شرط مرگبار زن براي خواستگار خواهربه
گزارش گروه خواندنی های 598 زن جوان براي اينكه به مخالفتهايش براي
ازدواج خواهرش پايان دهد خواستگار او را به ارتكاب جنايت مجبور كرد.
كارآگاهان جنايي پليس آگاهي زاهدان شامگاه روز هشتم بهمن سال گذشته در
جريان قتل مرد جواني در خانهاش قرار گرفتند و به آنجا رفتند. آنها پيكر
خونين اين مرد را كه سليمان نام داشت در حالي مشاهده كردند كه آثار اصابت
چند ضربه چاقو بر پيكرش مشهود بود. نخستين كسي كه در جريان تحقيقات تحت
بازجويي قرار گرفت همسر سليمان بود. اين زن كه منيره نام دارد در زمان وقوع
جنايت در منزل حضور داشت و ميتوانست سرنخهاي مهمي را در اختيار پليس
قرار دهد اما وي مدعي شد قاتلان را اگرچه ديده، ولی نشناخته است.
او گفت: «من و سليمان در خانه نشسته بوديم كه ناگهان دو مرد وارد منزلمان
شدند. من نميدانم آنها چطور توانستند خودشان را داخل خانه برسانند. آنها
سلاح و چاقو در دست داشتند و من و شوهرم را تهديد كردند. آن دو مرد كه با
نقاب صورتهايشان را پوشانده بودند مرا به يك اتاق بردند و در آنجا حبس
كردند. بعد از آن فقط صداي داد و فريادهاي سليمان را ميشنيدم اما بعد از
چند دقيقه همه جا ساكت شد و من با اين خيال كه مردان ناشناس رفتهاند در
اتاق را باز كردم و وقتي بيرون آمدم جسد همسرم را ديدم.»
ادعاهايي كه منيره مطرح ميكرد بيشتر شبيه به داستاني ساختگي بود و
كارآگاهان را در برابر چند نكته مبهم قرار داد. نخست آنكه هيچ نشانهاي از
اينكه مردان ناشناس وارد خانه شدهاند وجود نداشت. همه درها و پنجرهها
سالم بود و وسايل خانه نيز به هم نريخته بود. علاوه بر اين متهمان احتمالي
هيچ سرقتي انجام نداده بودند و انگيزه آنها از اين جنايت مجهول بود. سومين
نكته اين بود كه اگر قاتلان آنطور كه منيره ميگويد او را در اتاق حبس و
در را از پشت قفل كرده بودند اين زن بعد از فرار آنها چطور توانست در را
باز كند.
مجموع اين نكات سبب شد ظن كارآگاهان نسبت به همسر مقتول برانگيخته شود
اما در بدو تحقيقات مدركي عليه اين زن وجود نداشت به همين دليل افسران
جنايي جنازه سليمان را به پزشكي قانوني منتقل كردند و زن جوان را زيرنظر
گرفتند تا بلكه سرنخي عليه او به دست آيد.
از سويي پليس درباره ديگر فرضيههاي موجود نيز به تحقيق پرداخت و اين موضوع
را بررسي كرد كه شايد مرد جوان قرباني تسويهحساب و اختلافات شخصي شده است
اما مقتول با هيچكس اختلاف نداشت و بهنظر نميرسيد دشمني انگيزه اين
جنايت باشد.
كارآگاهان در ادامه با پرسوجو از اقوام مقتول متوجه شدند اين مرد از مدتي
قبل با منيره اختلاف داشت و كشمكشهاي آنها به شدت بالا گرفته بود به اين
ترتيب زن جوان چند روز قبل بار ديگر تحت بازجويي قرار گرفت. او اين دفعه
نيز خودش را بيگناه معرفي و همان داستاني را كه روز اول تعريف كرده بود،
بازگو كرد.
با اين وجود تحقيقات از وي ادامه يافت تا اينكه او بالاخره اسرار قتل شوهرش
را فاش كرد و گفت: «از مدتي قبل با سليمان دچار اختلاف شده بودم و ديگر
نميتوانستم زندگي در كنار او را تحمل كنم براي همين دنبال راهي ميگشتم تا
از اين وضعيت نجات پيدا كنم تا اينكه فكري به ذهنم رسيد. خواستگاري براي
خواهرم پيدا شده بود كه او را به شدت دوست داشت اما من با ازدواج آنها
مخالفت كردم و تمام تلاشم را به كار گرفتم تا اين وصلت انجام نشود.
خواستگار خواهرم كه فرهاد نام دارد وقتي اوضاع را اينگونه ديد تصميم گرفت
با من مذاكره كند من هم به او گفتم فقط به اين شرط با ازدواج او و خواهرم
موافقت ميكنم كه او شوهرم را بكشد. فرهاد هم خواستهام را قبول كرد و
سليمان را به قتل رساند.»
ماموران بعد از شنيدن اين اعترافات فرهاد را بازداشت كردند. او ضمن اعتراف
به قتل گفت: «من براي اينكه بتوانم با دختر موردعلاقهام ازدواج كنم حاضر
بودم هر كاري را انجام بدهم و هر شرطي را قبول كنم براي همين وقتي منيره به
من گفت بايد شوهرش را به قتل برسانم مخالفتي نكردم.
شب حادثه او در خانهشان را باز گذاشت و من مخفيانه وارد منزل شدم و چند
ضربه چاقو به سليمان زدم و فرار كردم. منيره به من قول داده بود طوري
صحنهسازي ميكند كه كسي متوجه اصل ماجرا نشود اما بالاخره او اعتراف كرد و
باعث دستگيري من شد.»
بنا بر اين گزارش هم اكنون دو متهم در بازداشت بهسر ميبرند و تحقيقات از آنها ادامه دارد.
*قتل مرد معتاد در درگيري با موادفروش
دعواي فروشنده و خريدار موادمخدر رنگ خون گرفت و به مرگ مرد معتاد منجر شد.
ماموران كلانتري مشيريه ساعت 17:45 پنجمين روز سالجاري حين گشتزني در
اتوبان خاوران، جواني حدودا 30 ساله را به حالت بيهوش روي زمين مشاهده
كردند و به بيمارستان رساندند. سپس در بازرسي بدني از اين جوان، مدارك
متعلق به پذيرش يك گرمخانه در منطقه خاوران به دست آمد و با مراجعه ماموران
به اين محل، هويت او به نام «رضا.م» (29 ساله) شناسايي شد.
ماموران در تحقيقات انجام شده از افراد حاضر در گرمخانه اطلاع پيدا كردند
«رضا» با دو نفر به نامهاي «هدايت» و «موسي» درگير شده و از سوي اين افراد
مورد اصابت چاقو قرار گرفته است و اين دو نفر نيز بلافاصله پس از درگيري
از محل متواري شدهاند.
شاهدان صحنه درگيري در اظهارات خود به ماموران اعلام كردند: «ما ساعت
16 روز حادثه چند نفري در چمن بلوار بالاتر از گرمخانه نشسته بوديم كه
متوجه درگيري لفظي «رضا» و «موسي» شديم. ناگهان هدايت و به طرفداري از
موسي، در درگيري دخالت كرد و با يك چاقوي بزرگ، ضربهاي به رضا زد.»
ماموران در ادامه اطلاع پيدا كردند هدايت پس از مجروح كردن رضا، در
كوههاي مسگرآباد، روبهروي بازار گل و گياه مخفي شده است. به اين ترتيب
متهم 27 ساله ساعت 18 روز هفتم ماه جاري در حاليكه داخل يك چادر مسافرتي
مخفي شده بود، دستگير شد. همان زمان به ماموران اعلام شد «رضا» به علت شدت
جراحتهاي وارده به ناحيه گردن، سر و سينه فوت شده است.
با اعلام خبر مرگ رضا، بلافاصله پرونده با موضوع «درگيري منجر به قتل»
تشكيل شد و به دستور رسولي، بازپرس شعبه پنجم دادسراي ويژه قتل متهم براي
انجام تحقيقات تخصصي در اختيار اداره دهم پليس آگاهي تهران قرار گرفت.
هدايت در اظهارات اوليه خود با وجود اعتراف به حضور در درگيري، منكر
استفاده از سلاح سرد و ضرب و جرح مقتول شد و به كارآگاهان عنوان كرد: «در
زمان درگيري، رضا قصد داشت از موسي مواد بگيرد و چون پول نداشت، موسي نيز
به او موادي نميداد و همين موضوع باعث درگيري ميان آنها شده بود اما من به
هيچ عنوان كاري با رضا نداشتم و فقط ميخواستم آنها را از يكديگر جدا كنم و
در زمان درگيري چاقو در دست موسي بود.»
با وجود اظهارات اوليه و اصرار بر بيگناهي، كارآگاهان با توجه به اطلاعات
به دست آمده از شهود صحنه درگيري كه همگي آنها هدايت را به عنوان ضارب مورد
شناسايي قرار داده بودند، به تحقيق از وي ادامه دادند و او نيز كه چارهاي
جز اعتراف و بيان واقعيت نداشت، در اظهارات بعدي خود به كارآگاهان گفت:
«قصد جدا كردن مقتول و موسي را داشتم كه ناگهان رضا با سر ضربهاي را به
صورتم زد، در حاليكه موسي با چاقو چند ضربه به رضا زده بود، من نيز با
چاقويي كه همراه داشتم ضربهاي را به ناحيه گردن رضا وارد كردم و بلافاصله
به همراه موسي از محل فرار كرديم.»
كارآگاهان با توجه به اطلاعات به دست آمده درخصوص ديگر متهم پرونده، با
شناسايي مخفيگاه «موسي» در شهرك شهيد بروجردي، وي را ساعت 9:40 روز دهم
فروردين در آشپزخانه و در حين مصرف شيشه دستگير و به پليس آگاهي منتقل
كردند. موسي در بازجوييها به نقش خود در درگيري منجر به قتل، استفاده از
سلاح سرد و مجروح كردن رضا اعتراف كرد و روانه بازداشتگاه شد.
بنابر اين گزارش دو متهم با دستور بازپرس پرونده در اختيار كارآگاهان ويژه
مبارزه با قتل پليس آگاهي قرار دارند تا تحقيقات از آنها تكميل شود.
*سرقت خونين از طلافروشيتحقيقات
از دو سارق مسلح كه حين دستبرد به يك جواهرفروشي مرد عابري را به قتل
رساندهاند آغاز شده است. اين دو متهم 27ساله كه جعفر و محمد نام دارند هر
دو به ماده مخدر شيشه معتاد هستند و چون شغل و منبع درآمدي نداشتند هميشه
براي تامين موادمخدر مصرفيشان با مشكل مواجه بودند به همين دليل سه ماه
قبل به صرافت افتادند با انجام يك سرقت كلان به مشكلات ماليشان پايان
بدهند.
آنها براي اين كار به پرسهزني در خيابانهاي رباطكريم پرداختند و بالاخره
يك طلافروشي را به عنوان محل مناسبي براي سرقت انتخاب كردند. دو جوان مدتي
اين مغازه را زيرنظر گرفتند و راههاي ممكن براي دزدي را بررسي كردند و
سرانجام نقشهشان را كشيدند.
جعفر و محمد براي اين دستبرد به سلاح احتياج داشتند براي همين يك قبضه سلاح
كمري كاليبر 45 و يك كلت تقلبي تهيه كردند و ساعت 21 روز 12 فروردين براي
اجراي تصميمشان وارد اين زرگري شدند. دو مرد كه خلوتي و تاريكي خيابان را
تضمينكننده موفقيت خود در اين سرقت ميدانستند بعد از روبهرو شدن با مرد
فروشنده سلاحهاي خود را به سوي وي نشانه گرفتند و از او خواستند تمامي
طلاها و پولهاي نقد موجود را در يك كيسه بريزد و به آنها تحويل بدهد.
صاحب مغازه كه سرمايهاش را در خطر ميديد تصميم گرفت در برابر سارقان
مقاومت كند به همين دليل در يك لحظه از زرگري بيرون دويد و با داد و فرياد
از رهگذران كمك خواست. يكي از مردان مسلح در اين هنگام براي ترساندن
طعمهاش گلولهاي را به سمت او شليك كرد اما تير خطا رفت و به عابري كه در
حال رد شدن از خيابان بود برخورد كرد.
مردم بعد از شنيدن صداي شليك مغازه را محاصره كردند. در اين شرايط جعفر و
محمد كوشيدند راه فرار خود را باز كنند اما محمد توسط شهروندان به دام
افتاد و جعفر كه خودش را به موتوسيكلت شان رسانده و سوار آن شده بود در
لحظهاي كه ميخواست بگريزد خود را در برابر مردم و ماموران گشت انتظامي
ديد و او هم به دام افتاد.
سپس عابرزخمي به بيمارستان انتقال يافت اما تلاش پزشكان براي نجات جان وي بينتيجه بود و او فوت شد.
بنا بر اين گزارش در حال حاضر بازجوييها از دو متهم براي روشن شدن ابعاد
ديگر اين دزدي و افشاي جرايم احتمالي متهمان آغاز شده است. در همين حال
پليس آگاهي تهران با انتشار تصاويري از سرقت مسلحانهاي كه در سال 89 در يك
جواهرفروشي به وقوع پيوسته بود از مردم براي شناسايي سارقان كمك خواست.
ماموران كلانتري شهرك وليعصر روز دهم آبان سال 89 از طريق مركز فوريتهاي
پليسي 110 در جريان سرقت مسلحانه از يك طلافروشي قرار گرفتند. با تشكيل
پرونده مقدماتي و به دستور اميراسماعيل رضوانفر، داديار شعبه دوم دادسراي
ناحيه 27 تهران، پرونده براي رسيدگي تخصصي در اختيار اداره مبارزه با سرقت
مسلحانه پليس آگاهي قرار گرفت.
مالك طلافروشي در اظهارات خود به كارآگاهان گفت: «حدود ساعت 16:30روز حادثه
طبق روال هر روز به مغازهام رفتم و پس از باز كردن مغازه مشغول مرتب كردن
ويترين شدم. حدود نيمساعت بعد دو جوان حدودا 25 تا27ساله به بهانه خريد
سكه وارد مغازه شدند. ناگهان پس از ورود اين دو نفر، يكي از آنها كه لباس
قرمز و موهاي بلندي داشت، در حاليكه در يك دست قمه و در دست ديگر يك قبضه
سلاح كمري داشت، شروع به تهديد من كرد و نفر دوم نيز با يك عدد كيف چرمي
مشكيرنگ از بالاي پيشخوان به سمت ويترين مغازه آمد و حدود سه كيلوگرم طلا و
جواهرات داخل ويترين از نوع زنجير، مدال، النگو و... را سرقت كرد و به
سرعت از مغازه خارج و متواري شدند.»
كارآگاهان در ادامه رسيدگي به اين پرونده، به بررسي تصاوير بهدستآمده از
دوربينهاي مداربسته داخل طلافروشي و بانك اطلاعات مجرمان سابقهدار
پرداختند و مشخص شد اين دو سارق مسلح، پيش از اين داراي سابقه كيفري
نبودند. سرهنگ آريا حاجيزاده، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي
تهران ضمن اشاره به اين موضوع كه در ادامه رسيدگي به اين سرقت مسلحانه،
هيچگونه دزدي مشابه ديگري در سطح شهر تهران به پليس گزارش نشد، گفت: به
منظور شناسايي سارقان مسلح مجوز انتشار تصاوير بدون پوشش هر دو متهم پرونده
از سوي مقام قضايي صادر شده است بنابراين از شهرونداني كه موفق به شناسايي
تصاوير سارقان شدهاند درخواست ميشود اطلاعات خود را در اختيار كارآگاهان
اداره يكم پليس آگاهي تهران قرار دهند.
*انتقام گيري پليدزنجوان از طريق چت رومزن جواني با انتشار شماره تلفن ثابت منازل دو تن از آشنايانش موجب هتک حيثيت اين دو خانواده و درگيري خانوادگي شد.
از چندي پيش تلفن منزل يکي از اهالي شهر اراک روزانه بيش از صدها بار به
صدا درمي آمد و هنگامي که پدر يا يکي از اعضاي خانواده گوشي تلفن را برمي
داشت، فردي از پشت خط سراغ دختر خانواده را مي گرفت و تقاضاي وقت ملاقات
براي برقراري رابطه نامشروع مي کرد.
اين تماس ها که به طور مداوم ادامه داشت موجب شک پدر خانواده شد و همين
موضوع مي رفت که کانون اين خانواده را از هم بپاشد تا اين که يک روز پدر
خانواده تصميم گرفت موضوع را به پليس اطلاع دهد. از آن جا که برخي تماس
گيرندگان اظهار مي داشتند که شماره تلفن مورد نظر را از طريق اينترنت به
دست آورده اند، پدر خانواده شکايتي را تنظيم و تسليم پليس فتاي اراک کرد.
پس از دريافت اين شکايت گروهي از کارآگاهان زبده پليس فضاي توليد و تبادل
اطلاعات به دستور سرگرد نوروزي رئيس پليس فتاي استان مرکزي مامور رسيدگي به
اين موضوع شد. کارآگاهان در بررسي هاي خود دريافتند که بيش از هزار تماس
با شماره منزل اين شهروند ثبت شده است.
همچنين تحقيقات ماموران مشخص کرد که فردي با «Id» نامشخص و از طريق
تالارهاي گفت وگو «چت روم» شماره تلفن منزل شاکي را در اختيار ديگران قرار
داده است.
ادامه گزارش حاکي است هنوز کارآگاهان سرگرم بررسي و شناسايي عامل اين هتک
حيثيت بودند که شکايت مشابهي به پليس ارائه شد و خانم جواني اعلام کرد
شماره تلفن ثابت وي از طريق اينترنت منتشر شده و باعث شده است روزانه بيش
از صدها نفر با وي تماس بگيرند و درخواست برقراري ارتباط نامشروع کنند.
با ثبت اين شکايت، تحقيقات کارآگاهان پليس فتا به طور شبانه روزي ادامه
يافت تا اين که بررسي هاي آنان نتيجه داد و مشخص شد که انتشار شماره تلفن
ها از طريق يک Id است که در تالار گفت وگو در زماني که شخص آنلاين باشد
فعال مي شود و بررسي هاي فني پليس همچنين بيانگر آن بود که فرد متهم دسترسي
کامل به اطلاعات دو خانواده داشته است که پس از تحقيقات ميداني و جست وجو
در فضاي مجازي مشخص شد که انتشار شماره تلفن ها از طريق خانمي جوان که
داراي تحصيلات عالي در رشته حقوق است، انجام شده است،
بنابراين کارآگاهان متهم را دستگير کردند که وي در بازجويي ها ضمن اعتراف
به جرم خود هدف خويش از اين اقدام را انتقام گرفتن از دو عضو اين خانواده
ها ذکر کرد.