این سخنان مربوط به سال 92 است، وقتیکه حسن روحانی رؤیای ریاستجمهوری را در سر میپرورانْد اما فکرش را نمیکرد که خودش روزی بر کرسی ریاست تکیه بزند و مردم ایران را به بدترین شرایط معیشتی بعد از انقلاب گرفتار نماید. روحانی که در سال 92 برای کسب رأی جوانان "مسئله مسکن" را جزو دغدغههای خود عنوان میکرد و کیفیت مسکن مهر را شایسته مردم نمیدانست شرایطی را در کشور به وجود آورد که قیمت مسکن 5 برابر افزایش یافت و اندیشهی خانهدار شدن به رؤیایی دستنیافتنی برای جوانان مبدل گردید.
حسن روحانی در تیرماه سال 1392 در شرایطی سکان اداره کشور را به دست گرفت که متوسط قیمت مسکن در تهران علیرغم اوج گرفتن قیمتها در اواخر دولت دهم، متری 3 میلیون و 535 هزار تومان بود؛ در آن زمان پروژههای عمرانی فراوانی در دست اجرا بود و دولت دهم با ایجاد سهولت در اعطای وام مسکن زمینهای را برای مردم فراهم کرده بود که خودشان با کمترین دردسر خانهدار میشدند.
در سال 92 حداقل دستمزد کارگران 487 هزار و 125 تومان بود که در سال 99 به 1 میلیون و 835 هزار تومان ارتقا یافته است، به عبارتی حقوق کارگران در دوران روحانی 3.7 برابر افزایش یافته اما متوسط قیمت مسکن در تهران 4.8 گرانتر شده است.
این بدان معناست که قیمت هر متر مسکن در تهران بهطورکلی 380 درصد افزایش یافته است و "قیمت مسکن به نسبت حقوق رسمی اداره کار" نیز 27.6 درصد گرانتر شده است؛ غمانگیزتر اینکه "مسکن" فقط بخشی از سبد مصرف خانوار است، حال این را در نظر بگیرید که اقلام خوراکی، لباس، خودرو، هزینهی رفتوآمد و... نیز کموبیش با همین نسبت افزایش یافتهاند.
یک کارگر یا کارمند ممکن است با بالا بردن ساعت کاری خود بتواند مابهازای گرانی مسکن را تا حدودی جبران کند اما مابهازای گرانی خوراکی جات، لباس، خودرو و... را از کجا باید تأمین نمود؟
اگر فردی در تهران بخواهد با حقوق رسمی دولت خانهدار شود، با جرئت میتوان گفت که در سنین بازنشستگی هم به این رؤیا دست نخواهد یافت هرچند که تلاشهای او ممکن است نسل بعد از خود را صاحبخانه کند؛ طبق اعلام مرکز آمار ایران متوسط هزینهی زندگی یک خانوار تهرانی (در سال 98) نزدیک به 5 میلیون تومان در ماه بوده است که با توجه به تورم موجود در سال 99 با هزینههای بیشتری روبرو خواهد بود، این بدین معناست که درآمد خانوارهای کارگری حتی پاسخگوی احتیاجات اولیه آنان هم نیست چه رسد به اینکه بخواهند با پساندازِ سالیانهی خود در فکر خرید مسکن باشند.
هرچند که کارگران و کارمندان در دولت روحانی متحمل گرفتاریهای جبرانناپذیری شدند اما قشر ثروتمند جامعه که عموماً از طریق دلالی در حوزه مسکن، ارز و طلا کسب درآمد میکنند به ثروتهای انبوهی دست یافتند؛ اقدامی که روحانی در 7 سال گذشته انجام داد جذب پساندازهایِ اندک اقشار ضعیف و سرازیر کردن آن به جیب افراد ثروتمند بود. گویی روحانی فقط رئیسجمهور ثروتمندان بود و صرفاً کسب رضایت آنان را رسالت خود میدانست.
شاید دلیل گرانی نامتعارف مسکن در دوران روحانی را بتوان در سیاستهای اشتباه این دولت در بخش مسکن و شهرسازی جستجو کرد، وزیر سابق راه و شهرسازی دولت روحانی که خود یک دلال بزرگ ساختوساز مسکن در تهران بود در زمان وزارتش "ساخت مسکن" را جزو وظایف دولت نمیدانست و بهصراحت تأکید میکرد که دولت حتی در ساخت یک واحد مسکن هم نباید دخالت داشته باشد. آخوندی حتی به بهانه "نبود بودجه و امکانات" از تکمیل واحدهای نیمهکاره مسکن مهر نیز سرباز زد تا جایی که در چهار سال اول دوران ریاستجمهوری روحانی بارها و بارها شاهد برگزاری تجمعات اعتراضی توسط صاحبان مسکن مهر در شهرکهای اطراف تهران بودیم.
«برخی معتقدند که دولت قبل در حوزه مسکن کار بزرگی کرده و توانست پروژه مسکن مهر را آغاز کنند غافل از آنکه این اقدام مشکلات بسیاری را امروز به وجود آورده که عدم توانایی در تأمین خدمات آن تنها بخشی از این مشکلات به شمار میرود. بدون شک دولت نباید تحت هیچ شرایطی در حوزه ساختوساز وارد شود، به عقیده من اگر قرار باشد عملکرد دولت با ساخت خانه اندازهگیری شود، دولت نباید حتی یک واحد خانه بسازد». (عباس آخوندی در نشست با اعضای مجمع نمایندگان تهران/ تیرماه 1397)