تمامی سوء مدیریتها، رانتخواریها، اختلاسها و بیتحرکی و کوچک شدن سفره معیشت مردم، افزایش طبقه ضعیف و فقیر جامعه، مهاجرت اجباری طبقاتی از طبقه متوسط به طبقه فقیر (وی در اینجا از لفظ دههها استفاده میکند و این به این معناست که این انتقال و فقر طبقانی ناشی از دولتها نیست و انقلاب باید پاسخگو باشد غافل از اینکه سی و اندی سال از 40 سال انقلاب اسلامی را دولت وی و دولتهای همفکر او در اختیار داشتهاند)، کاهش منابع و افزایش هزینهها (شاید منظور سوء مدیریتها و تعطیلی کارخانهها و مراکز تولیدی و خیل بیکاران جامعه و... باشد!) و... را به مجموعه نظام اسلامی نسبت داد.
وی در این سخنان بازهم تلاش میکند تا به سنت همیشگی براندازان، تمام تقصیرها را متوجه نظام اسلامی کند و جریان متبوعش را مبری از اینهمه فساد و خیانت و البته برای اثرگذاری بیشتر، توجیهات خود را با چاشنی تهدید نیز همراه میکند و میگوید: این مشکلات وجود دارند و مردم ما از وضعیت کنونی ناراضی هستند. این نارضایتی به بیاعتمادی منجر میشود و بیاعتمادی به ناامیدی میانجامد. در ادامه این ناامیدی خدایی نکرده بهتدریج ممکن است حرکات خشونتآمیز از سوی ناراضیان مشاهده شود و در مقابل هم احتمالاً ممکن است حکومت با خشونت پاسخ این اقدامات را بدهد و ما در یک سیکل خشونتی قرار گیریم که بازگشت آن به شدیدتر شدن این سیکل خشونتآمیز در جامعه میانجامد.
درمجموع زمزمههای جدایی در میان اصلاحطلبان در
چند هفته گذشته نشان داد که محمد خاتمی دیگر شاخصهای یک شخص کاریزمایی در میان اصلاحطلبان
را ندارد و او که روزی میتوانست همه قبایل اپوزیسیون داخلی و بعضاً خارجی را در زیر
یک پرچم جمع کند خطر را بسیار نزدیک احساس کرده و همه را به وحدت و همبستگی فرامیخواند
و آنچنان مستأصل نشان میدهد که دیگر نه همزبانی در فکر و عقیده و نه در اجرا و عمل
امکان حرکت اصلاحات با نام خود و شورای نیمبند و نیمه معتبر اصلاحات را مؤثر نمیبیند
در نتیجه "ویروس منحوس کرونا" بدادش میرسد و عامل همبستگی در این روزها
را کرونا قلمداد میکند! (امروز هم میگویم باید از فضای ایجادشده بعد از کرونا برای
ایجاد و گسترش همبستگی ملی در کشور استفاده کرد.) و اگر لازم هم باشد فتنهگری خیابانی
را هم ازنظر دور نمیکند و آن را در هر حالتی سیکلی میداند که اول وسط و پایان آن
نظام جمهوری اسلامی آماج حملات قرار میگیرد.
نارضایتی مردم از مشکلات به وجود آمده، استفاده از خشونت برای رفع مشکلات و برخورد متقابل نظام با خشونتها سه مرحلهای است
که نظام مقصر اصلی معرفی میگردد.
لذا با در نظر گرفتن فروپاشی درونی اصلاحطلبان و سونامی پیش رو که شکست در انتخابات مجلس یازدهم طلیعه این فروپاشی میتواند باشد، بروز تنشهای میدانی و حرکتهای براندازانِ خیابانی از این جماعت سابقهدار دور از انتظار نخواهد بود زیرا اینان نشان داده و اعتراف کردهاند که اصلاحطلبیشان مرده است و خشونتطلبیشان زنده و آماده رها شدن و خواستن خون مردم برای احیای خود هستند.