سرقت مسلحانه
متهم
که برای تحقیق درباره یک پرونده سرقت مسلحانه به دادسرا منتقل شده بود تحت
بازجویی قرار گرفت. در تحقیقات مشخص شد چند ماه قبل سرقت مسلحانهای از یک
خانه در غرب تهران رخ داده بود. صاحبخانه گفته بود بههمراه همسرم داخل
خانه بودیم که مرد جوانی زنگ خانهمان را به صدا درآورد و به محض باز کردن
در ورودی، او درحالی که اسلحه کلتی بهدست داشت بههمراه ۲ نفر از دوستانش
وارد خانهام شد. آنها با تهدید اسلحه، پول و دلار و وسایل با ارزش زینتی
از جمله یک ساعت قیمتیام را به سرقت بردند.
با شکایت مرد جوان، تحقیقات برای شناسایی سارقان آغاز و با کمک تصاویر دوربینهای مداربسته اطراف محل سرقت هویت ۲ نفر از سارقان شناسایی شد. بدین ترتیب دو مرد جوان بازداشت و در تحقیقات مدعی شدند با همدستی مردی بهنام «شهرام ریزه» سرقتها را انجام دادهاند. با شناسایی هویت متهم و استعلامات صورت گرفته معلوم شد شهرام به اتهام شرکت در سرقت مسلحانه و قمار در کرج بازداشت شده و در زندان کرج به سر میبرد. بدین ترتیب بازپرس پرونده دستور انتقال متهم جوان از زندان کرج به دادسرا را صادر کرد تا درخصوص سرقت مسلحانه از این خانه از او تحقیق شود.
گفتگو با متهم
چطور از بازداشتگاه خارج شدی؟ شاید باورتان نشود، اما من استخوانهای نرمی دارم که براحتی جمع میشود. از طرفی من ریز نقش هستم و با کمک این ویژگی میتوانم از روزنههای کوچک عبور کنم. در بازداشتگاه قفل بود، اما من بهدلیل ویژگی بدنیام و اینکه ریز نقش هستم با کمی تلاش از بین روزنههای آهنی مربع شکل در خارج شدم از در دوم هم به همین طریق بیرون آمدم و خودم را به دیوار انتهایی دادسرا رساندم.
دستبند و پابند نداشتی؟ هم دستبند داشتم و هم پابند، اما به خاطر همین خصوصیت فیزیکی بدنم موفق شدم که از شر هر دوی آنها خلاص شوم.
چه مدت است که بازداشت هستی؟ ۴ ماه قبل به خاطر مشارکت در سرقت بازداشت شدم.
سرقت را چطور انجام داده بودی؟ من و دو تا از دوستانم برای قمار به خانه یک نفر در کرج رفته بودیم. هنگام بازی، حسام، یکی از همدستانم وقتی دید که پول زیادی از دست دادهایم با اسلحهای که به همراه داشت به سمت حریف نشانه گرفت. او پولها را میخواست و حریفمان هم که از اسلحه نترسیده بود مقاومت کرد. درنهایت حسام شروع به تیراندازی کرد، ولی کسی مجروح نشد و به خاطر آن ماجرا من و دو همدستم بازداشت شدیم.
پروندهای که در تهران داشتید چه بود؟ مدتی قبل از سرقت برای قمار به خانه امیر رفتیم و در قمار ۳۰ میلیون تومان باختیم. خیلی ناراحت بودیم، چند روز بعد از این قمار همدستانم دوباره به خانه امیر رفتند. چند ساعتی از رفتنشان گذشته بود که به من زنگ زدند و گفتند اوضاع مساعد است و میشود پولمان را از او پس بگیریم. من هم به خانه امیر آمدم، آنجا هم یکی از همدستانم اسلحه داشت و با تهدید اسلحه، یک ساعت گرانقیمت، اسلحه شکاری، ۵ میلیون پول و مقداری دلار سرقت کردیم.
سابقه داری؟ ۱۴ سال قبل وقتی ۱۶ ساله بودم به خاطر مواد مخدر به کانون اصلاح و تربیت رفتم.