باشگاه خبرنگاران، بازی های المپیک به عنوان بزرگترین گردهمایی ورزش در جهان شناخته می شود که هر 4 سال یک بار در یک کشور برگزار می شود. در طول بازی های المپیک لحظاتی احساسی و زیبا رخ داده است که در تاریخ بازی های المپیک و ذهن بسیاری از انسان های زیادی برای همیشه حک شده است. در این مطلب شما را با تعدادی از این لحظات خاطره انگیز آشنا می کنیم.
دو کره با یک پرچم
دو کشور کره شمالی و جنوبی از سالهای ابتدایی دهه 50 و در نتیجه جنگ کره از مدار 38 درجه از هم جدا شدند. سالها تلاش های بسیار زیادی برای اتحاد مجدد دو کره صورت گرفت که متاسفانه به دلایل بسیار زیادی تا کنون ناموفق بوده است. در عین حال در جریان بازی های المپیک سیدنی در سال 2000 میلادی واقعه ای رخ داد که بسیاری از دیدن آن شوکه شده و احساس کردند که شاید جدایی دو ملت به پایان خود نزدیک شده است. کاروان ورزشی دو کشور در آن زمان تحت یک پرچم در مراسم افتتاحیه شرکت کردند . یک مربی جودو از کره شمالی و یک بسکتبالیست از کره جنوبی یک پرچم سفید که تصویر کل شبه جزیره کره بر روی آن نقش بسته بود حمل می کردند.
مردی با امیدی پولادین
در جریان المپیک سال 1968 مکزیک و یک ساعت پس از رسیدن نفر اول به خط پایان در حالی که تعداد کمی از تماشگران در جایگاه حضور داشتند ناگهان شاهد ورود ورزشکاری به ورزشگاه بودند. این دونده اهل کشور تانزانیا به نام " جان استیفن آکواری" بعد از مصدوم شدن در میان راه دست از تلاش برنداشت و با وجودی که می دانست مسابقه به نوعی به پایان رسیده است اما به راه خود ادامه داد و در نهایت از خط پایان گذشت. بسیاری او را سمبل روح ورزشکاری و داشتن امید می دانند.
فریادی بر علیه تبعیض نژادی
دوباره در المپیک 1968 مکزیکوسیتی دو دونده 400 متر سیاه پوست آمریکا " تامی اسمیت" و " جان کارلوس" که برنده مدال شده بودند در اعتراض به سیاستهای تبعیض نژادی در آمریکا با پاهای برهنه با جوراب و دستکش سیاه به عنوان نماد فقر سیاه پوستان در جامعه آمریکا به روی سکو رفتند و دستان خود را با مشتهای گره کرده بالا بردند. در برگشت از مسابقات این دو ورزشکار تحت فشار فراوانی قرار گرفته و حتی خانواده های آنها تهدید به مرگ شدند. اما بسیاری این حرکت را اقدامی مثبت برای نهضت برابری حقوق سیاهان در آمریکا می دانند.
پدر و پسر در کنار هم
در جریان المپیک بارسلون در سال 1992 میلادی و در جریان مسابقه دوی 400 متر حادثه ای روی داد که برای همیشه در خاطره علاقه مندان ورزش باقی می ماند. " درک ردموند" ورزشکار انگلیسی در میان مسابقه به دلیل مصدومیت زمین خورد و به نظر باید از مسابقه انصراف می داد. اما او با وجود مصدومیت و درد شدید تصمیم گرفت که به راه خود ادامه دهد. در این میان پدر او که در کنار پیست بود خود را به پسرش رساند و به او کمک کرد تا به پایان مسیر برسد. 65 هزار تماشاگر حاضر در استادیوم به احترام این پدر و پسر به پا خواسته برای دقایقی طولانی به افتخار آن دو کف می زدند.
دو مرد در برابر هیتلر
در جریان المپیک سال 1936 برلین و در زمانی که نازی ها با تئوری های نژاد پرستانه خود بر طبل برتری نژاد سفید می کوبیدند دو ورزشکار آلمانی و آمریکایی بر این ادعاها خط بطلانی کشیدند. " لوز لانگ " دونده 19 ساله آلمانی در این عکس در کنار جسی اونس دونده سیاه پوست آمریکایی در حالتی دوستانه نشسته است و با او به گفت و گو مشغول است. در این مسابقات جسی اونس سیاه پوست با بردن 4 مدال طلا نشان داد که تلاش انسانهاست که شخص برتر را مشخص می کند و نه مسائل نژادی که مورد نظر رهبر آلمان بود.
محمد علی و مشعل المپیک
محمد علی کلی ، بوکسور مسلمان آمریکایی یکی از مشهورترین شخصیت های ورزشی در تاریخ ورزش جهان است. این بوکسور محبوب در سالهای پس از کنار کشیدن از ورزش به بیماری پارکینسون مبتلا شد. در سال 1996 میلادی او به عنوان شخصی که باید مشعل بازی ها را به مرحله آخر رسانده و آتش دان مربوط به بازیها را روشن کند انتخاب شد. وی با وجود لرزش بدن خود این وظیفه را به انجام رساند و باعث شد تا بسیاری بعد از دیدن این صحنه شروع به گریه کردن کنند.