نقد و نگارش نامه انتقادی به داعیه اصلاح و خیرخواهی خطاب به رهبر معظم انقلاب نه تنها مذموم نیست بلکه به کرات از ناحیه ایشان ،مورد استقبال قرار گرفته است. از این جهت احساس وظیفه جناب آیت الله موسوی خوئینی ها در این شرایط حساس انقلاب اسلامی در نگارش نامه شخصی و نه حزبی ، قابل تقدیر است.
دیرزمانی است که یاران و دلسوزان انقلاب چشم انتظار حضور فعال جنابشان در کمک به پیشبرد امور کشور هستند.همگان علاقهمند بودند که بعد از ارتحال امام راحل تجربه جنابشان در نایب اولی ریاست مجلس شورای اسلامی، امیرالحاجی ودادستانی کل کشور را دراستمرار نظام اسلامی نظاره گر باشند. با همه حرف و حدیث ها در باره اشغال لانه جاسوسی شیطان بزرگ ،نقش ایشان در « انقلاب دوم » هنوز در خاطره هاست.
حتماً تصدیق می فرمایند که از ناحیه رهبری انقلاب کمتر کسی به اندازه ایشان مورد عنایت قرار گرفته اند.حکم انتصاب مشاورت سیاسی رهبر انقلاب که مهمترین و نزدیک ترین جایگاه فعال در کنار سکاندار انقلاب اسلامی است ، برای اولین بار به نام ایشان رقم خورد. عضوحقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام همزمان با عضویت در مجلس خبرگان رهبری و مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص نظام، بخشی از مسئولیت های ایشان در این دوره بوده است.
اما از آن زمان تاکنون دوستداران انقلاب از جناب خوئینی ها چه دیده اند. کناره گیری و قهر با انقلاب، راه اندازی روزنامه سلام که نقش اپوزیسیون انقلاب را بازی کرد و عاقبت با آن همه تجربه قضایی به افشای اسناد و اطلاعات سرّی اقدام نمود و سبب توقیف و تعطیلی روزنامه و آشوب های کوی دانشگاه تهران در ۱۸ تیر ۱۳۷۸سال شد.
انتظار دوستان انقلاب اسلامی آن بود که جناب آیت الله خوئینی ها با آن سابقه مبارزاتی و انقلابی قبل و بعد از انقلاب ،در واپسین ایام بعد از ارتحال امام راحل به دفاع از اندیشه های ایشان برخیزند و در مقابل اتهاماتی همانند گرایش های سوسیالیستی در برداشت از قرآن و پدرخواندگی گروه فرقان از خود رفع اتهام کند.
اما ناباورانه در سطح گسترده ای از ایشان نقل شد و هرگز هم انکار نشد که « من در زمان امام(ره) هم ولایت مطلقه فقیه را قبول نداشتم ولی از آنجائی که امام جاذبه فوق العاده ای داشت رویمان نمی شد که اظهار نظر کنیم » و بعد هم شایع شد که ایشان در حال نگارش کتابی به نام ولایت فقیه است که به مثابه مرامنامه اصلاحات تلقی شود.
در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۷۶،جناب آقای موسوی خوئینی ها در مسجد اعظم قم، به نفع آقای خاتمی سخنرانی داشت، بنده در آن جلسه حضور داشتم و نظر ایشان را در مورد «ولایت مطلقه» در آن جلسه شنیدم ، تفسیرشان ،این بود که اطلاق ولایت وصف کلیت دولت اسلامی است و نه ویژگی ولی فقیه، با تشبیهی که به همه دولت ها و مخصوصاً به رئیس جمهوری آمریکا داشتند ، به این مضمون فرمودند: « در امریکا وقتی معضل و مشکلی که در قانون اساسی پیش بینی نشده، به وجود می آید ، رئیس جمهور از طریق اختیارات خودش و از راه حق وتوی داخلی اعمال قدرت می کند ، در کشور ما هم همین کار می شود اسمش را گذاشته ایم ولایت مطلقه و با این تفسیر قابل قبول است.»
اما ایشان نفرمود که احکام حکومتی ای از این دست را امام راحل رضوان الله تعالی علیه ، شعبه ای از ولایت رسول الله و از احکام اولیه اسلام و نه احکام ثانویه ضروریه می دانست. آقای موسوی خوئینی ها، فراموش کرده بود که ایشان و انقلابی های رادیکال همفکرش در بهمن ماه ۱۳۶۶ بر سر همین تفسیر چه هجمه ای علیه آیت الله خامنه ای که آن روز در مقام خطیب جمعه تهران بود، داشتند.در طول دو دهه گذشته جناب موسوی خوئینی ها به عنوان مرد پشت صحنه اصلاحات معرفی شد و به رغم دیدگاه های شخصی ناسازگار با حزب و فعالیت تشکیلاتی به اصرار همقطاران مجمع روحانیون مبارز بعد از انشعاب در مجمع و کناره گیری آقای مهدی کروبی ، به عنوان دبیرکل مجمع معرفی شد.
اما نامه اخیرایشان که ناظر به نامه رؤسای کمیسیون های دوازده گانه مجلس به ریاست جمهوری بود و در هر دو نامه به صورت جناحی و تعصبی با نوعی فرار رو به جلو، مشکلات را متوجه یک بخش از نظام کرده اند، در یکی همه مشکلات را به گردن ریاست جمهوری و در دیگری همه آنها را متوجه رهبری نظام کرده است. ضمن آنکه هر دو نگاه از منظر عقل ، عدل و انصاف مخدوش است، در اینجا به محتوای نامه جناب خوئینی ها اشاره می کنم.
نامه ایشان پنج محور اساسی دارد که ماحصل همه آنها این است که « مقصر همه مشکلات کشور که سبب نارضایتی عمومی شده است،مستقیم یا غیر مستقیم متوجه مقام عالی رهبری است»
جهت استحضار ایشان عرض می کنم که درقانون اساسی ، ساختار دولت جمهوری اسلامی، دارای هیئتی ترکیبی است که تحت زعامت ولایت امر تشکیل شده است. اجزای این ساختار و قوای مختلف دارای مسئولیت هایی هستند که حسب قانون همه پاسخگوی تخصصی حوزه وظایف خود می باشند. طبق اصل یکصدو دهم ،رهبری انقلاب علاوه بر برخی عزل و نصب های مناصب اساسی، مسئولیت «سیاستهای کلیِ نظام و نظارت بر اجرای آن را بر عهده دارد » این ساختار، ناشی از نظریه ولایت فقیه امام راحل عظیم الشأن است که بعد از حقوقی سازی و تبدیل به قانون اساسی به رأی عمومی گذاشته شده و بیش از ۹۸درصد مردم آن را پذیرفته اند. برگزاری حدود ۴۰ انتخابات برای گزینش مسئولان کشور نشان دهنده آن است که مردم پذیرفته اند که بخش های مختلف اجرایی، قضایی و تقنینی مسئولان خاص خود را دارند.
به همین دلیل است که مردم هرگز از قوه مجریه انتظار رسیدگی به پرونده های قضایی را ندارند، همان طوری که از دستگاه قضایی انتظار قانونگذاری در عرصه سیاست و اقتصاد را ندارند و از دخالت نمایندگان مجلس فراتر از عرصه قانوگذاری و نظارت، ناراحتند.
با چنین منطق قانونی و ساختاری از مقام رهبری هم دخالت در وظایف مصرح هر کدام از قوای سه گانه خواسته نشده است، همان طوری که آیت الله خامنه ای در جمع مردم کرمانشاه در مهرماه ۱۳۹۰ فرمودند : « مسئولان قوه مجریه، نمایندگان مجلس، مسئولان قوه قضاییه، با اختیارات کامل و قانونی، وظایف خود را انجام میدهند و ممکن است تصمیماتی بگیرند که رهبری با آن مخالف باشد؛ اما رهبری نه حق دارد نه میتواند و نه قادر است که در این مسائل دخالت کند مگر در جایی که اتخاذ سیاستی، به کج شدن راه انقلاب منجر میشود که طبعا در این هنگام به مسئولیتهای خود عمل خواهد کرد» بنابراین پیش فرض جناب آقای موسوی خوئینی ها که «ولایت مطلقه» را به معنای مطلق العنان تصور کرده اند که باید پاسخگوی همه مشکلات جزئی و کلی کشور باشد ، مخدوش است. و پاسخ صریح مقام معظم رهبری گویای این تلقی ناصواب است. «بعضیها خیال می کنند که این ولایت مطلقه فقیه که در قانون اساسی آمده، معنایش این است که رهبری مطلق العنان است و هر کار که دلش بخواهد، می تواند بکند. معنای ولایت مطلقه این نیست. رهبری بایستی مو به مو قوانین را اجرا کند و به آنها احترام بگذارد».(سخنرانی در جمع استادان و دانشجویان قزوین،۲۶/۹/۱۳۸۲)
بنابراین جناب خوئینی ها که سال ها در همه دستگاه های نظام حضور داشته است و به شهادت مصاحبه خودشان می توان حتی بدون اجازه و اطلاع امام از دیوار سفارت کشوری بالا رفت و آن را اشغال کرد و بعداً رهبری مطلع شود، می توان در خبرگان رهبری بعد از ارتحال امام راحل به رهبری آیت الله خامنه ای رأی نداد و می شود هشت سال دولت اصلاحات مورد نظر حضرتعالی مسئولیت کشور را بر عهده داشته باشد و سیاست های مورد نظرشان را اجرا کنند و نه تنها ولی فقیه مخالفت نکنند بلکه پشتیبان دولت برخاسته از رأی ملت باشند.
بنابراین با اطلاع از ساختار جمهوری اسلامی و با حضور مستقیم و غیر مستقیم در قدرت، انصاف اقتضای آن دارد که هر کس و هر بخش ،مسئولیت و سهم خود را در قوت و ضعف نظام پذیرا شود و همه دلسوزان انقلاب اسلامی به جای مچ گیری و تعصبات کور جناحی و انتقام گیری های جاهلانه و نامه نگاری های سرگشاده ، به فکر اتحاد و همدلی و هم افزایی برای عبور از پیچ تاریخی ورود به دهه پنجم انقلاب و رفع تنگناها و گرفتاری های مردم باشند.
بحمدالله با همه مشکلاتی که ناشی از عوامل متعدد داخلی و خارجی و به خصوص دشمنی شیطان بزرگ است و مردم ما در شرایط آزمون سخت دوره جنگ بدر هستند که قرآن با ذکر پنج مشکل ناامنی، گرسنگی، مشکلات اقتصادی ، تلفات و خسارات انسانی، و مشکلات کشاورزی و باغداری فرمود : « وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنْ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنْ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرْ الصَّابِرِینَ(بقرة۱۵۵) اما با دعوتی که برای تولید و افزایش قدرت و مقاومت کرد و روی دو عنصر اساسی شکیبایی(مقاومت) و معنویت تأکید فرمود: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ، بقرة۱۵۳» امروز به رغم وحشت بیش از دویست کشور از امریکا در تبعیت ازتحریم ها علیه ایران، «برند مقاومت» در مقابل استکبار به نام جمهوری اسلامی ثبت شده است.
آقای خوئینی ها حتماً به این حقیقت معترفند که زمانی که پهباد گلوبال هاوک آمریکا را ساقط کردیم، هنگامی که غرش موشک های قائم و ذوالفقار پادگان عین الاسد را به لرزه درآورد، هنگامی که سوریه و عراق را ازچنگال گرگان رهانیدیم، هنگامی که سردار سلیمانی پایان پدیده داعش را از تاریخ اعلام کرد، هنگامی که افتخارغرورآمیز جمهوری اسلامی در توقیف کشتی های امریکا و انگلیس و حرکت هل من مبارز کشتی های تجاری و نفتی جمهوری اسلامی اقیانوس اطلس را درنوردید و در حیات خلوت امریکا در آمریکای لاتین حضور یافتند، هنگامی که همه ابرقدرت ها جمع می شوند تا مانع قدرت بلامانع جمهوری اسلامی شوند.
هنگامی که برای اولین بار ریاست جمهور امریکا از تأثیر جمهوری اسلامی در تظاهرات و تجزیه طلبی مردم آمریکا و درانتخابات آن کشور، احساس نگرانی می کند، هنگامی که تحلیل گران بین المللی، حضور میلیونی مردم ایران را در تشییع جنازه سردار مقاومت شگفت آور توصیف کردند، همه اینها در زمانی اتفاق افتاده است که جمهوری اسلامی در تحت سخت ترین تحریم های تاریخ جهان قرار داشته است. پس بیائیم، با توکل به خدای بزرگ و با همدلی و هم افزائی و باور و امید به نصرت الهی به جای کینه ورزی و تعصبات جناحی و تخریب قدرت ولایی نظام اسلامی و تضعیف توان یکدیگر، دست به هم بدهیم و میراث گرانقدر امام راحل را به حراج نگذاریم و با تقویت این نظام الهی ، زمینه ساز ظهور منجی آل محمد(عج) باشیم.
محسن مهاجرنیا – ۱۱/ ۴/ ۱۳۹۹