* فلسفه پرسپولیس یعنی قهرمانی!
من دو قهرمانی جام حذفی و قهرمانی سوپر جام و حتی دومی و سومی لیگ را در
کارنامه مربیگریام دارم و این عناوین را در تیمهای دیگر به دست آوردم که
کسب آنها بسیار سخت بود چون به لحاظ امکانات و شرایط، اوضاع بسیار دشواری
داشتیم و با مشکلات بسیاری دست و پنجه میکردیم اما به لطف خدا عناوین خوبی
را با تیمهای دیگر کسب کردم. مثلاً برای شهر خودرو برای اولین باردر
تاریخ این باشگاه سهمیه آسیا گرفتیم یا مثلاً در ذوبآهن که قهرمان جام
حذفی شدیم و سوپر جام را هم گرفتیم و در چند تیم دیگر که مقامهای قابلی
داشتیم. با این وجود برداشتها از این عناوین متفاوت است. در پرسپولیس اما
داستان و شکل قضییه متفاوت است چون من با فلسفه چنین تیمی که در آن بازی
کرده و به نوعی از جنس آن بودم خوب آشنایی دارم و میدانم همه از این تیم
انتظار قهرمانی دارند و در پرسپولیس مربی محکوم به کسب عنوان قهرمانی است .
* عواقب حضور در پرسپولیس را میدانستم
کسب جام و انتظار قهرمانی، طبیعت تیمهای بزرگ است و این انتظارات به حق از
همه مربیانی که در تیمهای بزرگ قصد فعالیت دارند وجود دارد از همین رو من
هم به همه جوانب کار در پرسپولیس آگاه بودم و مسئولیت قبول کردم و به قولی
همه عواقب آن را هم میدانستم و واهمهای نداشتم چون به توانایی خودم و
تیمی که مسئولیتش را قبول کردم اعتقاد داشتم و خدا را شکر که با توکل به
خدا و کمک همه همکارانم و تلاش زیاد آنها و بازیکنان و پشتیبانی که شد به
هدفمان رسیدیم و شرمنده نشدیم و از این بابت خدای خودم را هم شکر میکنم.
* بازیکنان میبرند و فشار از روی ما کم میشود
بالاخره ما آدم هستیم و شما میدانید که روی سرمربی تیمی مانند پرسپولیس چه
فشاری وجود دارد؛ فشاری که در اواخر فصل به اوج خودش میرسد. در آن شرایط
که فکر میکنم بعد از بازی با فولاد هم بود ما برد بسیار مهمی را کسب کردیم
و من هم به قول شما بعد از پیروزیمان به آن شکل شادی کردم . فشار قهرمانی
زیاد بود و به نوعی با بردهای بزرگ آن فشارها از روی یک سرمربی برداشته
میشود.
* حضور در پرسپولیس کمتر از خارج نیست!
هر مربیای در کشور ما دوست دارد که روزی در کشورهای بزرگ و صاحب فوتبال
مربیگری کند و من هم خیلی دوست دارم این چالش بزرگ را تجربه کنم اما در حال
حاضر و به طور کلی فکر میکنم شرایط کار و افتخار مربیگری در پرسپولیس
کمتر از لژیونر شدن به عنوان یک مربی نیست.
* بدهی پرسپولیس مثل چاه است
آقای رسولپناه شبانه روز در حال تلاش است و واقعاً برای حل مشکلات وقت صرف
میکنند و انصافاً خیلی هم زحمت کشیده و در حال تلاشند اما بدهیهای
باشگاه ما که از گذشته هم باقی مانده مثل یک چاه است که هر چه میخواهید
پرش کنید باز هم نمیشود. با این حال من با تلاشی که سرپرست باشگاه و اعضای
هیأت مدیره متحمل شدهاند خیلی امیدوارم که مشکلات کمتر شود.
* جنگ ما در آسیا نابرابر است
حتماً هدف بعدی ما قهرمانی در جام حذفی خواهد بود اما قهرمانی در لیگ
قهرمانان برای باشگاههای ایرانی واقعاً سخت شده است. شرایط بازی در آسیا
نسبت به گذشته واقعاً فرق کرده و در آنجا باید امکانات زیادی داشت و مثل
قدیم هم نیست که تیمهای ضعیفی هم در بین تیمهای آسیایی وجود داشته باشند و
واقعاً همه تیمها خوب و قوی هستند و شرایط بازیها مثل سی، چهل سال قبل
نیست و همه تیمها مسلح میآیند و بازی میکنند. ما هم از دو بازی قبلیمان
در خارج از خانه فقط یک امتیاز گرفتیم و حالا باز باید به شکل متمرکز در
قطر با حریفان بازی کنیم. تیمهای عربی وقتی پا به ورزشگاه آزادی
میگذاشتند نیمی از توانشان را مقابل جو ورزشگاه و هواداران از دست
میدادند اما حالا با برنامهریزی بد و یکطرفهای که شده ما باید در جنگی
نابرابر به مصاف حریفان برویم. به طور مثال باید با الدحیل دوباره در قطر و
خانه این تیم بازی کنیم که این مسأله ظلمی در حق ماست اما با این وجود و
در جنگ نابرابر ما نباید ناامید باشیم و انشاءالله با حل مشکلات مالی از
سوی باشگاه و جذب بازیکنان جدید که میتوانیم از وجودشان در لیگ قهرمانان
آسیا استفاده کنیم شرایط را به سود خودمان تا حد ممکن خاتمه دهیم.
* برنامه ریزی بسیار بدی انجام شده است
البته با برنامهریزی بدی که برای ما شده ما باید تا سوم، چهارم شهریور لیگ
و جام حذفی را برگزار کنیم و بعد از 20 روز و با استراحتی کوتاه به آسیا
برویم. در واقع ما بعد از مسابقات داخلی باید هم استراحت کوتاهی داشته
باشیم و در همان فاصله کم خودمان را برای نقل و انتقالات مهیا کنیم که
بسیار دشوار است اما این برنامهریزیای است که از سوی ایافسی صورت
گرفته و برای تیمهای ایرانی مشخص شده که اصلاً برنامه خوبی نیست اما
ناچاریم با همان مشکلات متعددی که گفتم در این مسابقات حاضر شویم.
* حسرت جای خالی هواداران را داشتیم
واقعاً در این چند مدت خیلی حسرت خوردیم که هوادارانمان در ورزشگاه نبودند
و این حسرت در دل ما باقی مانده اما موضوع کرونا متأسفانه همه ورزشگاههای
کشورها را خالی ساخته و برای کشور ما هم وجود داشته و ما هم باید از این
موضوع مثل بقیه کشورها تمکین کنیم. بحث هزار تا ده هزار نفر نیست. من خودم
شخصاً مخالف این موضوع هستم و معتقدم اگر این مسأله حتی به قیمت بیماری یک
هوادار هم تمام شود ما نباید هواداری را در ورزشگاه داشته باشیم چون کرونا
واقعاً بیماری و ویروس خطرناکی است.
* قبل بازی با فولاد کولر نداشتیم
برق که نرفته بود اما سیستم سرمایشی هتل مشکل داشت. شب قبل از بازی هم
بازیکنانمان به همین دلیل شرایط سختی را سپری کردند ضمن اینکه قبل از سفر
به مسجد سلیمان هم بازیکنان ما دو ساعت در اتوبوس بودند اما من در صحبتی که
با بازیکنان داشتم به آنها گفتم شرجی و گرما را باید شکست بدهیم چون
میخواهیم قهرمان شویم و بعد از قهرمانی هم همه این موارد فراموش خواهد شد
که خوشبختانه بازیکنانمان هم با درک عالی شرایط باز هم بهترین بودند و
دیدید که در مقابل مسجد سلیمان با وجود همه دشواریهایی که تحمل کردند
بهترین نمایش را ارائه دادند و پیروز شدند و قهرمانیشان را مسجل ساختند.
* در شرایط سختی به پرسپولیس آمدم
من از کالدرون به سهم خودم تشکر میکنم چون بالاخره ایشان هم برای پرسپولیس
زحمت کشید و نمیخواهم وارد بعضی از مسائل دیگر شوم اما صرفنظر از این
موضوع من و بقیه کادرم در شرایطی بسیار سخت به پرسپولیس آمدیم و دقیقاً در
برههای در این تیم حضور پیدا کردیم که باید با تیمهای مدعی دیگر بازی
میکردیم و بازیهای شش امتیازی داشتیم اما خدا را شکر در این بازیها موفق
شدیم و تیم را به خوبی تا قهرمانی هدایت کردیم.
* چهار واقعی یعنی پوکر پرسپولیس
4 قهرمانی متوالی و کسب این افتخار از همه عنوانها و قهرمانیها و بردها
مهمتر و بزرگتر است و مسلماً کسب آن سختتر هم هست. از همین رو به نظرم
عنوان قهرمانی پوکر پرسپولیس تا صد سال آینده هم دست نخورده باقی خواهد
ماند. 4 واقعی هم به دلیل پوکر متعلق به پرسپولیس است نه استقلال و ارزش آن
از هر برد و قهرمانی بالاتر است.
* قهرمانی تقدیم به مرحوم کاشانی، اولادی و نوروزی
جدا از هوادارانمان، دوست دارم تشکر کنم از همه پیشکسوتان که همیشه از
تیمشان و ما حمایت کردند. همچنین یادی کنم از همه عزیزانی که دیگر در بین
ما نیستند. عزیزانی مانند مرحوم کاشانی، اولادی و نوروزی و قهرمانیمان را
تقدیم آنها می کنم.
* زبان رئالی های پرسپولیس دراز شده!
کری خوانی با شجاع بر سر بارسا - رئال را یادم نمیآید اما همه میدانند من
یک بارسایی متعصبم اما بالاخره متأسفانه رئالی در تیم پرسپولیس زیاد است و
زبانشان هم دراز شده و هر روز با آنها کری دارم.