به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598-احسان اشرفی؛ 9 ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری 1400 و در سال پایانی دولت دوازدهم، اصلاحطلبان با استفاده از مردان خاکستری و پشت پرده خود سعی دارند تا با فرار به جلو؛ کارنامه سیاه خود در 7 سال گذشته را برای حضور در انتخابات نادیده انگارند و بتوانند با رادیکالیسم حداقل بخشی از بدنه اجتماعی خود را احیا کنند.
روز گذشته، سید محمد موسوی خوئینیها، دبیر کل مجمع روحانیون مبارز و از مردان پشت پرده اصلاحات؛ در نامهای خطاب به مقام معظم رهبری که از قضا با استقبال رسانههای معاند هم همراه شد، نوع حکمرانی کشور در 40 سال گذشته را عامل معضلات و مشکلات کنونی دانسته است.
موسوی خوئینیها با فرافکنی، عملاً نقش دولتهای برخواسته از همفکران خود در سالها پس از انقلاب را در به وجود آمدن وضع کنونی را نادیده گرفته و حال که عملاً دولت حسن روحانی، حتی نفس کشیدن را هم برای مردم سخت کرده است، از آسیب مقبولیت و مشروعیت نظام جمهوری اسلامی سخن میگوید.
اما به نظر میرسد با بالا رفتن سن، چهره تندور دهه نخستین انقلاب که این روزها با ژست اپوزیسیون نامهنگاری میکند، فراموشی به سراغ وی آمده و حمایتهای همهجانبه خود از دولت حسن روحانی را فراموش کرده است.
مردادماه 95 بود که روزنامه آرمان در خصوص دیدار انتخاباتی موسوی خوئینیها و حسن روحانی نوشت: "نبايد غافل بود كه ريشه روحاني و موسوي خوئینیها مشترك است و هر دو شخصيت عضو جامعه روحانيت بودند و پس از انشقاق، روحاني در جامعه روحانيت ماند و موسوي خوئينيها، مجمع روحانيون را سامان داد.
روحاني مدتهاست مورد هجمه دلواپسان و آناني قرار دارد كه منافعشان كه از مسيرهاي غيرمتعارف تأمین ميشد. آنها درصدد انتقام از تصميمات و تدابير روحاني هستند و حتي با اينكه ميدانند روحاني بالاترين شانس را براي پيروزي در انتخابات رياستجمهوري دارد اما باز هم در مسير تضعيف و تخريب او گام بر ميدارند تا آرايي كه به او تعلق ميگيرد كمتر از سال ۹۲ باشد؛ بنابراين شايد ديدار روحاني با موسوي خوئينيها در راستاي يافتن راهكار براي جلوگيري از بر هم زدن آرامش از سوي اين طيف منتقد و ناراضي باشد. شايد اين سؤال مطرح شود كه چرا موسوي خوئينيها براي اين همفكري مناسب است كه پاسخ آن به هجمههايي باز ميگردد كه طي سالهای اخیر متوجه او و مجمع روحانيون بوده و بزرگان اين تشكل با تدابيرشان آنها را دفع كردهاند. بنابراين همين تجربه و موفقيت است كه روحاني را ترغيب به مشورت با آنها كرده است."
مرد خاکستری اصلاحات همچون رئیس دولت اصلاحات، سالیان سال است که مشی طلبکاری خود را حفظ کرده و بدون عذرخواهی از مردم و تَکراری که مردم را در سالیان گذشته به خاک سیاه نشانده است، سعی دارند با فرار به جلو عامل معضلات بیشمار اقتصادی را نه دولت، بلکه حاکمیت معرفی کنند اما کیست که نداند جز یک بازه زمانی 8 ساله، همواره بزرگترین قدرت اجرایی جمهوری اسلامی در اختیار طیف وسیعی از همفکران خوئینیها بوده و عملاً دستپخت دوستان وی کار را به اینجا رسانده است!
خوئینیها بهخوبی میداند که عملکرد بسیار ضعیف دولت در 7 سال گذشته عملاً بدنه اجتماعی اصلاحات را به سوی احتضار کشانده است و اکنون سعی دارد به کمک سایر تندورهای اصلاحات همچون مصطفی تاجزاده، با رادیکال کردن فضا، به جریان مرده اصلاحات جانی دوباره بخشد.
خوئینیها در بخشی از نامه خود از بیاعتمادی مردم به حکومت به دلیل تورم روز افزون و کاهش درآمد اقشار گسترده سخن گفته است؛ گزارهای که نمیتوان آن را نادرست دانست اما سیاستهای نئولیبرالی دولت مورد حمایت اصلاحطلبان بیشترین نقش را در این اعتماد زدایی داشته است و حال بایست مسئولیت این موضوع بر عهده تکرارکنندگان باشد نه فرد دیگری!
بهعنوان نمونه، مسکن تنها یکی از موضوعاتی است که نارضایتی گستردهای را به وجود آورده است. یکی از باعثان و بانیان اصلی این آشفتگی عباس آخوندی، از روسای ستاد میرحسین موسوی در سال 88 و وزیر مسکن دولت روحانی، است که در طول 5 سال فعالیت خود در مسند وزارت، حتی یک واحد مسکن تحویل مردم نداد تا این روزها آتش اجارهبها به جان اقشار مختلف مردم بیفتد.
به نظر میرسد موسوی خوئینیها
و سایر رهبران جریان اصلاحات پیش از نامهنگاری و ابراز نگرانی برای نظام جمهوری
اسلامی، باید ابتدا در محضر شریف مردم ایران خالصانه از اشتباهات و حمایتهای
نابجای خود در 4 دهه گذشته عذرخواهی کرده و عملاً با مرگ جریان اصلاحات، سالیان
پایانی عمر خود را به توبه بگذرانند چرا که فریب مردم در سالیان متمادی بیتردید
گناه بسیار بزرگی است!