به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه 598-رضا احمد زاده؛ بالاخره پس از مدتها انتظار در اوایل سال جدید قسمت ششم سریال پر مخاطب و
یکی از برندهای سریالی صدا و سیما که طی پنج سری قبلی با نام "پایتخت " شب
های سال جدید و بعضا ماه مبارک رمضان را با تکیه بر فرهنگ بومی و غنی مردم
مازندران لطیف و شاد کرده بود در عید سال 1399 بر صفحه تلویزیون به نمایش
درآمد اما سوگمندانه از همان قسمت های اول داد مردم مومن و انقلابی را به
آسمان برد.
سریالی که در قسمت ششم خود جای خالی مرحوم خشایار الوند
نویسنده خوب این سریال موفق را فردی بنام آرش عباسی پر کرده بود. در این
نوشتار کاری به سوابق، تحصیلات، اعتقادات و مواضع سیاسی وی(آرش عباسی) در
صفحات مجازی خصوصا اینستاگرام نداریم.
اما پخش ششمین قسمت پایتخت دل
های خیلی از علاقمندانش را به درد آورد آنگونه که بالاخره علی عسگری رئیس
سازمان صدا و سیما زیرکانه دستور بررسی و احتمالا برخورد با انحرافات
اخلاقی آشکار با صحنه های غیر اخلاقی و هنجار شکن مذهبی و اجتماعی قسمت آخر
را صادر کرد. در این رابطه به چند نکته اشاره کرده و منتظر خواهیم نشست تا
ببینیم که نتیجه این دستور، نوعی ماستمالیزاسیون رسانه ای می شود یا تیر
خلاصی خواهد بود بر جریان منحرف و لانه کرده در دانشگاه فرهنگ سازی جامعه
ایرانی:
1- استمرار این سریال در صدا و سیما قطعا با تاکیدات رهبری
معظم انقلاب در بخش های اول این مجموعه بر ادامه این قبیل سریال ها که با
تاکید بر فرهنگ بومی ساخته می شد صورت گرفته است. پس موفقیت این سریال نه
به دلیل هنرنمایی هنروران که حمایت مقام معظم رهبری بوده است و بس. و عدم
توجه مسئولان ارشد صدا و سیما در این باره قابل اغماض و گذشت نیست.
2-
سری پنجم بطور ضعیف و سری ششم قویا حاکی از حاکمیت تام وتمام تفکرات
نویسندگان این مجموعه داشت و نشان داد که چگونه با تغییر نویسندگانی با
دیدگاههای متفاوت حتی اگر تلاش برای ادامه حال و هوای پایتخت های قبلی هم
باشذ امکان پذیر نیست و امروز بر این باوریم که ای کاش مجموعه پایتخت در
دوران اوج مرحوم الوند به نقطه پایانی رسیده بود لاکن ظاهرا این سرنوشت
محتوم سریال های ماندگاری مانند پایتخت است که سکانداران ناشی و بعضا
بیگانه با فرهنگ خودی آنرا از عرش به فرش برسانند.
3- ظاهرا ضعف های
نظارتی بر صدا و سیما نیز سایه افکنده است. البته بنظر راقم این سریال
حتما ناظر یا ناظرینی داشته است زیرا در جایی که مجری خوبی مانند علی ضیاء
با خنده حضور ناظر را به مهمان خود تذکر می دهد چگونه ممکن است سریالی با
این هویت و شناسنامه شایسته اینچنین بدام لمپنیسم و شارلاتانیسم رسانه ای
می افتد و ناظران یا بیحال یا ساکت و با اغراض خاص سیاسی و فرهنگی این
سریال را به گرداب نابودی سوق می دهند. بر این باوریم که اگر فشار اجتماعی و
رسانه ای هم نبود قطعا علی عسگری وارد میدان نمی شد و برای کم کردن
اعتراضات مردمی چنین دستوری را صادر نمی کرد و سریال همچنان به انحراف تا
حد فاجعه ایی فرهنگی در نمایش صحنه های مبتذل و ابتذال اجتماعی ادامه راه
می داد.
4- آش سریال در جایی آنقدر شور می شود که فرد فاسدی چون ...
که فساد اخلاقی وی را در فیلم های قبل انقلاب بسیاری از نسل های دهه 40 و
50 ببعد بیاد دارند، درباره ارجاع و ادای دین سریال صداوسیما ی جمهوری
اسلامی!، بهفیلم "همسفر"ش را استوری کرد. توجه کنید. این کاربر که عکسش در
پیج صفحه اش نیز وجود دارد و نشان می دهد که بسیار جوان و فاقد اگاهی از
سوابق این هنرور بد سابقه قبل از انقلاب است به برکت نویسندگی آرش عباسی و
همکاری خوب هنروران این مجموعه!، در پستی به .... چنین می گوید (که او نیز
آنرا در صفحه خود استوری می کند): چهل سال دوری، ولی وقتی کم میارن از
فیلمات اسکی میرن...پایتخت از قیصر شروع شد با همسفر و ممل آمریکایی تمام
شد. حالا جناب عسگری چگونه می خواهد این افتضاح فرهنگی را جمع کند خدا عالم
است .
5- جای بسیار تعجب و بهت و حیرت است که چگونه سیروس مقدم
تمام حیثیت و سرمایه رسانه ای خود را اینچنین به ثمن بخس برای بخش ششم
سریال می فروشد. شاید دیگر ملت ایران او را بخاطر این توهین ها نبخشند و با
ندیدن و بایکوت کردن سریالش او را تنبیه کنند (پخش چند تلفن مخاطب در قسمت
های انتهایی و تعریف و تمجید و بعضا انتقادات بسیار خفیف نمی تواند
نماینده کل جامعه معترض و مومن ایرانی باشد) لاکن نباید خود مقدم را بی
تقصیر در وضعیت کنونی دانست آنجا که تمام افتخارات پایتخت را در انتخاب
بازیگران و بازیگردانی و حتی شاید کارگردانی در سایه بخشهایی از سریال را
بنام محسن تنابنده سند می زند. بخش ششم سریال پایتخت بیش از آنکه رایحه زوج
الوند- مقدم را بدهد، بوی عباسی – تنابنده را می دهد و احتمال دارد راز
شکست این سری در همین موضوع باشد.
در مجموع فقط می توان گفت با
حملات سربازان در سایه جبهه فرهنگی – رسانه ای جریان نفوذ، پایتخت سریالهای
برند صدا و سیما سقوط کرد تا جایی که فاسدان فراری نیز برند موفق سالهای
اخیر صدا و سیما را مالِخود کردند.