به گزارش پایگاه 598، به نقل از روزنامه خراسان: جوان 18 ساله ای که به خاطر قیافه و اندام ریزش از سوی شاکیان لقب «جوجه زورگیر» گرفته است، در همان دقایق اولیه دستگیری در حالی به 14 فقره زورگیری های مخوف از شهروندان و عابران اعتراف کرد که مدعی است فریب همدست سابقه دار و حرفهای فراری اش را خورده است!
در پی وقوع زورگیری های مخوف در مناطق قاسم آباد، وکیل آباد و آزادشهر در حالی گروه زبده ای از نیروهای تجسس کلانتری شهرک ناجا با صدور دستورات ویژه ای از سوی قاضی دکتر اسماعیل رحمانی (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) مامور پیگیری سرقت های مخوف شدند که شاکیان از چهره بدون ریش و سبیل و ریز اندام زورگیر موتورسوار سخن میگفتند.
با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع، این پرونده در شعبه 602 مجتمع قضایی شهید کامیاب مورد رسیدگی قرار گرفت و نیروهای تجسس با فرماندهی مستقیم سرهنگ محمد فیاضی (رئیس کلانتری شهرک ناجا) به طور شبانه روزی مناطق احتمالی ارتکاب جرم توسط زورگیران را قرق کردند. به گزارش خراسان، با عملیات های اطلاعاتی پلیسی طولی نکشید که نیروهای کارآزموده ساعت 5 بامداد بیستم تیر، دو جوان موتورسوار را با مشخصات اعلامی از سوی شاکیان، در بولوار وکیل آباد مورد تعقیب قرار دادند.
موتورسواران که تلاش می کردند با ویراژ سرسام آور از چنگ پلیس بگریزند، به دلیل واژگونی موتورسیکلت، پیاده پا به فرار گذاشتند و در تاریکی شب محو شدند. ماموران با انتقال موتورسیکلت و قمه رها شده در محل به کلانتری، تحقیقات خود را با راهنمایی های معاون دادستان مشهد در حالی ادامه دادند که یکی از شماره های پلاک موتورسیکلت مخدوش شده و تغییر کرده بود. این گزارش حاکی است، ماموران انتظامی با استفاده از شگردهای تخصصی و پلیسی موفق شدند یکی از زورگیران را که 18 سال دارد و از سوی شاکیان به «جوجه زورگیر» معروف بود، در یک عملیات ضربتی و در بولوار هدایت مشهد دستگیر کنند. آن چه می خوانید گفت وگوی کوتاه خراسان با این زورگیر مخوف پس از انجام بازجویی های قضایی است.
نامت چیست؟
علی-ف
چند سال داری؟
متولد 1381 هستم
همدست هم داری؟
بله! فراری است
سابقه داری؟
نه!
چند وقت است زورگیری می کنی؟
از حدود یک هفته قبل
چه شد که توسط ماموران تجسس کلانتری شهرک ناجا دستگیر شدی؟
آن شب «الف» که به قفل ساز معروف است (همدست متهم) نزد من آمد و گفت بیا با هم به زورگیری برویم من هم موتورم را برداشتم و به وکیل آباد آمدیم و به خیابان معلم 53 رفتیم آن جا «الف» پیاده شد و به سراغ مردی رفت که در حال تردد بود. او با همین قمه ای که توسط پلیس کشف شد، آن مرد را ترساند و دو تراول (چک پول) 50 هزار تومانی از او گرفت و متواری شدیم بعد به وکیل آباد 39 آمدیم و برای یافتن طعمه دیگر دور می زدیم که خودمان را در محاصره پلیس دیدیم! در حین فرار موتور واژگون شد و ما از ترس پیاده فرار کردیم.
پلاک موتور را هم مخدوش کرده ای؟
بله! یک شماره آن را تغییر دادم که ماموران نتوانند ما را شناسایی کنند ولی...
قمه ای که در محل رها کردید مال کیست؟
مال «الف» است
با همدستت چگونه آشنا شدی؟
او را از یک سال قبل می شناسم! ولی شش ماه قبل از زندان آزاد شد او به خاطر زورگیری در زندان بود! من هم از حدود یک هفته قبل فریب وسوسه های او را خوردم و در سرقت ها با او همراه شدم!
چند فقره زورگیری کرده ای؟
در این مدت 14 فقره!
بیشتر در کدام مناطق زورگیری می کردید؟
وکیل آباد، پیروزی، قاسم آباد، میدان لاله، بولوار معلم و ...
چرا نزد فروشنده موتورسیکلت رفتی تا قولنامه را عوض کنی؟
می خواستم قولنامه را به نام پدرم تغییر بدهم تا به کلانتری شهرک ناجا برود و موتورسیکلت را تحویل بگیرد اما قبل از آن دستگیر شدم!
الان پشیمانی؟
خیلی! من فریب «الف» را خوردم! او سابقه دار بود ومرا هم به این راه کشاند!