به گزارش پایگاه خبری 598؛ نامه وزیر بهداشت به رهبر انقلاب درباره بازی با آمار جمعیت
و نمایش رشد نرخ باروری با عدد ۱/ ۲ یعنی بالای سطح جانشینی برای کتمان
حقیقت نرخ باروری ۷/ ۱ تا ۸۴/ ۱ و چالشی که پیش روی جمعیت ایران است، جدای
از اینکه سیمای واقعی فعلی جمعیت را نشان میدهد و وضعیت آینده جمعیت را در
صورت ادامه روند فعلی نرخ باروری ترسیم میکند، از چند منظر قابل بررسی
است.
نخست اینکه چه شخص یا اشخاص یا گروهها و جریانهایی به دنبال بازی با
آمار و ترسیم وضعیتی نادرست از رشد جمعیت در کشور هستند و چه اهدافی را
دنبال میکنند؟ آیا چنین رفتارهایی مغرضانه است یا افراد بر اثر جهل و
نداشتن دانش کافی دچار این خطای محاسباتی شدهاند و نرخ باروری زنان را
بالای حد جانشینی محاسبه کرده و گزارش دادهاند؟ و اگر این افراد دانش کافی
نداشتند و نسبت به موضوع جاهل بودهاند چرا مأموریتی با این سطح از اهمیت
به آنها واگذار شده و آیا مسئولان امر به این مسئله آگاه نبودهاند؟ از
همه مهمتر اینکه چگونه میتوان با آمار بازی کرد و واقعیتی همچون نرخ
باروری ۸۴ /۱ را دستکاری و آن را ۱/ ۲ گزارش داد؟ آیا چنین امری از نظر علم
ریاضی و آمار امکانپذیر است؟
«بازی با آمار» برای نمایش
برساختهها و نه واقعیتها موضوعی است که از دیرباز مورد توجه کارشناسان
علم آمار و ریاضیات بوده است. باورش سخت است، اما با آمار هم میتوان دروغ
گفت. دکتر سیدعلی میریان از اساتید برجسته آمار، کتابی دارد بهنام «چگونه
با آمار دروغ میگویند!» یعنی شما میتوانید با آمار به گونهای بازی کنید
که آنچه مد نظر شماست به مخاطب القا گردد. این همان اتفاقی است که در حوزه
جمعیت رخ داده و افرادی با بازی با آمار سیمای جمعیت را به گونهای نشان
دادهاند که انگار هیچ مشکلی در رشد جمعیت و نرخ باروری نداریم و روند فعلی
رشد جمعیت کشور را در آینده با هیچ مشکلی روبهرو نمیکند. اما نامه اخیر
وزیر بهداشت و پژوهشهای صورت گرفته نشان داد واقعیت ماجرا چیز دیگری است و
نرخ باروری ۱ /۲ نیست بلکه ۸۴/ ۱ است.
این در حالی است که دو سال پیش در
مراسم رونمایی از گزارش تحولات وضعیت جمعیت در جمهوری اسلامی ایران نایب
رئیس انجمن جمعیتشناسی ایران اعلام کرد که بحرانی در وضعیت جمعیت ایران
نداریم و نرخ باروری در کشور به سطح جانشینی رسیده است!
توضیحات اخیر
وزیر، اما نشان میدهد گزارش تحولات وضعیت جمعیت انگار چندان گزارش درست و
دقیقی نبوده است. سناریوی مشکوک تغییر عدد و رقم مربوط به نرخ باروری، اما
از کجا کلید خورد و در چه چیزی ریشه دارد؟
اشتباه یا سوءنیت؟!
وزیر بهداشت
در آخرین توضیحات خود درباره آمارهای متفاوت درخصوص باروری کل جامعه
ایرانی گفته است: «پیش از اینکه من به وزارت بهداشت بیایم آماری در این
زمینه داده شده بود، اما ما تیمی را برای استخراج این آمار تعیین کردیم و
آمار ما با آمار قبلی متفاوت بود. شاید اشتباه آماری انجام شده یا سوءنیتی
در گذشته بوده است. مرکز آمار، آماری که ما تهیه کرده بودیم را تأیید
کرد.»، اما ماجرا هنگامی جالبتر میشود که بدانیم این تغییر آمار در
گزارشهای جهانی وضعیت جمعیت ایران هم اتفاق افتاده است. دفتر جمعیت سازمان
ملل در گزارش سال ۲۰۱۷ نرخ باروری ایران در بازه ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ و ۲۰۱۵ تا
۲۰۲۰ را ۷/ ۱ و ۸۷ /۱ فرزند بهازای هر زن اعلام کرده که در گزارش سال ۲۰۱۹
خود این نرخها را به ۹۱/۱ و ۱۵/۲ تغییر داده است!
این ارقام حتی با گزارش سازمان جهانی دیگر همچون بانک
جهانی که نرخ باروری ایران در سال ۲۰۱۷ و ۲۰۲۰ را ۶۴/ ۱ و ۵۴/ ۱ فرزند
اعلام کرده است، تفاوت فاحشی دارد. این تغییر محسوس در اعلام یک نرخ باروری
در دو زمان مختلف در حالی است که در گزارش هیچ توضیحی برای آن ارائه نشده
است.
وقتی تغییر و به بیان دقیقتر افزایش دستی عدد نرخ باروری را در
گزارشات داخلی با تغییر دستی عدد نرخ رشد باروری در گزارشهای جهانی مقایسه
میکنیم، میتوانیم اینگونه نتیجه بگیریم این سناریو از یک اتاق فرمان
هدایت میشود. به بیان دیگر انگار سازمانهای جهانی همچون دفتر جمعیت
سازمان ملل سعی دارند با دستکاری آماری وضعیت جمعیت ایران را عادی جلوه
بدهند و این سازمانهای جهانی در داخل نیز همکارانی دارند؛ افرادی که در
سال ۹۵ میزان باروری کل (TFR) ۲/۰۱ اعلام نمودند و سپس با رایزنیهایی که انجام دادند این عدد به ۱/ ۲ ارتقا دادند تا وانمود کنند برای آینده جمعیت کشور مشکلی نداریم!
تفاوت ماهیتی دو عدد در برنامهریزیهای جمعیتی
شاید
تفاوت دو عدد ۸۴ /۱ و ۱/ ۲ چندان زیاد نباشد، اما در دنیای آمار و ارقام
این اعداد با یکدیگر تفاوت ماهیتی فراوانی دارند. نرخ باروری ۱ /۲ به معنای
آن است که رشد جمعیت بالاتر از حد جانشینی است. نرخ جایگزینی جمعیت
(Replacement rate) میزان کلی باروری است که منجر به جبران جمعیت در گذشته
با جمعیت جدید میشود.
اما عدد ۸۴/ ۱ نشان میدهد نرخ باروری با سطح
جانشینی فاصله دارد و باید روی سیاستهای افزایش نرخ زاد و ولد متمرکز شویم
تا توازن هرم سنی نسل آینده بر هم نخورد و با خیل عظیم سالمندان در مقایسه
با جوانان مواجه نشویم. پس اگرچه در ظاهر بین این دو عدد فاصله زیادی وجود
ندارد، اما تفسیر آماری نشان میدهد عمداً یا سهواً نرخ رشد باروری
دستکاری شده است.
بازی با آمار در موضوع جمعیت، اما موضوع تازهای
نیست. این بازی در طول سالهای اخیر چند باری تکرار شده است. منطق این
بازی، اما از جنس مفروضات است و بر پایه تفاوت در مفروضات، نتیجه بهدست
آمده درباره پیشبینی جمعیت متفاوت خواهد بود.
مفروضات تعیینکننده
اما چگونه
میتوان پیشبینیهای متفاوتی درباره رشد جمعیت کشور ارائه داد و این کار
چگونه امکانپذیر است؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت در پیشبینیهای
جمعیتی ما با مفروضات سروکار داریم. فرضیات در نتیجه پیشبینی تعیینکننده
است.
پیشبینی وضعیت آینده جمعیت معمولاً به وسیله نرمافزار انجام میگیرد
و این نرمافزار بر مبنای دادههایی که برای آن درنظر گرفتهایم، این
پیشبینی را انجام میدهد. برای این کار اولاً، ما نیاز به جمعیت سال پایه
داریم. بدین معنی که باید بدانیم جمعیت ما در حال حاضر چقدر است. ثانیاً،
داده دیگری که برای این پیشبینی مورد نیاز است، نرخ باروری است و اینکه در
آینده برای آن چه افقی را درنظر گرفتهایم. باروری تثبیت میشود، کاهشی
است یا فزاینده است؟ در نهایت میزان امید زندگی یا انتظار حیات را باید به
این نرمافزار داد، تا بتوان بهوسیله آن در سناریوهای مختلف آینده جمعیت
را پیشبینی کرد. بر مبنای این مفروضات است که نرم افزار ذکر شده میتواند
آینده جمعیت را پیشبینی کند.
هرقدر این مفروضات به واقعیت جامعه نزدیکتر باشد،
پیشبینی انجام شده درستتر خواهد بود. ابتدا باید درباره مفروضات به توافق
رسید و تا زمانی که درباره مفروضات به نتیجه نرسیدهایم، نمیتوانیم
درباره پیشبینیهای جمعیتی که توسط یک نرمافزار صورت میگیرد، داوری
کنیم. نرمافزار بر اساس دادهها و مفروضات ما پیشبینیهای جمعیتی را
انجام میدهد. اگر مفروضات غلط باشد، طبیعتاً پیشبینیهای صورت گرفته هم
غلط از آب درمیآید. بنابراین ارائه دادههای صحیح به نرمافزار
تعیینکننده و تأثیرگذار است.
بازی با آماروقتی
با آمار بازی کنید، به چنین شرایط پارادوکسیکالی میرسید. سال ۱۳۸۵ نرخ
باروری ۸۹/ ۱ فرزند به ازای هر زن بوده است. در مقطع سال ۱۳۹۰ آمار نرخ
باروری به ۷۵ /۱ فرزند به ازای هر زن رسیده است. آیا این اعداد نشاندهنده
کاهش نرخ باروری نیست؟ و آیا شیب کاهشی دارد یا نه؟ با وجود این یک جور
دیگر هم میتوان این آمار را ارائه داد و با آن بازی کرد.
به این صورت که
متوسط آمار نرخ باروری در مقاطع سالهای ۸۵ تا ۹۰ را ملاک عمل قرار داد.
میانگین نرخ باروری در این مقاطع میشود به طور متوسط ۸ /۱ فرزند به ازای
هر زن، اما این عدد نشانه تثبیت نرخ باروری نیست و میانگین است. سؤال این
است آیا در دورههای قبل هم برای رصد تحولات جمعیتی از میانگین نرخ باروری
استفاده شده است؟ یا فقط در این دوره برای مقاصد خاصی از میانگین نرخ
باروری استفاده شده است؟ برای مشاهده افزایش یا کاهش نرخ باروری، میبایست
از دادهها به صورت سری زمانی یا در مقاطع مختلف استفاده کرد و روند تحول
در سری زمانی یا مقاطع را با هم مقایسه کرد لذا باید توجه داشت که از متوسط
نرخ باروری یک دوره نمیتوان استنباط کرد که باروری تثبیت شده است.
از سوی دیگر باید توجه داشت، تابع رشد جمعیت غیرخطی و
از نوع لجستیک میباشد. اگر نرخ باروری در حدود ۷/ ۱ یا ۸ /۱ فرزند فعلی به
ازای هر زن تثبیت شود و در آینده نیز کاهش نیابد، چون باروری زیر حد
جانشینی است (تعداد فرزندانی که لازم است بهدنیا بیایند تا نسلها جایگزین
گردند)، نرخ رشد جمعیت قطعاً به صفر میرسد و سپس منفی میشود. همانطوری
که در سال ۸۵، چون باروری زیر حد جانشینی بوده است، نرخ رشد جمعیت ۶ /۱
درصدی سال ۸۵ بهرغم افزایشی بودن تولدها، در سال ۹۰ به ۳/ ۱ درصد رسیده
است. بنابراین با فرض نرخ باروری در حدود ۷ /۱ یا ۸/ ۱ فرزند، مطابق
محاسبات مرکز آمار ایران در سال ۱۴۲۵ نرخ رشد جمعیت کشور به حدود صفر
میرسد.
نکته این بازی آماری، اما این است که اگر ما بپذیریم،
شیب نرخ باروری در آینده افزایشی است و در یک چشمانداز میتوانیم امید
داشته باشیم در سالهای آینده نرخ رشد جمعیت و قدر مطلق جمعیت افزایش پیدا
کند، بنابراین مشکلی پیش نمیآید و ما نیازمند بازنگری در سیاستهای جمعیتی
نیستیم، اما اگر خلاف این موضوع ثابت شود، یعنی ثابت گردد روند کاهش
باروری و به تبع آن کاهش رشد جمعیت در ایران در آینده ادامه خواهد داشت، با
توجه به اینکه هدف سیاست جمعیتی حفظ تعادل پویای ساختار کنونی جمعیت است،
جهت حفظ تعادل جمعیتی، سیاستهای جمعیتی لازم باید اعمال شود.
پنجرهای که در حال بسته شدن است
در
سالهای قبل از انقلاب و اوایل آن به دلیل تولدهای زیاد جامعه با یک
افزایش رشد جمعیتی مواجه شد. در سالهای ۵۹- ۵۸ حدود ۵/ ۲ میلیون تولد در
کشور اتفاق میافتاد، درحالیکه هماکنون حدود ۵/ ۱ میلیون تولد داریم.
هماکنون افرادی که در آن سالها به دنیا آمدهاند به ۱۵ سالگی و بالاتر
رسیدهاند و گروهی را تشکیل دادهاند که بین ۱۵ تا ۶۴ سال سن دارند. این
درواقع همان پنجره جمعیتی یا به زعم اقتصاددانان، سود جمعیتی است. به عبارت
دیگر، حدود ۷۰ درصد جمعیت بین ۱۵ تا ۶۴ سال سن دارند و چنین فرصتی در
تاریخ هر کشوری برای رشد و توسعه همیشگی نخواهد بود و از این به بعد ما
باید انتظار داشته باشیم از تعداد افراد در سن کار کاسته شود.
وظیفه هر دولت مستقر این است که به این پنجره جمعیتی
اهمیت بدهد و از فرصتهای آن به نحو مطلوب استفاده کند. در کنارش باید برای
آینده سالخوردگان جمعیت ایران که بیش از سه برابر افراد زیر ۱۵ سال در حال
رشد است، تمهیداتی اندیشیده شود؛ امری که بهزعم بسیاری از جمعیتشناسان
همین الان هم دیر شده است. ما وقتی با یک موج افزایشی تعداد سالمندان جامعه
مواجه شویم، به علت فراهم نبودن زیرساختها، نمیتوانیم برای آنها خدمات
مناسبی ارائه کنیم. مثل خیلی از وقایع دیگر دچار روزمرگی میشویم و در
بهترین شرایط سعی میکنیم موضوع را مدیریت کنیم. اگر بخواهیم برای
سالخوردگی آینده جمعیت ایران برنامه داشته باشیم، همین الان هم برای آغاز
کار و برنامهریزی برای این موضوع دیر است.
میزان ازدواج در ایران در سالهای قبل از ۱۳۹۰ تقریباً
روند افزایشی داشته است. در سال ۱۳۹۰ به اوج خود رسیده و پساز آن روند
کاهشی را نشان میدهد. مطابق آمارهای سازمان ثبت احوال طی سالهای ۱۳۸۷ تا
۱۳۹۷، ازدواج و به خانه بخت رفتن جوانان بیش از ۳۷ درصد کاهش داشته و طی
این دهه علاوه بر کاهش تعداد ازدواجها میانگین سن ازدواج هم یکسال افزایش
پیدا کرده است. بنابراین به علت کاهش باروری و به تبع آن کم شدن رشد
جمعیت، پنجره جمعیتی در آینده بهتدریج بسته خواهد شد. پس تا این پنجره باز
است میتوان تدبیر کرد
در همین رابطه کبری خزعلی عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده با اشاره به توقف پروژه جمعیت در وزارت بهداشت گفت:در سه ماه اخیر ۹۲ هزار سقط غیر درمانی و
غیراستاندارد در کشور رخداده است، اظهار کرد: سال ۹۲ از سوی وزارت بهداشت
اعلام شد که روزانه هزار سقط غیر درمانی و جنایی در کشور انجام میشود که
آقای دکتر اکبری اعلام کردند این رقم دو برابر یعنی روزی ۲ هزار سقط است.
خزعلی تاکید کرد: بر اساس آمارها، سالانه
حدود ۶۸۰ سقط غیر درمانی و غیرقانونی در کشور در حال انجام است و این امر
یک جنایت بزرگ از سوی مادران و افراد سقط کننده است. همانطور که مردم و
مسئولین نسبت به فوت ۷ هزار نفر بر اثر کرونا طی ۳ ماه گذشته اظهار نگرانی
کردند باید به مرگ قریب به ۹۲ هزار جنین طی سه ماه گذشته توجه کنند.
روزنامه جوان