در نقد پایتخت ۶
به نام حکیم مطلق و خالق هنر و زیبایی
دوستانی از بنده خواستند تحلیلی از پایتخت۶ داشته باشم و اینک بعد از مشاهدۀ قسمت ۱۵، ضمن تشکر از دستاندرکاران این سریال و تبریک سال نو و اعیاد رجبیه و شعبانیه به نقدی کلیدی اشاره میکنم.
البته کارشناسان نقدهای واردی بر آن گرفتند؛ از جمله: اختلاط نامحرم، ترویج بیحد رقص و موسیقی، تعابیر بیادبانه مخصوصاُ نسبت به والدین و بزرگترها، بیاحترامی به نماز و حج و غیره ولکن نقد ریشهایتر این سریال به نظر بنده، رویکرد ایرانگریزی و ایران تضعیفی است که متأسفانه از دورۀ قاجار توسط مستشرقین و بعد، روشنفکرنمایان داخلی دنبال میشود و کتابها در باب ناتوانی و مجمعالرذایل بودن ایرانیان نوشته میشود.
این سریال با نشان دادن ایرانیانی که یا قاچاقچی(ارسطو) هستند یا روانی(بهبود) یا مسئول ناتوان و بیعرضه و منفعل(نماینده مجلس) یا دارای کمبود شخصیت(بهتاش) یا نوجوانان غرق در اینستاگرام و فضای مجازی(دختران دوقلو) یا مدعیان پرادعای هیچکاره و فرصتطلب(نقی) یا مروج آرایشگری و رفتارهای نامناسب(رحمت و فهیمه) یا عقل کلی که در مواردی احساسی داوری میکند(هما) که برای بیننده مخصوصاً بینندۀ خارجی تصویر بسیار منفی علیه ایران میسازد.
سؤال این است که چرا عدهای از نویسندگان و هنرمندان با هم تلاش میکنند تا ایرانی را با موفقیتها، مقاومتها و فرهنگ و تمدن بزرگ به ایرانی بیعرضه، ناکارآمد و احساسی و فاقد فرهنگ و تمدن معرفی کنند.
انتظار این بود لااقل واقعیتهای ایران اعم از ضعفها و قوتها به نمایش گذاشته شود تا ناامیدی در مخاطب تحقق نیابد.
نکتۀ قابل تامل اینکه چرا پایتخت۶ بعد از پایتخت۵(مقابله با داعش) ساخته
میشود؟ آیا نباید مدیران صدا و سیما در باب جریانشناسی سریالهای ایرانی
دقت بیشتری نمایند.
عبدالحسین خسروپناه دزفولی حوزه علمیه قم ۱۶ فروردین ۹۹