هست. اینها می توانند در این راه صبر کنند اما اگر صبر کردند «أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُون»، مزدشان صلوات الهی، رحمت الهی و هدایت است، پس اینها راه یافته اند. در روایت است که اگر یکی از این مزد ها را خدای متعال به ملائکه بدهد آنها راضی می شوند.
این آیه با توجه به سیاقی که دارد معنایی فراتر از این حد دارد. اگر آیه را مستقل از ایات قبل و بعد ببینیم معنایش این است که برای هر یک از ما خدای متعال یک طرح و بلایی دارد و به اندازه ظرف ایمان مان ما را مبتلا می کند. از ما هم پایداری در این طرح خودش را می خواهد و اگر ایستادیم ما را به مقصد می رساند. ولی با توجه به سیاق آیات که آیات تغییر قبله و برگشت قبله به سمت کعبه است و ایات بعثت وجود مقدس نبی اکرم، این معنا فراتر می رود.
«كَما أَرْسَلْنا فيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِنا وَ يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُون * فَاذْكُرُوني أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لي وَ لا تَكْفُرُون»(بقره/151-152). این تغییر قبله از دور دست ها تدبیرش شده بود، از آن روزی که زمین را خدا از زیر این کعبه پهن کردند، تا انجایی که کعبه را محاذی عرش بنا کرده و حضرت ابراهیم خلیل آن را برای این امتی که در راه هستند، تجدید و تطهیر کردند.
از آن مهمتر این است که «كَما أَرْسَلْنا فيكُمْ رَسُولاً» این رسول را از عالم بالا فرستادند که با تولدش عالم نورانی شده است «بِأَنْ كَشَفْتَ عَنْ نُورِ وِلَادَتِهِ ظُلَمَ الْأَسْتَارِ وَ أَلْبَسْتَ حَرَمَكَ بِهِ حُلَلَ الْأَنْوَار»(1)، پس وقتی متولد شد حجاب ها برداشته شد و حرم الهی در پوشش نور قرار گرفت. وقتی هم مبعوث شد، در دعای شب مبعث هست که بزرگترین تجلی ها در عالم اتفاق افتاد «بِالتَّحَلِّ الْأَعْظَمِ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ مِنَ الشَّهْرِ الْمُعَظِّمِ وَ الْمُرْسَلِ الْمُكَرَّمِ»(2). این پیغمبر را خدا فرستاده با مأموریت تعلیم و تزکیه و تلاوت، پس پیداست که همه چیز برای این که عالم بشود عالم ذکر و شکر آماده می شود، ولی این طرح بزرگ الهی از بین ابتلائات عبور می کند و اصل این ابتلاء هم ابتلای نبی اکرم است.
بار اصلی بلا روی دوش نبی اکرم و اهل بیت علیهم السلام
حضرت وقتی می خواهد امت بسازد با شیطان درگیر است «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِن»(انعام/112) و شیاطین هر پیغمبری هم مناسب با طرح خود اوست. در روایات آمده که شیطان سربازی که برای مومن می گمارد، متناسب با جایگاهش است. یک مواقعی است که خود ابلیس پا به میدان می گذارد و صحنه های سخت و سنگین را خودش مستقیم اداره می کند، یک موقع هم لشکرش به میدان می آید. پس حضرت وقتی می خواهند این برنامه تعلیم و تزکیه را محقق کنند و یک امتی بسازند که قبله شان عرش الهی و کعبه است و همه وجودشان بر مدار این عرش و کعبه می چرخد و طواف می کند، با یک درگیری بزرگی مواجه می شوند.
به نتیجه رسیدن این طرح متوقف بر عبور از این درگیری ها و موانع است و اندازه این درگیری ها هم به بزرگی نبی اکرم و طرح ایشان است. بزرگی این بلا به اندازه ای است که اگر آن را بر عالم نازل کنند، همه عالم زمین گیر می شوند، اما این بار، بار دوش حضرت است. حضرت هستند که این بار را باید بردارند و به مقصد برسانند و عهدش را هم به خدا داده اند. اول کسی که در عالم میثاق، اقرار کرد حضرت بود و به اندازه قراری که با خدا بسته است خدای متعال بار روی دوش ایشان می گذارد. اگر انبیاء اولوالعزم، اولوالعزم شدند برای این است که به اندازه اولوالعزم بودنشان بار روی دوششان آمده است. ابراهیم خلیل باید با نمرود درگیر بشود و حضرت موسای کلیم با فرعون و همه این ها به خاطر عهدی است که در عالم میثاق داده اند و این پیمان را از انبیای اولوالعزم، از همه شدیدتر گرفته اند «مِيثاقاً غَلِيظا»(نساء/21).
ما چطور می توانیم این بار بلا را برداریم؟ اگر کنار حضرت قرار گرفتیم صبوری حضرت به ما هم صبوری می دهد. این را هم بدانیم که ما مستقلا اصلا نمی توانیم در این وادی قدمی برداریم. «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَك»(هود/112)، استقامت در این راه روی دوش حضرت است و تعبیر قرآن این است: خودت صبر کن و حتی برای ان کسانی هم که همراه تو رو به خدا آوردند، تو باید صبر کنی! ابتدائا ممکن است آدم بگوید این آیه می فرماید که شما استقامت کن و آنهایی هم که همپای شما راه می آیند باید استقامت کنند، همینطور است. اگر با نبی اکرم پا در این میدان گذاشتی باید بدانی این راه، راهی است که سختی دارد. این مسیر، مسیر حرکت به سمت خداست «يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ»(انشقاق/6) و لذا امتحانات و دشواری های خودش را دارد. پس شما هم باید صبر کنید. این ظاهر آیه است، ولی یک لطیفه ای در این آیه است که گویا خدای متعال می خواهد بفرماید که بار صبر کردن آنها هم روی دوش توست. «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَك»، آنهایی هم که با تو رو به خدا می اورند و همراه تو می شوند، تو باید بارشان را بکشی، لذا صبوری ما هم اصلش به نبی اکرم بر میگردد.
کار کربلا را امام حسین به نتیجه می رساند، البته پیداست اصحاب هم باید استقامت کنند. ولی استقامت اصحاب را هم از سیدالشهداء می خواهند. لذا سیدالشهداست که آنها را لحظه به لحظه تحت نظر دارد و مراقبت می کند که بتوانند در امتحانات سخت بایستند. آنهایی که اهل اند و آن استادی که معلم ربانی و عالم الهی است، واقعا بار شاگرد را هم باید بردارد. اینطوری نیست که خود شاگرد همه راه را می رود بلکه اصل زحمت را استاد می کشد.
لذا این طرح خدا به بزرگی نبی اکرم و برای همه عالم و عوالم است. «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاس»(سبأ/28)، خدای متعال دارد کار می کند و برنامه حضرت حق دارد با دست عبد خالصش در عالم پیاده می شود. طبیعتا سختی های راه هم به همین اندازه است، ولی ما نباید گمان کنیم سختی های راه روی دوش ماست. نه، سختی های راه روی دوش حضرت است و معنی شفاعت هم همین است.
ما هم اگر همراه حضرت شدیم در عین این که بارمان را حضرت بر می دارد و مراقب ماست که زمین نخوریم، اما ما هم به اندازه خودمان باید صبوری کنیم. یکی از صبوری های این راه این است که وقتی دوری راه را می بینید صبر کنید و از میدان به در نروید. این افراد یک عده معدودی اند، مثل اصحاب عاشورا. در یک نقل دارد که حضرت به اصحاب خود فرمودند: ما یک قسم این طرح را الان انجام می دهیم و یک قسم را در رجعت بر میگردیم و انجام می دهیم! یعنی اینقدر این پیروزی به تأخیر افتاده است! گرچه از همان لحظه اول مسیر خدا مسیر پیروزی و فتح است، ولی ظهور این فتح تا رجعت و ظهور به تأخیر می افتد.
پس عرض من یک کلمه است. این برنامه تغییر قبله و امت سازی و بعثت رسول برای یک کار بزرگی است که این کار بزرگ درگیری های بزرگی هم دارد. اساس کار هم روی دوش حضرت است و مزدهایش هم متناسب با همین درگیری است. اصل پاداش هم برای حضرت است. «وَ الضُّحى * وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى * ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى»(ضحی/1-3)، این شب و روز شدن ها، این سختی ها و خوشی ها و این دوران های مختلفی که بر امت تو می گذرد، معنایش این نیست که ما بر تو غضب کردیم یا تو را وسط میدان رها کردیم، نه! ما هم تو را فرستادیم و هم لحظه به لحظه تو را تحت نظر داریم و کمک می کنیم و حتما هم شما در محیط رحمت من هستید. ولی این سختی ها، سختی های راه است «وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى»(ضحی/4).
راه نبی اکرم، راهی سراسر خیر و بدون ضرر
خدای متعال وقتی می خواهد بگوید این سختی ها به نتیجه می رسد، می فرماید: الان هم وضعتان خوب است و این وضعتان خوب است را نبی اکرم می فهمد. خدای متعال می فرماید: «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّث»(ضحی/11)، وقتی حضرت گفتگو کند و بفهمد در دل همین سختی هایی که در کنار پیغمبر دارید می کشید، چه رحمتی شما را فرا گرفته معلوم می شود که وضع الآنتان هم خوب است، ولی «وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى»، یک آخرت و مزد دیگری برای شما در نظر گرفتیم که از این بهتر است. در روایت دارد این آخرت یعنی رجعتی که به حضرت وعده داده شده است.
پس به ثمر رسیدن کل سیر با نبی اکرم، همه اش خیر است و هیچ شری در آن نیست. سختی هایش هم تماما خیر است و هیچ ضرری در آن نیست. یک آیه از سوره مبارکه محمد راجع به ماست و یک آیه دیگر راجع به دشمن. می فرماید: «الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُم»(محمد/1) طرح دشمن این است که کفر ورزیده و می خواهد راه خدا را ببندد. اما این ها تمام تلاششان گم می شود و هیچ راهی را در عالم نمی بندند. پس خدای متعال عملشان را گم می کند و این عمل به نتیجه نمی رسد. اما «وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات»(محمد/2)، انهایی که اهل ایمان و عمل صالح اند «وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِم» و ایمان به آن حقی می اورند که بر وجود مقدس نبی اکرم نازل شده است، «كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُم»، هیچ ضرری نمی کنند. پس اگر یک جایی هم بد راه بروند خدا جبران می کند. آنهایی که در طرح نبی اکرم و با حضرت در عالم راه می روند چون معصوم نیستند، ممکن است یک جایی بلغزند اما خدای متعال برایشان تدارک می کند. پس در صف حضرت هیچ ضرری نیست.
اما اگر جدا شدی، هیچ نتیجه ای نمی گیری. خدای متعال می فرماید: آنهایی که به این پیامبر کفر می ورزند «الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُم»، می خواهند این راه را ببندند، اما من با این پیامبر و اهل بیت راه را باز کردم. آنها می خواهند این راه ببندند و تلاششان هم به وسعت قرن هاست، ولی خود من این تلاش را گم می کنم «أَضَلَّ أَعْمالَهُم». اما انهایی که به این پیامبر ایمان می اورند و با او راه می روند و در طرح او عمل می کنند «وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات»، اگر یک جایی هم زمین بخورند «كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُم»، هیچ ضرری در این همراهی نیست. ولی یک مزدهای خیلی بزرگی در دست است که «وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى * وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى»(ضحی/4-5).
پس محور این سختی ها خود حضرتند و بار ما هم روی دوش حضرت است. ولی بالاخره اگر در این میدان آمدی، این میدان لوازمی دارد. حضرت دارند امتشان را در طرحی می برند که در آن ابتلاء به جوع و گرسنگی و سختی های راه هست، ولی سراسر خیر است. آنهایی که با حضرت راه می روند در این خیرات شریک می شوند و این مهمترین نکته ای است که وجود دارد. اینها در ثواب نبی اکرم شریک می شوند و خدای متعال از سفره ای که برای حضرت پهن می کند، به آنها هم می دهد.
رسیدن به همه برکات در ذیل صلوات بر نبی اکرم
خدای متعال فتح را برای نبی اکرم می کند «إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِينا»(فتح/1)، ولی انهایی که با حضرت راه می آیند، آنها هم وارد این وادی فتح می شوند. یعنی دیگر در زندگی شان شکستی نیست و تمام زندگی شان فتح است، پس فتوحات الهی لحظه به لحظه به آنها می رسد. این فتح بزرگ و مبین همه همراهان را در بر می گیرد، لازمه اش هم صبوری و ایستادن است. صلواتی هم که نازل می شود «أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُون» اصلش صلوات بر نبی اکرم است. با آن صلوات است که همه عالم به سمت خدا حرکت می کنند و همه مردم به مقصد می رسند. هیچ رزقی نازل نمی شود الا با این صلواتی که بر حضرت نازل می شود.
اگر به ما گفتند در حاجات تان صلوات بفرستید چند نکته دارد، یک نکته اش این است که خود حاجت انسان رشد کند. انسان وقتی می خواهد فقرش را به خدا عرضه کند، هرچه این اظهار فقر بزرگتر باشد، دریافت های آدم هم بزرگتر است و هیچ اظهار فقری بالاتر از صلوات نیست. دعای انسان باید صلوات باشد. ولی مهمترش این است که انسان حاجات خودش را ذیل صلوات می خواهد. یعنی دو تا سفره در عالم هست، یک سفره را برای شیطان می اندازند و یک سفره را برای نبی اکرم. ما باید حوائج خودمان را ذیل حاجات نبی اکرم و ذیل صلوات بخواهیم. یعنی از پرتو صلوات حضرت بخواهیم مشکل ما حل بشود.
پرتو صلوات الهی بر حضرت است که همه حاجات و مشکلات را حل می کند، هرچه به ما می رسد از آن صلوات می رسد. خدای متعال تمام رزق پاک را در سفره حضرت قرار داده و هرکس دیگر به این رزق می رسد از برکت این صلوات است.
یک صلواتی است از امام حسن عسگری برای چهارده معصوم وارد شده که یکی از آنها صلوات بر وجود مقدس نبی اکرم است. در این صلوات ها نکات لطیفی هست که من بعضی هایش را می خوانم. «وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا صَدَقَ بِوَعْدِكَ وَ أَشْفَقَ مِنْ وَعِيدِك»(3). خدایا بر این پیغمبر صلوات بفرست «وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا غَفَرْتَ بِهِ الذُّنُوبَ وَ سَتَرْتَ بِهِ الْعُيُوبَ وَ فَرَّجْتَ بِهِ الْكُرُوب»، چون تمام گناهان با او پاک می شود و در عالم هر گناهی پاک شده، او مطهر آن است. اگر بر عیب ها پرده انداختی با این پیغمبر است. «وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا دَفَعْتَ بِهِ الشَّقَاءَ وَ كَشَفْتَ بِهِ الْعَمَاءَ وَ أَجَبْتَ بِهِ الدُّعَاء»، بر این پیغمبر صلوات بفرست همان طور که شقاوت ها را با او دفع کردی و همه غصه ها را با او رفع کردی و هر کسی در عالم از بلا نجات پیدا کرده با او نجات پیدا کرده است.
پس هر خیری که نازل می شود، هر غصه ای که رفع می شود، هر بلایی که دفع می شود و هر رزقی که برای ما می آید، همه به برکت حضرت است. از این صلوات اینطوری استفاده می شود که گویا این دستگیری از بندگان خدا و نجات بندگان از بلاء و دفع غصه ها که به واسطه حضرت انجام می شود، صلوات خدا بر حضرت است. پس صلوات خدا بر حضرت یک قسمش همین است. خدای متعال بر حضرت صلوات می فرستد و صلوات ایشان موجب می شود که به واسطه حضرت عالم از غصه نجات پیدا کند و از سختی ها عبور کند. البته می دانید خیلی بار سختی است، چون بار همه عالم را روی دوش حضرت گذاشتند و گفتند باید غصه ها را برداری، گناهان را پاک کنی و امتت را از همه این سختی ها عبور بدهی، ولی آنچه به این امت می رسد از صلوات بر حضرت است. اگر وسعت رزق می اید و هر چیز دیگری اینها از برکت صلواتی است که خدا بر حضرت می فرستد.
البته صلوات خدا بر حضرت بیش از اینهاست. اصل این صلوات، رفعت درجه برای خود حضرت می آورد و بعد در پرتو آن صلواتی که به حضرت فرستاده می شود این اتفاقات برای امت می افتد. پس اصل این صلوات، صلوات خدا بر حضرت است. البته ما هم اگر در کنار حضرت بودیم این صلوات ما را هم می گیرد. این نکته را در زیارت عاشورا ملاحظه فرمودید که اگر کسی با امام حسین در وسط این بلا بماند و در صف بندی ای که امام حسین در عالم درست کردند در صف سیدالشهداء بایستد، نتیجه اش این می شود که در وسط صحنه، او به اینجا می رسد «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي مَقَامِي هَذَا مِمَّنْ تَنَالُهُ مِنْكَ صَلَوَاتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ». این مقام، مقام همان کسی است که به امام حسین پیوند خورده و وسط درگیری کنار امام حسین است. پس هم وسعت مصیبت و عظمت مصیبت حضرت را می فهمد و غرق در بکاء و اشک و حزن است و هم در کنار این مصیبت صف بندی را می بیند و به موضع گیری می رسد. آن هم موضع گیری در مقابل کل جبهه باطل «فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّة». پس به صف و قتال با آنها می رسد «إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُم» و وارد میدان درگیری می شود. وقتی این مقامات را طی کرد، آن وقت بهره اش از مصیبت حضرت این می شود «وَ أَسْأَلُ اللَّهَ بِحَقِّكُمْ وَ بِالشَّأْنِ الَّذِي لَكُمْ عِنْدَهُ أَنْ يُعْطِيَنِي بِمُصَابِي بِكُمْ أَفْضَلَ مَا يُعْطِي مُصَاباً بِمُصِيبَتِهِ»، پس بالاترین ثواب مصیبت ها را انسان در مصیبت سیدالشهداء به دست می آورد.
این راه برای همه باز است. همه مومنین می توانند از مدخل بکاء و اشک وارد عاشورا بشوند و بعد وارد صف بندی حضرت شده و کنار ایشان بایستند. در نتیجه به یک نقطه ای برسند که بالاترین فضیلت های اهل بلا را در عاشورا به دست بیاورند. گویا این همانی است که امام رضا فرمودند: «إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ لَكَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْنِ ع فَقُلْ مَتَى مَا ذَكَرْتَهُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيما»(3) اگر دوست می دارید که ثواب شهدای کربلا را به شما بدهند، پس هر وقت یاد امام حسین کردید، به ایشان التماس کنید که ما را هم در صف شهدای خودت راه بده، این همان «أَفْضَلَ مَا يُعْطِي مُصَاباً بِمُصِيبَتِهِ» است. شهدای کربلا بودند که بالاترین درجه مصیبت سیدالشهداء را در ظرف خودشان تلقی کردند، پس هرکسی اندازه خودش از آن دریا می نوشد.
«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي مَقَامِي هَذَا مِمَّنْ تَنَالُهُ مِنْكَ صَلَوَاتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ»، در این مقام اگر کسی به امام حسین پیوند خورد و تا اینجا با حضرت آمد، صلوات و رحمت الهی بر او نازل می شود و اصل این صلوات هم صلواتی است که در عاشورا بر حضرت نازل شده است. پس هرکس وارد عاشورا شد و با امام حسین سیر کرد، این صلوات او را هم می گیرد.
شرط رفتن ما ذیل صلوات نبی اکرم و برخورداری ما از برکات این صلوات
داستان آیات این سوره هم همین است. در این سوره بحث از طرح خدا با نبی اکرم است و به ما هم می گویند حالا که این پیامبر آمد «فَاذْكُرُوني أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لي وَ لا تَكْفُرُون»، شما هم با ایشان وارد عالم ذکر و شکر بشوید. با این پیامبر راه باز شده، پس برای این که بتوانید در این شکر و ذکر موفق باشید و موانع را پشت سر بگذارید «اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»(بقره/152) از نماز و روزه کمک بگیرید، از خود نبی اکرم و امیرالمومنین کمک بگیرید تا بتوانید از این وادی عبور کنید. به ما می گویند در این مسیر سر و دست باید بدهید ولی خیال نکنید باختید «وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُون»(بقره/154)، آنهایی که رفتند در راه خدا و به او گره خوردند، زنده اند. پس کسی که خیال می کند آنها مرده اند در واقع خودش مرده است و از آن حیات تجربه ای ندارد. اگر خواستید با حضرت حرکت کنید و کنار ایشان بایستید، پرش شما را هم می گیرد «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرات»، اما بدانید که اصل بار و اصل سختی راه روی دوش اوست. «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَك» بار شما را هم او برمی دارد ولی شما هم وارد این وادی بلا می شوید.
کسانی می توانند صبر بکنند که اهل آن ذکر و شکرند و با حضرت به ذکر و شکر رسیدند، اینها می توانند پای این بلا بایستند. ولی اگر ایستادید سراسرش خیر است انهایی که دارند صبر می کنند، صبر و صلوات الهی بر آنها مهیمن می شود. پس از همان آغازی که پا در این راه می گذارند و شروع می کنند به صبر کردن، مشمول این صلوات می شوند.
آن وقت صلوات الهی که شامل حال ما می شود چه کار می کند؟ «اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً»(احزاب/41)، خدا را ذکر کنید ذکری کثیر. ذکر کثیر آن ذکری است که همه زندگی انسان را در بر می گیرد. پس خواب و بیداری انسان ذکر می شود. «كانُوا قَلِيلًا مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُون»(ذاریات/17)، متقین کمی از شب را می خوابند. در ذیل این آیه حضرت فرمود: خیلی وقتها می خوابند اما خدای متعال خواب اینها را بیداری حساب می کند، چون اهل ذکرند.
«اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً» یعنی همه زندگی تان بشود ذکر، حتی خواب و مدرسه و مسجد و بازارتان. این که فرمود سخت ترین ذکر، ذکر عملی است یعنی سخت ترین ذکر این است که آدم دامن بکشد. ذکر فقط ذکر زبانی که نیست! ذکر کثیر یعنی همه زندگی انسان بشود ذکر، لذا حضرت فرمود: خدا حدی برای ذکر نگذاشته که بگوید یک ساعت و دو ساعت، بلکه تمام زندگی انسان باید ذکر بشود.
«اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً * وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلا»(احزاب/41-42) در هر صبح و شام خدا را تسبیح کنید. نتیجه اش چیست؟ «هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُه»(احزاب/43) اگر شما اینطوری یاد خدا بودید خدای متعال بر شما صلوات می فرستد. این صلواتی که در عاشورا بر سیدالشهداء نازل شده، شامل این دوستانی که الان پای حضرت می ایستند و صبر می کنند، هم می شود. ما در ثواب سیدالشهداء شریک می شویم و این است که بار آدم را می بندد.
در بعضی روایات آمده که در صحنه قیامت وقتی کار سخت می شود و مومنین کم می آورند، بالاخره به همدیگر ظلمی کردند و حقوقی روی دوششان هست، حضرت از عمل خودشان در پیمانه آنها می گذارند و همه مسائل حل می شود.
یک عزیزی یک موقعی می فرمود که در شب دفن آیت الله العظمی گلپایگانی آن نماز لیله الدفن را، نه این نماز مشهور بلکه یک نماز دیگری را خواندم. شب خواب دیدم که حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی دارند با یک شکوهی می ایند و یک منادی ندا داد که ایشان در این عالم توقف ندارند و به عالم انبیاء می روند. پس هرکسی طلب دارد بیاید و بگیرد. گفت: دیدم از دور یک کسی آمد و گفت من از شما طلب دارم! گفت: چه طلبی؟ گفت: ان موقع که شما جوان بودید در فلان روستا دنبال منزلی می گشتید، پس من تا آمدم شما را راهنمایی کردم اما شما یک تشکر هم یادتان رفت از من بکنید! عنایت می کنید. این آقا می فرمود: من در خواب به او گفتم که آیا آن صلواتی که در روز جمعه نقل شده و خیلی هم پرفضیلت است «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْأَوْصِيَاءِ الْمَرْضِيِّينَ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِكَ وَ بَارِكْ عَلَيْهِمْ بِأَفْضَلِ بَرَكَاتِكَ وَ السَّلَامُ عَلَيْهِمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِهِمْ وَ أَجْسَادِهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه»(5) را من بخوانم برایت کافی است؟ گفت: بله! پس من ان صلوات را خواندم فضا پر از نور شد و این مزدش را گرفت و رفت.
عرض من این است که صلواتی که خدای متعال بر نبی اکرم می فرستد همه ما را از موانع عبور می دهد و کسری های ما را جبران می کند. الان تلقی من این است که مومنین خیلی از سختی هایی که دارند تحمل می کنند که به زبان نمی اورند و حتی برای خودشان هم خوداگاه نیست، برای امام حسین است و هیچ چیز دیگر در آن نیست. همه اش عبرت از عاشوراست و تماما می خواهند در جبهه امام حسین باشند، پس سختی هایش را هم تحمل می کنند و من ندیدم گله کنند و به امام حسین بگویند: آقا ما یک «یا حسین» گفتیم چه بلایی سر ما آوردی! آیا هیچ وقت شما در دلتان گذشته که وقتی کار سخت می شود به دهانتان بیاید یا در ذهنتان خطور کند که ای کاش ما «یا حسین» نگفته بودیم و راحت بودیم؟! محال است. این همانی است که «اولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ».
بنابراین خدای متعال بعد از آیات تغییر قبله می فرماید: «كَما أَرْسَلْنا فيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِنا وَ يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ * فَاذْكُرُوني أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لي وَ لا تَكْفُرُون * يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرينَ * وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ * وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ * الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ * أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»(بقره/151-157)، آنهایی که پای نبی اکرم می ایستند دائم غرق در صلوات و رحمت اند. پس صلوات الهی آنها را از وادی ظلمات به سمت نور می آورد و دائم سیرشان به سمت نور است. خدای متعال هم سیرشان می دهد و رحمت الهی فضا را برای آنها شیرین می کند. اینها در متن بلا غرق در آسایش و خوشی هستند و با آسانی به آسانی می رسند «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى»(لیل/7).
خدای متعال راه را برای آنها هموار می کند و هیچ باختی هم در این راه نیست. همه باخت این است که انسان دستش را از دست حضرت بیرون بیاورد که اگر اینطور شد خدای متعال «أَضَلَ أَعْمالَهُم» تمام اعمال انسان را گم می کند اما در این طرف خدای متعال نمی گذارد هیچ عملی گم بشود، حتی زمین خوردن های ما را هم جبران می کند و عهده می گیرد که امر ما را اصلاح بکند. لذا امر کسانی که در جبهه حضرتند دائم در وادی اصلاح است. و اصلا همراهی با سیدالشهداء خاصیتش این است.
رنج کشیدن نبی اکرم از رنج کشیدن ما
تلقی من این است که این آیات ناظر به بلای نبی اکرم است، ناظر به عاشوراست و ناظر به سختی های تاریخی است که امت حضرت باید تحمل کنند، رنجش را هم نبی اکرم می برد. اگر طفل مریض باشد می بیند که گاهی مادر بیشتر از طفل غصه می خورد و ممکن است بچه در بازی باشد و اصلا نفهمد. اگر کفش این بچه کهنه است ممکن است او اصلا متوجه نباشد، این پدر است که رنج می برد. غصه ای که نبی اکرم می خورند از این که امت شان وسط بلا هستند، بیشتر از غصه ای است که ما می خوریم. حضرت بیشتر از ما از رنج ما، رنج می برند «عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ»(توبه/128). ایشان رنج ما را می بیند ولی چه کند؟ اگر ما را از این وادی ببرد در دست شیطان می افتیم که آن خیلی سخت تر است. ایشان نمی تواند ببیند که ما زیر دست و بال شیطان باشیم. پس برای این که از زیر دست و بال شیطان ما را نجات بدهد مجبور است که ما را در وادی بلا ببرد.
حضرت وقتی به ما می گوید با من بیایید، می فرماید: حواستان جمع باشد، در این راه دشمن و شیاطین شهوات را در نظر شما جلوه می دهند، اما ما باز هم غفلت می کنیم! مثل پدری که بچه اش را دارد در مسیری که خطرش زیاد است می برد و به او می گوید مواظب باشد، اما بچه باز هم می رود لب دره، برای همین مجبور است که دستش را بکشد. در این کشیدن دست هم ممکن است بچه یک رنجی هم ببرد. حضرت می خواهد ما را با اسانی ببرد «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى» طوری که غبار روی وجود ما ننشیند ولی چه کند که ما نمی توانیم و راه نمی رویم! این همه توضیح داده که این گناه است، این حرام است، این چاه است، این ظلمت است اما باز هم دستمان را ول می کنیم تا ببینیم سر بازار مکاره شیطان چه خبر است!
«وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِما»(جمعه/11) حضرت دارد خطبه می خواند اما آنها خطبه را ترک کرده و به بازار رفتند! همه مان همینطوری هستیم. الان هم امام زمان ایستاده اند و مشغول اقامه صلاة اند، ما را هم دعوت می کنند و می گویند بیایید و عالم را عالم ذکر بکنید. اما ما دستمان را ول می کنیم و در بازار مکاره دنیا می رویم! ایشان هم مجبور است یک بلایی درست کند، ولی خودش بیشتر از ما رنج می برد که چرا در سختی هستیم. این است که خدا به پیغمبر بشارت می دهد و می گوید درست است که امتت در سختی است، ولی وضعشان خوب است «وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى». الان هم وضعشان خوب است و یک مزدی هم در رجعت و ظهور برایشان در نظر گرفتیم. «وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى» پس در قیامت یک سفره ای برایشان پهن می کنیم که بیا و ببین، ما که همراهانت را رها نمی کنیم!
این بشارت به خاطر این است که حضرت غصه می خورد که چه کند؟ او آمده است که ما را برساند، اما حالا گرسنگی آمده و شدند اصحاب صحفه، بعد جنگ پشت جنگ شده و سربازها در میدان جنگ روزی یک خرما هم بهشان نمی رسد. پیامبر از همه اینها رنج می برد، اما خدا به او بشارت می دهد و می گوید پشت سر این رنج ها مزدهاست. ما برای امت تو چیز های زیادی در نظر داریم. «وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى» پس آنقدر به شما می دهیم که راضی بشوی و انقدر از امتت می بخشیم که تو را راضی کنیم. لذا این صلوات و رحمت و هدایت اصلش برای نبی اکرم است. ولی انهایی که با حضرت راه می روند و پای کار می ایستند و سختی های همراهی حضرت را تحمل می کنند، در فضای صلوات و رحمت و مغفرت الهی قرار می گیرند. پس می روند و به یک نقطه ای می رسند که «اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيَايَ مَحْيَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِي مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» در وادی امن واقع می شوند و حیات و برزخ و قیامتشان به حضرت گره می خورد و با ایشان همرنگ و همراه می شوند.
پی نوشت ها:
(1) زاد المعاد - مفتاح الجنان، ص: 262
(2) زاد المعاد - مفتاح الجنان، ص: 36
(3) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج91، ص: 73
(4) وسائل الشيعة، ج7، ص: 400