کد خبر: ۴۷۶۰۸
زمان انتشار: ۱۸:۰۳     ۱۵ فروردين ۱۳۹۱
طلوع یزد- از موضوعاتی که در طول تاریخ یهود همواره جلب نظر می کند، ادعای رنج و مظلومیت قوم یهود است که در عمده متون دینی آن ها به آن اشاره شده است. تکرار پیوسته مظلومیت یهود در ادوار مختلف تاریخ سبب شده تا این موضوع در بسیاری از متون و منابع تاریخی غیر یهودی، به ویژه در تاریخ نگاری غرب، از جایگاه ویژه ای برخوردار شود و به صورت یک امر واقعی و غیر قابل تردید جلوه کند. در بسیاری از منابع تاریخی کشورهای اسلامی نیز، حد اقل پاره ای مقاطع تاریخی، چنین مباحثی به طور روشن وجود دارد که عمدتأ یا تحت تاثیر منابع و متون یهودی بوده و یا ترجمان تاریخ نگاری غربی است.
‏این واقعیت را نمی توان کتمان کرد که در میان اقوام، ملت ها، مذاهب و جوامع مختلف، ‏همواره نوعی انزجار و نفرت از یهود(1) در سطوح، مراتب و درجات مختلف وجود داشته است. البته درباره منشأ و علت این تنفر کمتر سخنی به میان آمده  و یادآوری صریح و صحیحی نشده است.
نکته شگفت انگیز و جالب توجه، همگونی نوع تنفر و انزجار از یهود ‏نه فقط در ادوار مختلف تاریخ، بلکه در میان جوامع، ملت ها، اقوام و مذاهب مختلف است. این نفرت در‏طول تاریخ، در میان اقشار مختلف مردم در اقصی نقاط به گونه ای مشترک و شبیه به هم بوده که گویی همه مردم در نقاط مختلف دنیا، در همه ادوار تاریخ، باهم اشتراک نظر و بلکه توافق و تفاهم در این مسئله خاص داشته اند.
برنارد لازار ، نویسنده و اندیشمند یهودی، این موضمن را ناشی از خوی و خصلت مشترک یهودی ها و شالوده آن را تفکر و خصیصه های یهود دانسته و می گوید:
‏اگر این خصومت، یا نفرت و انزجار، صرفأ یک بار و در یک شهر جداگانه، متوجه یهودی ها می شد، بیان و تشریح دلایل آن آسان بود، به عکس، یهود با نفرت و انزجار تمامی ملیت هایی روبه رو بوده که در میان آنان سکونت داشته است. بنابراین، از آن جا که دشمنان یهود از متنوع ترین گونه های نژادی بوده و سرزمین هایی دور از یکدیگر سکونت داشته و آداب، رسوم و شیوه های واحد و مشابهی نداشته بلکه تابع روش های فکری گوناگون بوده اند که نمی توانسته اند درباره همه امور به شیوه  مشابه و یکسان داوری نمایند، در نتیجه دلایل و انگیره های انزجار و نفرت نسبت به یهود باید در درون خود بنی اسرائیل قرار داشته باشد نه دیگران(2)
 صرف نظر از اعتراف بعضی مورخان و اندیشمندان یهود، متفکران و نویسندگان دیگری نیز به این مسئله اشاره کرده اند. آنها دلایل بدبینی و انزجار از یهود را در دوره های مختلف تاریخ و در میان اقشار مختلف مردم با گرایش ها، عقاید و آداب مختلف در نواحی گوناگون جهان، ناشی از بعضی خصلت ها ،آداب و ویژگی های منحصر یه فرد یهود دانسته اند. از نظر این دسته از نویسندگان، یهودی در میان دیگران خود را برگزیده و برتر می داند. به عهد و پیمان وفادار نیست، چون قائل به رعایت قاعده بازی نیست. او خود را به هر رنگی در می آورد. به هر شیوه ای برای رسیدن به هدف متوسل می شود و برای پنهان کردن نیات خویش مجاز به استفاده از هر پوششی است. قدرت انطباق پذیری آنان در محیط و در میان آقشار مختلف بسیار بالا و متفاوت با دیگران است. همچنین رباخواری، پول محوری، زر سالاری، نژاد پرستی، تقلب و حیله گری از جمله ویژگی ها و خصلت های بارز یهود قلمداد شده است.(3)
 داستان یهودیان در قرآن کریم به خصوص شیوه های رفتاری آنان در برابر حضرت موسی، علیه السلام و حضرت عیسی مسیح علیه السلام، خصومت، فتنه گری، تحریک دشمنان و تبانی با آن ها علیه حضرت محمد، صلی الله علیه و آله و نیز نقض عهد با ایشان بخش هایی از واقعیت های ثبت و ضبط شده تاریخ است.
 ‏البته در متون و منابع یهودی و نیز تاریخ نگاری رسمی غرب به این حوادث با نگاه و نگرش خاص پرداخته شده است. در متون و منابع یاد شده، قوم یهود در همه ادوار تاریخ، مظلوم و مورد آزار و ستم نشان داده شده است. این نگرش نشان می دهد که مظوم نمایی شگرد تبلیغاتی کهن و مؤثر در میان آن ها بوده است. در این جا به یک نمونه تاریخی اشاره می نماییم که نشانگر عمق سیطره و نفوذ یهود در دربار هخامنشی است و زمینه و علت برپایی یکی از بزرگترین اعیاد یهودیان یعنی عید پوریم گردیده است.
ایران باستان
داستان استر و مُردخای دو یهودی نفوذی دربار هخامنشی، قدرت و کارایی شگرد مظلوم نمایی را به طور کامل اثبات و آشکار می کند. آن گونه که در کتاب استر (یکی از کتابهای عهد عتیق) بیان شده است، مردخای یهودی پس از ورود و نفوذ به دربار خشایارشا هخامنشی، هدسه یا همان استر دختر برادر خود را نیز با ترفندی زیرکانه وارد دربار می کند تا جایی که او با دلفریبی، مقام ملکه را از آن خود می سازد. استر و مردخای نفوذ خود را در دربار و نزد خشایارشا گسترش می دهند و سرانجام در قالب توطئه ای سهمگین، هامان وزیر اعظم دربار هخامنشی را به همراه جمعی از فرزندان و اعضای خانواده او به اتهام ضدیت با یهود در شوش پایتخت دولت هخامنشی به طرز فجیهی به قتل می رسانند.
ملکه استر و مردخای به این جنایت بسنده نکرده، در پایان همان روز، با دسیسه ای دیگر، خواست خود را مبنی بر قلع و قمع مخالفان یهود در سراسر کشور به خشایارشا تحمیل می کنند و با جلب موافقت او، فردای آن روز، به یاری همکیشان یهودی خود در سراسر کشور، هفتاد وپنج هزار نفر از مردم ایران را قتل عام می کنند.
این دو یهودی دربار خشاریارشا که اهرم های قدرت دربار را به دست گرفته بودند، پس از این کشتار، طی نامه ای با مُهر شاهانه، خطاب به همکیشانشان از آن ها خواستنا از این پس روزهای مزبور را به عنوان عید به جشن و شادمانی مشغول شوند و یاد آن را برای همیشه تاریخ زنده نگه دارند.
 به این ترتیب عید پوریم(4) ‏به صورت یکی از اعیاد رسمی در تقویم و تاریخ یهود ماندگار شد. بر اساس این واقعه، همه ساله یهودی ها روزهای 14 و 15 ماه آدار (5) را به عنوان (عید)، اما نه به نام کشتار خونین و فجیع پیش از هفتاد وپنج هزار ایرانی بی دفاع، بلکه تحت بهانه و پوشش رهایی از سوء نیت مخا لفان خیالی جشن می گیرند و پایکوبی می کنند.
 ‏در عهد عتیق (تورات) در این باره چنین آمده است:
‏در همان روز خشاریارشا تمام املاک هامان (وزیر اعظم ایران که به دست استر و مردخای به دار آویخته شده بود)، دشمن یهود را به ملکه استر بخشید. سپس وقتی استر به پادشاه گفت که چه نسبتی با مردخای دارد، پادشاه مردخای را به حضور بذیرفت و انگشتر خود را (...) به مردخای داد (...) آنگاه خشاریارشا به ملکه استر و مردخای گفت: «من دستور دادم هامان را که می خواست شما یهودیان را نابود کند، به دار بیاریزند (...) شما می تو انید حکم دیگری مطابق میل خود، به نام پادشاه برای یهودیان صادر کنید و آن را با انگشتر پادشاه مُهر کنید.(6) به این ترتیب، مردخای یهودی با نام و مُهر خشاریارشا فرمانی صادر و آن را برای همه یهودیان و نیز مقدمات و حاکمان مملکت در 127 ‏ولایت ایران از هند تا حبشه ارسال می کند. در این فرمان به یهودیان یادآوری شده که (خود را برای گرفتن انتقام از دشمنان(!) خود آماده کنند.(7)
(در جشن پوریم، خوردن شیرینی‌ها و کیک‌های مخصوص پوریم که با خشخاش تهیه می‌شود، یکی از نکات برجسته عید است که «گوش‌هامان» (به عبری: אוזני המן) نامیده می‌شود.) ‏
سپس مردخای لباس شاهانه ای را که به رنگ آبی و سفید بود پوشید و تاجی بزرگ از طلا بر سر گذاشت.
و از حضور پادشاه بیرون رفت. یهودیان به خاطر این موفقیت و احترامی که نصیب ایشان شده بود، در تمام شوش به جشن و سرود پرداختند. فرمان شاه به هر شهر و استانی که می رسید یهودیان أن جا غرق شادی می شدند و جشن می گرفتند.(8)
یهودیان بر دشمنان خود پیروز شدند. در سراسر مملکت (ایران)، یهودیان در شهر های خود جمع شدند تا به کسانی که قصد آزار شان را داشتند(!) حمله کنند. همه مردم از یهودیان می ترسیدند و جرات نمی کردند در برابرشان بایستند.(9)

 تمام حاکمان و استانداران، مقامات مملکتی و درباریان از ترس مردخای به یهودیان کمک می کردند، زیرا مردخای از شخصیت های برجسته دربار شده بود و در سراسر مملکت شهرت فراوان داشت و روز به روز بر قدر تش افزوده می شد. به این ترتیب یهودیان به دشمنان خود حمله کردند و آن ها را از دم شمشیر گذرانده، کشتند. آن ها در شهر شوش که پایتخت بود، 500 ‏نفر را کشتند. ده پسر هامان، دشمن یهودیان نیز جزو این کشته شدگان بودند(...) در آن روز آمار کشته شدگان پایتخت به عرض پادشاه رسید. سپس او ملکه استر را خواست و گفت: یهودیان تنها در پایتخت 500 ‏نفر را که ده پسر هامان نیز جزو آنها بودند کشته اند، پس در سایر شهرهای مملکت چه کرده اند؟  آیا درخواست دیگری نیز داری؟ (...) استر گفت: پادشاها، اگر صلاح بدانید به یهودیان پایتخت اجازه دهید کاری را که امروز کرده اند، فردا هم ادامه دهند و (...). پس روز بعد، یهودیان پایتخت جمع شدند و 300 ‏نفر دیگر را کشتند (...). بقیه یهودی ها در سایر استان ها نیز جمع شدند و از خود دفاع کردند(!) آن ها هفتاد وپنج هزار نفر از دشمنان خود را کشتند و از شر آن ها رهایی یافتند(!) آن ها روز بعد، یعنی در چهاردهم آدار پیروزی خود را با شادی فراوان گرفتند.
اما یهودیان شوش، روز پانزدهم آدار را جشن گرفتند زیرا در روزهای سیزدهم و چهار دهم دشمنان خود را می کشتند.(10)
 به نوشته منابع یهودی، مردخای پس از قتل عام سراسری، طی نامه ای به یهودیان سراسر ایران از آنها خواست تا همه ساله روزهای چهاردهم و پانزدهم آدار را به مناسبت نجات یهود(!) از چنگ دشمنان، جشن بگیرند و شادی نمایند (...) قوم یهود پیشنهاد مردخای را پذیرفتند و از آن پس همه ساله این روز را جشن گرفتند (...) یهودیان این روز را به صورت رسم درآوردند که خود و فرزندانشان ، این دو روز را هر ساله طبق
دستور مردخای جشن می گیرند. (...) به این ترتیب مراسم ایام پوریم به فرمان استر تایید شد و در تاریخ یهود ثبت گردید.(11)
 ‏یهودیان ادعا می کنند که در اوج مظوصیت در ایران در معرض سوء نیت و احتمالأ آزار قرار داشتند، اما مطابق آنچه در متون و منابع یهودی بدان اعتراف صریح شده است، آنها در آن مقطع تاریخی، در اوج قدرت، نفوذ و سیطره در ایران بودند.
 
 ‏عید پوریم که یکی از مهمترین اعیاد رسمی قوم یهود است، در واقع سال روز یکی از بزرگترین قتل عام و کشتار های تاریخ بشریت است که ده ها هزار انسان بی دفاع، تنها به دلیل گمان سوء و ادعای واهی و خیال پردازانه برخی سران و رهبران یهودی ذینفع در دربار شاه ایران، طی دو روز به طرز بی رحمانه ای قتل عام شدند. به قول لوثیس ماشالکو، نویسنده مجاری تبار، امروز که حدود دوهزار و پانصد سال از پوریم اولیه گذشته است، فرزندان استر و مردخای، هنوز هم شیرینی های کیک خود را با شیر یهودا تزیین می کنند و در روز چهاردهم ماه آدار عبری مست(12) می شوند تا در شور و  وجد حاصل از ارضای حس انتقامجویی خویش سرخوش باشند،  چرا که باید خاطره شیرین یک قتل عام بزرگ را در کمال سرخوشی زنده نگه دارند.(13)

(از جمله آداب روز عید پوریم در نزد یهودیان، این است که باید آنقدر شراب بنوشند تا از هوشیاری فارغ شده و متوجه تفاوتها نشوند، این شراب باید خانگی بوده و هیچ غیر یهودی از آن استفاده نکرده باشد.)
 ‏به گفته این نویسنده، نباید برای درک عمق و ابعاد فاجعه و وسعت جنایت در ایران آن روز، ارقام قربانیان
 را در مقیاس جمعیت امروز جهان در نظر آورد(14) بلکه باید آمار جمعیت آن روز را در ذهن تداعی کرد تا عمق و وسعت فاجعه به طور واقعی فهمیده و درک شود. به گفته برخی در آن قتل عام از هر 12 ‏نفر ایرانی تقریبأ یک نفر به قتل رسید. به عبارت دیگر یک دوازدهم کل جمعیت غیر یهودی ایران آن روزگار کشته شدند.
‏جالب توجه است که یهودیان ایران خود را با عنوان فرزندان استر معرفی می نمایند. کتابی که جدیدأ در ایران به چاپ رسیده با عنوان فرزندان استر به ارائه تاریخ زندگی یهودیان ایران می پردازد.
‏مقبره استر و مردخای اکنون در همدان محل زیارت یهودیان و غیر یهودیان است و در کنار آن با معماری برگرفته از ستاره داوود، کنیسه ای ساخته شده تا سندی تاریخی را برای مردم دنیا باقی گذاشته باشد.
 
به هر روی مطابق آنچه در متون و منابع یهودی و مندرجات عهد عتیق یافت می شود، قتل عام هزاران ایرانی در آن زمان صرفأ بر اساس  اوهام بنی اسرائیلی و یک ادعای واهی و قوم گرایانه حول محور مظلوم نمایی صورت گرفت و امروز پس از گذشت حدود دوهزار و پانصد سال از آن زمان ،یهودی ها و منابع یهودی آن کشتار عظیم و هولناک را حول این محور توجیه می کنند.
 پیوند یهودیان با حکومت و حکمرانان تنها به دوران خشایارشا یا ایران باستان محدود نمی شود، بلکه این مورد تنها نمونه ای از این نفوذ و الیگارشی یهود می باشد، داستان استر و مردخای در دربار خشایارشا تنها یک حادثه تاریخی نیست، نمادی است اسطوره ای که با روح وفرهنگ الیگارشی یهودی آمیزشی ژرف یافته است. با بررسی دوره های مختلف تاریخی می توان شخصیت های یهودی دیگری یافت که نقش استر و مردخای  را برای حاکمان معاصر خویش داشته اند:
 زمانی که داستان بارون جیمز روچیلد، اوژنی مونتخو و ناپلئون سوم را می خوانیم گویی روح مردخای و استر و خشایارشا را در کالبد این سه شخصیت معاصر زنده می یابیم. پیوند یهودا ناسی با خاندان سوروس در امپراتوری روم، پیوند راواشی با شاپور دوم ساسانی ،پیوند هارون و نتیرا با المعتضد و المقتدر عباسی، پیوند ابن خلیس با خلفای فاطمی، پیوند شموئیل نقید با بادیس بن حبوس، پیوند یوسف فریزوئل با آلفونسی ششم ،پیوند اسحاق آبرابانل با ایزابل و فردیناند، پیوند سعدالدوله با ارغون شاه مغول (سعدالدوله همان کسی است که باعث حمله مغول به ایران شد)، پیوند یوسف ناسی با سلطان سلیم عثمانی، پیوند یهودیان ایتالیا با خاندان مدیچی و غیره وغیره، خطی است پیوسته و بدون گسست که سراسر تاریخ یهودی را ، تا به امروز، رقم میزند.

 ‏اسطوره استر نیز بعدها سرمشق الیگارشی یهودی شد و بارها در تاریخ تکرار گردید. از همین طریق بود که زرسالاران یهودی نفوذ فوق العاده ای در عثمانی کسب کردند یعنی زنی به نام نور بانو سلطان را به همسری سلیم، پسر هرزه سلطان سلیمان عثمانی در آوردند و بعد از طریق دسیسه سایر شاهزادگان را به قتل رسانیدند و سلیم دوم را سلطان کردند. نوربانو سلطان یهودیه مادر سلطان مراد سوم است. این کانون مسئول جنگ های ایران و عثمانی از زمان سلیم دوم است. در اروپا یکی از معروفترین نمونه ها وارد کردن زنی زیبا به خوابگاه ناپلئون سوم است که ملکه  فرانسه شد و جایگاهی بی رقیب برای خاندان روچیلد کسب کرد. در حرمسرای آغامحمد خان قاجار و فتحعلیشاه هم زنی یهودیه به نام مریم خانم را میشناسیم که در کنار حاجی ابراهیم خان اعتمادالدوله (صدر اعظم یهودی تبار و نیای خاندان قوام شیرازی) نقش مهمی در دسیسه های سیاسی آن زمان ایفا نمود. از این نمونه ها فراوان است.
‏این پیوند در سده های نوزدهم و بیستم به اوج رسید و ترکیبی جدید از حکمرانان و یهودیان را آفرید که آنرا حکمرانی اقلیت زرسالار معاصر می نامیم. با آنکه زمانه تغییر کرده و رشد سریع تکنولوژی جهان معاصر را بکلی متفاوت از گذشته ساخته، ولی این پیوند راز آمیز، همچنان استوار و بی تغییر باقی مانده است.
پاورقی:
۱-نگارنده، اعتقاد کامل به نبوت و رسالت حضرت موسی (ع) دارد و منظور از یهودیان، اشرافیان و پول پرستان با خصایص دین ستیزی و گرایشان صهیونیستی میباشد
۲-روبر فوریسون، اتاقهای گاز واقعیت یا افسانه؟.موسسه تبیان
۳-ورنر سومبارت، یهودیان و حیات اقتصادی-نشر ساقی
۴-پو.ریم یکی از عیدهای تعطیل ناپذیر بهود است.
۵-آدار آخرین ماه سال رومی بر مبنای عبری است
۶-کتاب مقدس.کتاب استر.باب۸
۷-همان
۸-همان
۹-همان.باب۹
۱۰-همان
۱۱-کتابهایی از عهد عتیق(کتابهی قانونی ثانی)
۱۲ آدین اشتاین سالتز.سیری در تبمود.ص۱۹۰
۱۳-لوئیس ماشالکو.فاتحین جهانی
۱۴-همان

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
هایده
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۱:۰۱ - ۱۶ فروردين ۱۳۹۱
۱۳
۰
مرده شور خودشان و اعیادشان را با هم ببرند.
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها