بولتن نیوز: گاهي درتاريخ، انسانهاي بزرگ و ارجمندي يافت مي شوند که مدال افتخار انسانيت را مي گيرند و بر قله رفيع شکوه و جلال مي ايستند و از محدوده زمان خود پا فراتر نهاده و زندگي شان براي هميشه در پيشاني تاريخ مي درخشد و همواره الگويي بزرگ براي انسانهاي حقجو مي شوند.
اين افراد براي خود آفريده نشدهاند
بلکه متعلق به همه نسل هاي بعد از خود هستند ؛ حضرت زينب(س)، دختر امام علي
(ع) و حضرت فاطمه (س) نمونه بارزي از اين افراد مي باشد.
در کتاب قاموس اللغه آمده است که اصل کلمه زینب همان «زین اب » یعنی زینت
پدر است. همه مورخان نوشته اند که فرشته والامقام وحی، حضرت جبرائیل این
نام را از سوی خدوند برای او برگزید و چه نیکو انتخابی!
به این نکته باید تامل داشت که اگر این زینت و شرافت پدر، این نمونه بی
کاستی و آیینه تمام نمای مادر و این یار پایدار تزلزل ناپذیر برادر نبود،
چه اتفاقی در تاریخ اسلام می افتاد؟ چه تغییری در مسیر حرکت اسلام رخ می
داد؟!
در ادامه بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در مدح و منقبت این بانوی
بزرگوار را در دیدار گروه كثیری از پرستاران نمونه كشور که به مناسبت
سالروز ميلاد حضرت زينب كبرى (سلام اللَّه عليها) صورت گرفته است را می
خوانید:
زينب كبرى يك نمونهى برجستهى تاريخ است كه عظمت حضور يك زن را در يكى از
مهمترين مسائل تاريخ نشان ميدهد. اينكه گفته ميشود در عاشورا، در حادثهى
كربلا، خون بر شمشير پيروز شد - كه واقعاً پيروز شد - عامل اين پيروزى،
حضرت زينب بود؛ والّا خون در كربلا تمام شد. حادثهى نظامى با شكست ظاهرى
نيروهاى حق در عرصهى عاشورا به پايان رسيد؛ اما آن چيزى كه موجب شد اين
شكست نظامىِ ظاهرى، تبديل به يك پيروزى قطعىِ دائمى شود، عبارت بود از منش
زينب كبرى؛ نقشى كه حضرت زينب بر عهده گرفت؛ اين خيلى چيز مهمى است. اين
حادثه نشان داد كه زن در حاشيهى تاريخ نيست؛ زن در متن حوادث مهم تاريخى
قرار دارد. قرآن هم در موارد متعددى به اين نكته ناطق است؛ ليكن اين مربوط
به تاريخ نزديك است، مربوط به امم گذشته نيست؛ يك حادثهى زنده و ملموس است
كه انسان زينب كبرى را مشاهده ميكند كه با يك عظمت خيرهكننده و
درخشندهاى در عرصه ظاهر ميشود؛ كارى ميكند كه دشمنى كه به حسب ظاهر در
كارزار نظامى پيروز شده است و مخالفين خود را قلع و قمع كرده است و بر تخت
پيروزى تكيه زده است، در مقر قدرت خود، در كاخ رياست خود، تحقير و ذليل
شود؛ داغ ننگ ابدى را به پيشانى او ميزند و پيروزى او را تبديل ميكند به يك
شكست؛ اين كارِ زينب كبرى است. زينب (سلام اللَّه عليها) نشان داد كه
ميتوان حجب و عفاف زنانه را تبديل كرد به عزت مجاهدانه، به يك جهاد بزرگ.
آنچه كه از بيانات زينب كبرى باقى مانده است و امروز در دسترس ماست، عظمت
حركت زينب كبرى را نشان ميدهد. خطبهى فراموش نشدنى زينب كبرى در بازار
كوفه يك حرف زدن معمولى نيست، اظهارنظر معمولى يك شخصيت بزرگ نيست؛ يك
تحليل عظيم از وضع جامعهى اسلامى در آن دوره است كه با زيباترين كلمات و
با عميقترين و غنىترين مفاهيم در آن شرائط بيان شده است. قوّت شخصيت را
ببينيد؛ چقدر اين شخصيت قوى است. دو روز قبل در يك بيابان، برادر او را،
امام او را، رهبر او را با اين همه عزيزان و جوانان و فرزندان و اينها از
بين بردهاند، اين جمع چند ده نفرهى زنان و كودكان را اسير كردهاند،
آوردهاند در مقابل چشم مردم، روى شتر اسارت، مردم آمدهاند دارند تماشا
ميكنند، بعضى هلهله ميكنند، بعضى هم گريه ميكنند؛ در يك چنين شرائط بحرانى،
ناگهان اين خورشيد عظمت طلوع ميكند؛ همان لحنى را به كار ميبرد كه پدرش
اميرالمؤمنين بر روى منبر خلافت در مقابل امت خود به كار ميبرد؛ همان جور
حرف ميزند؛ با همان جور كلمات، با همان فصاحت و بلاغت، با همان بلندى مضمون
و معنا: «يا اهل الكوفه، يا اهل الغدر و الختل»؛ اى خدعهگرها، اى كسانى
كه تظاهر كرديد! شايد خودتان باور هم كرديد كه دنبالهرو اسلام و اهلبيت
هستيد؛ اما در امتحان اينجور كم آورديد، در فتنه اينجور كورى نشان داديد.
«هل فيكم الّا الصّلف و العجب و الشّنف و الكذب و ملق الاماء و غمز
الاعداء»؛ شما رفتارتان، زبانتان با دلتان يكسان نبود. به خودتان مغرور
شديد، خيال كرديد ايمان داريد، خيال كرديد همچنان انقلابى هستيد، خيال
كرديد همچنان پيرو اميرالمؤمنين هستيد؛ در حالى كه واقع قضيه اين نبود.
نتوانستيد از عهدهى مقابلهى با فتنه بربيائيد، نتوانستيد خودتان را نجات
دهيد. «مثلكم كمثل الّتى نقضت غزلها من بعد قوّة انكاثا»؛ مثل آن كسى شُديد
كه پشم را ميريسد، تبديل به نخ ميكند، بعد نخها را دوباره باز ميكند،
تبديل ميكند به همان پشم يا پنبهى نريسيده. با بىبصيرتى، با نشناختن فضا،
با تشخيص ندادن حق و باطل، كردههاى خودتان را، گذشتهى خودتان را باطل
كرديد. ظاهر، ظاهر ايمان، دهان پر از ادعاى انقلابيگرى؛ اما باطن، باطن
پوك، باطن بىمقاومت در مقابل بادهاى مخالف. اين، آسيبشناسى است.
با اين بيان قوى، با اين كلمات رسا، آن هم در آن شرائط دشوار، اينگونه صحبت
ميكرد. اينجور نبود كه يك عده مستمع جلوى حضرت زينب نشسته باشند، گوش فرا
داده باشند، او هم مثل يك خطيبى براى اينها خطبه بخواند؛ نه، يك عده دشمن،
نيزهداران دشمن دور و برشان را گرفتهاند؛ يك عده هم مردم مختلفالحال
حضور داشتند؛ همانهائى كه مسلم را به دست ابنزياد دادند، همانهائى كه به
امام حسين نامه نوشتند و تخلف كردند، همانهائى كه آن روزى كه بايد با
ابنزياد در مىافتادند، توى خانههايشان مخفى شدند - اينها بودند توى
بازار كوفه - يك عده هم كسانى بودند كه ضعف نفس نشان دادند، حالا هم نگاه
ميكنند، دختر اميرالمؤمنين را مىبينند، گريه ميكنند. حضرت زينب كبرى با
اين عدهى ناهمگون و غير قابل اعتماد مواجه است، اما اينجور محكم حرف
ميزند. او زن تاريخ است؛ اين زن، ديگر ضعيفه نيست. نميشود زن را ضعيفه
دانست. اين جوهر زنانهى مؤمن، اينجور خودش را در شرائط دشوار نشان ميدهد.
اين زن است كه الگوست؛ الگو براى همهى مردان بزرگ عالم و زنان بزرگ عالم.
انقلاب نبوى و انقلاب علوى را آسيبشناسى ميكند؛ ميگويد شماها نتوانستيد در
فتنه، حق را تشخيص بدهيد؛ نتوانستيد به وظيفهتان عمل كنيد؛ نتيجه اين شد
كه جگرگوشهى پيغمبر سرش بر روى نيزه رفت. عظمت زينب را اينجا ميشود فهميد.
بیانات رهبر معظم انقلاب در تاریخ 1/2/1389