به گزارش پایگاه 598، مشرق نوشت: اظهارات «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه در صحن علنی مجلس- 15 تیر 99- حواشی زیادی داشت. ظریف در بخشی از اظهارات خود گفت:«سیاست خارجی حوزه دعوای جناحی و گروهی نیست به همین دلیل سیاست خارجی در قانون اساسی در حوزه اختیارات مقام معظم رهبری است و سیاستهای کلی نظام در حوزه سیاست خارجی را مقام معظم رهبری تعیین می کنند. این یعنی اجتناب از دوگانه سازی و دعوای داخلی در حوزه سیاست خارجی».
وی در بخش دیگری از اظهارات خود گفت:«آمدیم اینجا باهم آینده بهتری برای کشور بسازیم. رهبر معظم انقلاب فرمودند اگر شما هم خوانده بودید و گزارش ملاقاتهای ظریف و برخوردهای او را با آن طرف دیده بودید، شما هم او را شجاع، انقلابی و صادق میدانستید».
وزیر امور خارجه در ادامه گفت:«آنچه که من گفتم رهبری شنیدند، اگر دروغ گفتم شنیدند، ایشان گفتند صادق است، اگر راست گفتم شنیدند ایشان گفتند شجاع است».
ظریف در بخش دیگری از اظهارات خود تاکید کرد:«شهید سلیمانی و بنده هر هفته جلسه داشتیم و هماهنگ میکردیم. در مسائل منطقهای هرچه ما کردیم با هماهنگی یکدیگر بود. آنهایی که شهید سلیمانی را می شناسند، آنهایی که با شهید سلیمانی دمخور بودند آنهایی که با سیدحسن نصرالله دمخورند و آنهایی که با مقاومت عراق، لبنان و فلسطین دمخورند میدانند که روابط ما چگونه بود نه شما».
وی تاکید کرد:«دوستان عزیز آمریکا را قدرقدرت ندانیم. برجام تحمیلی بر آمریکا بود. ان شاالله تاریخ و آینده نشان خواهد داد. برجام سند افتخار ایران است و همواره خواهد بود و در تاریخ این کشور ثبت خواهد شد».
فریاد حریف- منطق ظریف!
به این تیترها توجه کنید: «فریاد حریف-منطق ظریف»، «ایستادن در برابر تهمت ها»، «ظریف زیر تیغ دلواپسان»، «ممنونم از مهمان نوازی شما؛ظریف در واکنش به هجمه مخالفان در بهارستان»، «تخریب، توهین و تهاجم به ظریف در صحن علنی مجلس» و...
پس از اظهارات ظریف در مجلس، رسانه های اصلاح طلب در حجمی گسترده به دفاع از وی پرداخته و وی را وزیری مظلوم و منتقدان را جماعتی پرخاشگر و بی منطق جا زدند.
در همین رابطه، «محمد صدر» دیپلمات سابق و از حامیان برجام در یادداشتی در روزنامه ایران- 16 تیر- نوشت:«سیاستگذاریها در شورای عالی امنیت ملی وقتی به تصویب میرسد برای اجرایی شدن باید به تأیید رهبری انقلاب برسد و در حقیقت تا این تأیید حاصل نشود، سیاستها وارد مرحله اجرایی نمیشود. بنا بر این تصمیمگیری درباره موضوعات مهمی همچون امضای برجام یا خروج از آن یا سیاستهای منطقهای موضوعاتی نیستند که وزارت خارجه به صورت مستقل خودش تصمیم بگیرد و خودش هم اجرا کند».
صدر در ادامه نوشت:«آقای ظریف و شهید سلیمانی هم به لحاظ عاطفی و هم فکری بسیار به هم نزدیک بودند...موفقیتهای منطقهای ما مرهون تلاشها و هماهنگیها، شجاعت و درایت ظریف و سلیمانی است».
«صادق خرازی» دیپلمات سابق و از حامیان برجام نیز در یادداشت دیگری در روزنامه ایران نوشت:«یکی از همراهان همیشگی و از یاران وفادار و همفکران فداکار سردار سلیمانی، محمدجواد ظریف بود. این دو سردار یک جبهه دفاع بودند در دو کسوت. هر دو برای یک هدف و یک آرمان پا به عرصه مبارزه نفسگیر با دشمنی در دو جبهه نهادند؛ دشمنی که اشغالگر بود و تحریمگر. با یکی باید در لباس نظامی جنگید و با دیگری در کسوت دیپلماسی».
همچنین «مرتضی مبلغ» معاون سیاسی وزیر کشور در دولت اصلاحات در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت:«در خصوص سیاست خارجی نظام این مسأله واضح و روشن است که این سیاست نه صرفاً توسط دولت و وزیر امور خارجه بلکه در سطح کلی حاکمیت تعیین و پیگیری میشود. گرچه دولت و دستگاه دیپلماسی از عناصر مهم در تعیین این سیاستها هستند اما نه میتوان آنها را تنها تصمیمگیر این میدان دانست و نه میشود جمعبندی نهایی را منتسب به آنها کرد. کما اینکه قطعاً نمایندگان فعلی اطلاع دارند که مذاکره با امریکاییها بر سر موضوع هستهای نه از آغاز به کار دولت یازدهم بلکه در زمستان سال 91 و با اطلاع رهبری کلید خورد».
«فریدون مجلسی» دیپلمات سابق که اکنون اعضای خانواده اش در آمریکا اقامت دارند، در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: «اتفاقات جلسه علنی روز یکشنبه مجلس شورای اسلامی و برخورد نمایندگان با وزیر امور خارجه بهگونهای بود که بیننده میپنداشت «دشمن» به میان نمایندگان ملت رفته و نمایندگان میخواستند از «دشمن» انتقام بگیرند».
مجلسی در ادامه نوشت:«حملات به دولت در حالی صورت میگیرد که میدانیم اختیارات و مسوولیتهای دولت متوازن نیست و همانطور که رییسجمهور بارها اشاره کرده، دولت اختیار کافی برای پیشبرد سیاستهای مدنظر خود را ندارد، از همین رو است که طی سالهای گذشته آقای روحانی به موضوع رفراندوم در حوزه سیاست خارجی اشاره کرده و خواستار برگزاری همهپرسی تعامل یا تقابل شده بود».
کوچک نمایی نقش دولت!
فصل مشترک تحلیل های مذکور این است که دولت روحانی در سیاست خارجی صرفا مجری سیاست های نظام است و هیچ اختیاری برای پیش بردن رویکرد خود ندارد؛ آیا این تحلیل درست است؟!
روحانی در سال 92، پرونده مذاکرات هسته ای را از شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه منتقل کرد و ریاست تیم مذاکره کننده نیز از دبیر شورای عالی امنیت ملی به وزیر خارجه منتقل شد.
در دولت روحانی، برای اولین بار پس از انقلاب، وزرای خارجه ایران و آمریکا به صورت دوجانبه دیدار کردند. دیدارهای ظریف با همتای آمریکایی در مذاکرات به حدی زیاد بود که کارشناسان، مذاکرات ایران و 1+5 را مذاکره ایران و آمریکا نامیدند.
قدم زنی 15 دقیقه ای ظریف و کری(وزیر خارجه وقت آمریکا)، گفتگوی تلفنی روحانی و اوباما(رئیس جمهور سابق آمریکا)، دیدار کوتاه ظریف با اوباما در حاشیه نشست سازمان ملل و...از دیگر مصادیق ارتباط ویژه دولت روحانی با طرف آمریکایی در طول مذاکرات بود.
روزها و ماهها سپری شد و در تیرماه 94، برجام امضا شد. در مجموع 28 شرط از سوی رهبر معظم انقلاب، شورای عالی امنیت ملی و مجلس به دولت ابلاغ شد. اما متاسفانه دولت به هیچ عنوان به این شروط بسیار مهم توجه نکرد.
روحانی شهریور 93 در چهارمین نشست خبری خود گفت: «دولت و رئیسجمهور مسئول مذاکرات است و امروز هم گفتم که من مسئولیت تمام کارها را برعهده میگیرم».
محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه نیز آذر 92 گفته بود: «رهبری چارچوب کلی را تعیین میکنند و مسئولیت مذاکره با من است، ایشان صحبت کردند و بزرگواریشان نسبت به من را مطرح کردند، من نیز قدردان این بزرگواری هستم... ما باید خرج نظام و رهبری شویم نه اینکه رهبری خرج ما و نظام شود».
دولتمردان تاکید کرده بودند که به واسطه برجام، تمامی تحریم ها از جمله تحریم های مالی، بانکی و نفتی یکباره لغو خواهد شد و نه تعلیق. تبلیغات رسانه ای ستاد برجام آنقدر پرحجم بود که در تابستان 94 عده ای از مردم به خیابان ها آمده و در یک دست اسکناس یک دلاری را گرفته و در دست دیگر اسکناس هزارتومانی؛ به این امید که در پسابرجام ارزش هر دلار، هزارتومان خواهد شد.
دولت با دست فرمان خودش و با اختیارات گسترده، مذاکرات هسته ای را برگزار و سپس توافق را امضا و اجرا کرد. مقامات ارشد دولت تاکید کردند که «امضای وزیر خارجه آمریکا تضمین است»! و «تحریم ها به تاریخ پیوسته است»! و...
اما حالا در شرایطی که در آستانه 5 سالگی امضای برجام هستیم، برخی دولتمردان در کنار رسانه های اصلاح طلب مدعی هستند که دولت صرفا مجری سیاست خارجی است و بیش از این اختیاری ندارد!
مصادره محبوبیت سردار سلیمانی
یکی دیگر از فصل مشترک های تحلیل حامیان برجام در واکنش به نطق ظریف در مجلس، مصادره محبوبیت سردار سلیمانی است.
فعالین اصلاح طلب با این تعابیر که «ظریف و سلیمانی، دو روی یک سکه هستند» و «ظریف و شهید سلیمانی به لحاظ عاطفی و فکری بسیار به هم نزدیک بودند» و «ظریف،یکی از همراهان همیشگی و از یاران وفادار و همفکران فداکار سردار سلیمانی بود»! و...در پی آن هستند تا با تحریف واقعیت به ترمیم چهره وزارت خارجه پرداخته و زنگ حساب دستگاه دیپلماسی را به حاشیه ببرند.
برخلاف فضاسازی حامیان برجام، متاسفانه نمی توان عملکرد و کارنامه آقای ظریف را با سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در یک کفه ترازو قرار داد.
از دیدگاه سردار سلیمانی، آمریکا غیرقابل اعتماد بود؛ آیا ظریف نیز همین دیدگاه را نسبت به آمریکا داشت؟!
سردار سلیمانی نسبت به نقشه شوم دشمن در برجامیزه کردن توان موشکی و قدرت منطقه ای ایران هشدار داده بود؛ آیا ظریف و مقامات ارشد دولت نیز همینگونه موضع گیری کردند؟!
ظریف چند سال پیش گفت که آمریکا می تواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد، آیا می توان چنین دیدگاهی را به سردار سلیمانی هم نسبت داد؟!
مظلوم نمایی برای دیده نشدن مرگ برجام
متاسفانه حامیان برجام بجای تغییر ریل گذاری خود و تلاش برای جبران خسارت ها، در پی آن هستند تا با مظلوم نمایی و کوچک نمایی نقش دولت در سیاست خارجی و مصادره محبوبیت سردار سلیمانی، زنگ حساب برجام را تا حدامکان به تاخیر انداخته و مانع از دیده شدن مرگ برجام شوند.