به گزارش پایگاه 598، روزنامه شرق در شماره دیروز خود مصاحبهای را با یکی از مدیران وزارتخارجه
پیرامون سند همکاری 25ساله میان ایران و چین انجام داده است. نکته قابل
توجه در تیتر این مصاحبه است که در صفحه نخشت این روزنامه به چشم میخورد:
«ایرانستیزی پشت سپر چین هراسی»
در مصاحبه دیروز «رضا زبیب» به شرق گفته است: «سند در کلیتش به سه حوزه میپردازد:
اول،
همکاریهای جامع دو کشور در امور سیاسی، شامل دوجانبه و منطقهای و
بینالمللی؛ دوم، همکاریهای دو کشور در حوزه دفاعی و امنیتی، ازجمله
مبارزه با تروریسم و افراطیگری و نهایتا بهطور طبیعی حوزه اقتصادی که در
اینجا حوزه بسیار گستردهای دارد، از مسائل انرژی، آیتی، تکنولوژی،
زیرساختها و همه اینها پیشبینی شده است. تحقق رکن بسیار بزرگی از این
سند بر عهده بخش خصوصی است.»
نکته مورد نظر وقتی به دست میآید که به
شماره روز پنج شنبه روزنامههای طیف موسوم به اصلاحطلب نگاه کنیم.
روزنامههایی از قبیل شرق و اعتماد در روز پنج شنبه با آسمان و ریسمان
بافتن به مخالفت با این سندهمکاری پرداختند. همین روزنامه شرق گزارشی را
مبتنی بر شایعات بعضا مضحک فضای مجازی منتشر کرده بود که عنوان آن این چنین
در صفحه نخست این روزنامه به چشم میخورد: «مخاطرات یک قرارداد»!!
روزنامه
اعتماد نیز گزارشی با عنوان «پيشنويس؛ محرمانه يا در دست تهيه؟!» به چاپ
رسانده بود. برای نمونه شرق در گزارش پنج شنبه خود نوشته بود: «اما و اگرها
در این زمینه کم نیست. یکی از مهمترین مسائلی که بهانه نگارش این گزارش
شد، سرمایهگذاریهایی است که در این توافقنامه در بخشهای اقتصادی ایران
بهویژه بنادر در نظر گرفته شده است. از این مورد البته عامه مردم «فروش
جزیره کیش» یا مصادره بنادر ایران یاد میکنند. هرچند این تفکر تا حد زیادی
بدبینانه است اما در این گزارش تلاش کردیم به سابقه سرمایهگذاری چین در
بنادر جهان و شگردی که در قراردادها به نفع چین در نظر گرفته شد، اشاره
کنیم.»
اعتراف به ایرانستیزی روزنامه اصلاحطلب
چنانکه خواندید این
روزنامه رسمی کشور از فروش جزیره کیش یا دیگر بنادر کشور یاد کرده و آن را
تا حدود زیادی بدبینانه خوانده و نه عملا غیرممکن. با این وصف و با توجه به
تیتر دیروز شرق میتوان نتیجه گرفت که روزنامه طیف موسوم به اصلاحطلب
ایرانستیز هستند.
نکته قابل تامل این است که در مصاحبه مذکور روزنامه
شرق تلاش زیادی دارد تا تمام رویکردهای سیاسی و دیپلماتیک کشورمان را در
دوگانه غربگرایی یا شرق گرایی ببیند و بر این اساس مخالفان برجام را
مخالفان مذاکره با اروپا و آمریکا عنوان کند حال آنکه بارها این نکته گفته
شده که مخالفان برجام براساس ماهیت آمریکا و سابقه سه کشور اروپایی آلمان،
فرانسه و انگلیس مذاکره با آنها را بیفایده میدانند و معتقدند تمام اروپا
فقط این سه کشور نیستند و تمام قاره آمریکا تنها رژیم تروریست ایالات
متحده نیست.
شرق در جایی از مصاحبه پرسیده است: «به عنوان نماینده
افکار عمومی این پرسش را مطرح میكنم؛ بخشی از افکار عمومی معتقد است یکی
از اصلیترین مسائل ما در کشور، قطع رابطه با آمریکاست. چنین فهمی در وزارت
خارجه با افكار عمومی مشترک است؟»
در پاسخ باید از این طیف پرسید شما
نماینده افکار عمومی هستید یا پادوی آمریکا؟! چرا که زمانی نیز کاسه داغتر
از آش شده و امضای جان کری را تضمین برجام میدانستند. نکته دیگر این است
که مگر در برجام با آمریکا مذاکره نشد و مگر دولت مورد حمایت شما تمام
تعهدات مورد نظر آمریکا را زودتر از موعد انجام نداد و مگر بازرسی زیاد و
خارج از عرف آژانس حرکت دقیق ایران را بر خط تعهدات برجامی تایید نکرد پس
چرا آن باب رابطه با آمریکا نه تنها به نفع ملت بلکه به ضرر آنها تمام شد؛
دلار 20هزارتومانی و سکه 10میلیونی شاهد این گفتار است.
ناراحتی از وکیلالدوله نبودن نمایندهها
روزنامه
آرمان در مطلبی نوشت:«مجلس يازدهميها حالا که بهزعم خود توانستند در
غياب رقيب اصلي، مجلس را بهطور کامل در دست بگيرند و اين غنيمت را به دست
بياورند، حالا گويي به فکر انتقامگيري از دولت افتادهاند. بهارستانيها
که از همان اول شروعبهکار مجلس شمشير خود را براي دولت از رو بستند، با
برخورد تندي که در هفته گذشته با وزير خارجه محمدجواد ظريف داشتند اين
هشدار را به روحاني دادند که خودش را آماده کند».
روزنامههای زنجیرهای
در طول فعالیت مجلس دهم، از طرفداران پروپاقرص وکیلالدولهها بودند. حالا
در شرایطی که نمایندگان در مجلس یازدهم در حال انجام وظایف بدیهی خود از
جمله نظارت بر عملکرد دولت هستند، مدعیان اصلاحات برآشفته شده و به عمل به
وظایف، برچسب انتقام گیری میزنند!
برخلا ادعای اصلاحطلبان، این طیف در
انتخابات مجلس یازدهم با ترافیک کاندیدا مواجه بود و فقط در یک نمونه در
حوزه انتخابیه تهران برای 30 کرسی، 43 کاندیدا داشت. اما مدعیان اصلاحات
علیرغم تعدد کاندیدا در انتخابات مجلس شکست خوردند. طیف مدعی اصلاحات به
کارنامه خود باخت اما با بیاخلاقی تقلا میکند که شکست به دلیل کارنامه
غیرقابل دفاع را به گردن نظارت استصوابی بیندازد.
فرار به جلوی سخنگوی دولت
علی
ربیعی، سخنگوی دولت دیروز در روزنامه دولتی ایران نوشت: «کدام طرح مکتوب و
مشخص برای سیاست خارجی پیشنهاد میشود؟ ارائه طرح مکتوب برای برون رفت از
وضعیت سخت و گاه طاقت سوزی که در آن به سر میبریم یک ضرورت مبرم است. آن
واکنش احساسی و هیجانی که برخی در جریان سخنرانی ظریف به نمایش جهانی
گذاشتند متاسفانه فاقد عنصر برنامهای بود. اگر برخی از دوستان حقیقتا به
آن چیزی که علیه برجام میگویند اعتقاد دارند چه طرح جایگزینی دارند و چرا
آن را مکتوب نمیکنند که به شکل یک سیاست و راهبرد مدون در معرض ارزیابی
قرار گیرد؟ بهتر است چنین طرحی ارائه و به منظر افکار عمومی رسانده شود و
تکلیف برجام و آژانس و...- همانند افای تی اف که روشن شد- مشخص شود.»
سخنگوی
دولت مرتکب فرار به جلو میشود. خسارت محض برجام پیامد اعتماد دولت به
آمریکا و اروپا، عدم رعایت قواعد بدیهی در نگارش توافق، نگرفتن تضمین،
بیاعتنایی به هشدارهای منتقدان و اهمال فراوان در اجرای شروط 29 گانه رهبر
معظم انقلاب، مجلس شورای اسلامی و شورای عالی امنیت ملی است. از این رو،
دولت باید به تکالیف قانونی خود در حوزه برجام و سیاست خارجی بازگردد و
مسیر غلط انفعال را خاتمه دهد.
ربیعی همچنین آورده است: «هدف و برنامه
ترامپ از خروج از برجام با تصور خروج فوری متقابل ایران بود. تصمیم
هوشمندانه ما در باقی ماندن در برجام نوعی مقابله با برنامه ترامپ برای
امنیتی سازی ایران بود. در اینجا قصد ندارم در مقابل آنان که به بیخاصیتی
برجام اشاره میکنند به خاصیتهای برجام بپردازم و علل وضعیت امروز ما را
فارغ از نیات شوم ترامپ برشمارم. برجام توافقی مبتنی بر خواست عمومی جامعه
ایران و مورد تفاهم همه ارکان حاکمیت بود که قطعا برای دیروز، امروز و
فردای ما فواید بسیاری داشته و خواهد داشت.»
متأسفانه اعضای دولت اصرار
دارند نسبت به خسارت محض برجام مسئولیتگریزی کرده و آن را به رهبر انقلاب
نسبت دهند. این در حالی است که ایشان صراحتا اعلام کرده بودند که به مذاکره
خوشبین نیستند.
رهبر معظم انقلاب خرداد 98 در دیدار با دانشجویان
فرمودند: «یکی از دوستان گفتند تصویب برجام را به رهبری نسبت دادهاند؛ خب
بله، امّا شما که چشم دارید، ماشاءالله هوش دارید، همه چیز را میفهمید! آن
نامهای را که من نوشتم نگاه کنید، ببینید تصویب چه جوری است؛ شرایطی
ذکر شده که در این صورت این [توافق] تصویب میشود. البتّه اگر چنانچه این
شرایط و این خصوصیّات اجرا نشد، اِعمال نشد، وظیفه رهبری این
نیست که بیاید وسط و بگوید برجام نباید اجرا بشود. [البتّه]خود این، یک
مقولهای است که وظیفه رهبری در این جور مواقع اجرائی چیست. عقیده ما
این است که در زمینههای اجرائی، رهبری نباید وارد میدان بشود و یک کاری را
اجرا کند یا جلوی اجرای یک کاری را بگیرد، مگر آنجایی که به حرکت کلّی
انقلاب ارتباط پیدا میکند؛ آنجا چرا، وارد میشویم، امّا در موارد دیگر
نه. بنابراین نه، برجام را به آن صورتی که عمل شد و محقّق شد، بنده خیلی
اعتقادی نداشتم و بارها هم به خود مسئولینِ این کار - به آقای
رئیسجمهور، به وزیر محترم خارجه، به دیگران- همین را گفتهایم و موارد
زیادی را به آنها تذکّر دادهایم.»
مظلومنمایی از ۳ متهم امنیتی اغتشاشات
روزنامه
اعتماد روز گذشته در گزارشی همصدا با رسانههای معاند و ضد انقلاب همچون
بیبیسی، صدای آمریکا و رادیو فردا به مظلومنمایی سه متهم امنیتی
اغتشاشات آبان ماه گذشته پرداخت و ضمن تکرار ادعای رسانههای معاند در زیر
سؤال بردن روند قضائی محاکمه این متهمان نوشت: «حكم اعدام اميرحسين مرادي،
محمد رجبي و سعيد تمجيدي در ديوانعالي كشور تاييد شد. خبر كوتاه بود و
تكراري؛ اولينبار چهارم تيرماه برخي رسانههاي خارجي خبر تاييد حكم اعدام
اين 3 جوان به دليل مشاركت در اعتراضات آبان98 را ازسوي ديوانعالي كشور
اعلام كردند؛ خبري كه اگرچه ساعاتي بعد از طرف «يك منبع آگاه» در
ديوانعالي كشور تكذيب و اعلام شد كه ديوان هنوز حكمي صادر نكرده اما حالا
پس از گذشت حدود 16 روز اخبار اوليه تاييد شده است. در طول اين مدت وكلاي
اين پرونده تلاشهاي بسياري براي حضور در روند دادرسي، دسترسي به جزييات آن
و دفاع از موكلانشان انجام دادند؛ تلاشهايي كه به ثمر ننشست و شايد
همانطور كه رئيس دفتر رئيس ديوانعالي كشور به بابك پاكنيا، يكي از
وكلاي پرونده گفته بود، تلاشي «بيهوده» بوده؛ چراكه در مورد اين پرونده پيش
از اينها تصميمگيري شده است. حالا تاييد حكم اعدام اين 3 جوان زير30 سال
در شرايطي كه پاكنيا معتقد است كه پرونده با توجه به ابهامات متعدد نياز
به بررسيهاي بيشتري دارد، بهطور رسمي اتفاق افتاده است.»
گفتنی است
مدعیان اصلاحات کارنامه سیاهی در حمایت از آشوبگران و برهم زنندگان نظم
عمومی جامعه دارند چه آنکه در طی سالهای اخیر در کشور خود بانی آشوبها و
اغتشاشات بودهاند. این جریان سالهاست از پشتوانه آشوب خیابانی، با محوریت
عناصر ایرانستیز و مزدور بیگانه، بهعنوان «برگ چانهزنی» و «تهدید نظام»
استفاده میکنند.
این درحالی است که در آبان ماه 98 اوباش اجارهای با
آتش زدن بانک، پمپ بنزین، مرکز اورژانس، آمبولانس، ماشین آتشنشانی و جسارت
به قرآن کریم و به شهادت رساندن حافظان امنیت، اقدامات جنایتکارانهای را
در شهرهای مختلف مرتکب شدند. این اقدامات شنیع از سوی قاطبه مردم کشورمان
محکوم شد.
اما مدعیان اصلاحات از همان روزها تا به امروز بر نقش آشکار
آمریکا و رسانههای معاند در آموزش و تحریک آشوبگران و همچنین قصور و
تقصیرهای دولت در اجرای طرح اصلاح قیمت بنزین سرپوش گذاشته و اقدامات
جنایتکارانه اوباش اجارهای را با کلید واژه اعتراض توجیه میکنند.