او نوشت:«روحالله زم را آخرین بار، حدود بیست و دو ساعت قبل از این که فرانسه را به مقصد عراق ترک کند، دیدم و در آن جلسه یکی از مباحث گفتوگوی بین ما، بحث ملاقات ایشان با آیتالله سیستانی در عراق بود. چند هفته پیش از آن، زم با من تلفنی تماس گرفت و برای نخستین بار، مطرح کرد که بناست تلویزیون جدیدی را راهاندازی کند و آن تلویزیون با مصاحبه اختصاصی با آیتالله سیستانی افتتاح خواهد شد. از من خواست در طرح پرسشهای فقهی از آقای سیستانی، تاملی کنم و در گفتوگوی بعدی، در زمینه این مصاحبه با من مشورتی داشته باشد. هم زمان از یکی دیگر از دوستان مشترکمان نیز چنین درخواستی کرده بود. این طرح وی آنچنان ناپخته و متوهمانه بود که حرف وی را جدی نگرفتم و حتی در مورد آن فکری نکردم.»
وی در تشریح روز ملاقات خود با زم نوشت:«آن روز، طبق قرار، به دفترم آمد. شرایط حفاظتی خاصی داشت، دو نفر از محافظان وی که آشکارا مسلح بودند همراه ایشان به دفتر آمدند. طبق روال، در شرایط عادی، همراهان و حتی محافظان احتمالی فرد، در سالن انتظار مینشینند و با توجه به محرمانه بودن مذاکرات وکیل و موکل، وارد دفتر ملاقات با وکیل نمیشوند. اما شرایط امنیتی و حفاظتی وی به گونهای بود که محافظانش از سالن انتظار گذشته و دقیقا پشت درب اتاق ملاقات ما ایستادند و حدود دوساعت، تا آخر ملاقات پشت درب سالن ملاقات ما بودند.»
وی که خود را وکیل زم در فرانسه معرفی کرده نوشته است:«از سالیانی پیش، علاوه بر روابط دوستانه، در مسایل حقوقی مربوط به فرانسه، در موارد متعددی دوستانه وکالت وی را عهدهدار شده بودم. از همان ابتدا، در مورد مسائل حقوقی «سایت آمدنیوز» و سپس «کانال آمدنیوز» نیز به من مراجعه کرده بود ولی به دلایلی نپذیرفتم و به وی گفتم من با کمال میل و افتخار، وکیل «روحالله زم» خواهم بود اما وکیل «آمدنیوز» نمیشوم. در همان جلسه آخر نیز برخی از انتقاداتی که به آمدنیوز داشتم را دوستانه ولی به صراحت با وی مطرح کردم. او نیز مودبانه مطالب را شنید، و مقاومتی در رد انتقادات من نکرد. برخی از اشتباهات را پذیرفت و اشاراتی به اصلاح و تغییر رویه داشت.»
این ایرانی مقیم فرانسه ادامه داد:«در آن جلسه، دوباره مساله تلویزیون و سفر به عراق برای ملاقات و مصاحبه با آیتالله سیستانی را به شکلی کاملا جدی مطرح کرد و توضیح داد که اسپانسر تلویزیون، حمایت مالی از تلویزیون را در سایه حمایت آقای سیستانی طرح کرده است و او باید حتما به عراق برود. اما نگفت که بنادارد فردای آن روز به عراق برود. این بار از صحبتهایش احساس کردم قضیه سفر وی به عراق برای راهاندازی تلویزیون جدی است، هرچند گمان نمیکردم به فوریت باشد، ولی احساس میکردم برنامهریزی برای هفتهها و شاید ماههای آینده باشد.»
وی افزود:«با توجه به جدیت وی در طرح این سفر، حساس شدم. شاید فقط اگر قصد سفرش به عراق را مطرح میکرد حساسیت کمتری نشان میدادم، ولی وقتی از اهداف و برنامههایش در این سفر و قرار ملاقات با آقای سیستانی و بودجه چند میلیونی تلویزیون سخن گفت برآشفته شدم و مشتی بر میزم کوبیدم و داد کشیدم «روحالله، جدی جدی میخواهی بروی عراق؟ میزنندت!». پاسخ داد «آنجا محافظان خصوصی خودم را خواهم داشت که از پلکان هواپیما تا انتهای سفر، امنیتم را تضمین خواهند کرد». گفتم:«همان محافظانت اگر تو را به تیر غیب نزنند، کتف بسته تحویل جمهوری اسلامی ایران خواهند داد». گفت یکی از افرادش دو هفته پیش به عراق رفته است و همه چیز را چک و بررسی کرده است و سفرش مشکلی نخواهد داشت. دو روز پس از سفرش به عراق، مطلع شدم که آن فرد مدعی هماهنگی، خانمی از همکارانش در کانال آمدنیوز بوده است.»
وکیل روحالله زم افزود:«از زم پرسیدم مگر آقای سیستانی بنا دارد اپوزیسیون جمهوری اسلامی شود که میخواهد با شماها مصاحبه کند؟ پاسخ داد که «آن تلویزیون با آمدنیوز متفاوت خواهد بود و ما بنا نداریم مثل آمدنیوز عمل کنیم، میخواهیم به گونهای دیگر عمل کنیم». او در بیان ویژگیهای این چهره جنجالی نوشت:«روحالله زم، فردی کاملا احساسی، عاطفی و سرشار از محبت بود. هرچند به دلیل رابطه عاطفی با وی، نمیخواستم وی را برنجانم، اما زمانی که احساس کردم قضیه را جدی گرفته است، وظیفه خویش دیدم و ناچار شدم تلخی صراحت لهجه را برگزینم لذا تصمیم گرفتم با صراحت بیشتری صحبت کنم و به وی بفهمانم که در توهمات است. در ادامه، به وی توضیحاتی از روابط مرجعیت با قدرتهای حاکمه دادم و افزودم که آقای سیستانی به این سادگیها با رسانههای مطرحی مثل بیبیسی و آسوشیتدپرس و... مصاحبه نمیکند مگر ممکن است با تلویزیون افتتاح نشده شماها مصاحبه کند، و اصلا مگر ممکن است به فردی با مشخصات روحالله زم، وقت ملاقات بدهد؟»
او مدعی شد:«اما صحنهسازیها به گونهای برایش جلوه داده شده بود که او گمان میکرد با دفتر آیتالله در عراق در ارتباط است و نماینده وی که مدعی شده بود دو هفته پیش از آن به عراق رفته است علایمی از هماهنگی و در جریان بودن دفتر آیتالله برای وی ارایه کرده بود، و او نیز، همه این نشانهها را باور کرده بود.» وکیل این چهره دستگیر شده مینویسد:« روحالله زم از یک سو زیرکیهای خاص خویش را داشت و از سویی دیگر در برخی موارد چونان نوجوانی خام و صاف و صادقی بود که «عشق دوربین» و «عشق تلویزیون» او را از خود بیخود میکرد. صحبت از تلویزیونش که میشد برقی از چشمانش میدرخشید و بسان نوجوانی غرق در توهمات و آرزوهای ایدهآلهای نوجوانی خویش، سخنپراکنی میکرد. گمانم علیرغم همه ذکاوتهایش در برخی موارد، سن خردمندی وی در همان سنین احساسی نوجوانی متوقف مانده بود.»
نویسنده این یادداشت با متوهمانه توصیف کردن برخی از ذهنیتهای زم نوشت:«گاهی نیز مدعی بود بخشهایی از نظام از وی حمایت میکنند، و هرچند کانال تلگرامی آمدنیوز در جذب مخاطبان میلیونی، موفقیتی بینظیر را برای وی فراهم کرده بود، اما از آن سو نیز، آنان، آمدنیوز و شخص روحالله زم را آنچنان بزرگ کرده بودند که روحالله نیز، متوهمانه، باورش شده بود.»