در اینباره به نکاتی اشاره میشود:
۱. باب مذاکره بیفایده و مضر با رژیم آمریکا قبل از اقدام آمریکا در ترور سردار شهید سلیمانی، بسته شده بود. این تصمیم طی یک فرآیند تجربی پرهزینه حاصل شد و پشتوانه اجماع ملی و اراده حاکمیتی دارد. ممنوعیت مذاکره با آمریکا در پی اقدام دزدانه و بزدلانه این رژیم در ترور سردار دلها، یک امر بدیهی و بلاتشکیک است. از طرف دیگر در این شرایط که فشار شدیدی بر رژیم آمریکا در منطقه وجود دارد، مطرح شدن امکان مذاکره، از این فشار میکاهد.
۲. (مهم) از طرف دیگر ظریف که خود باید مجری راهبرد جمهوری اسلامی
در مقابل آمریکا باشد، خود، تردید راهبردی ایجاد میکند. این تردید راهبردی
از دو منظر قابل مشاهده است:
الف. بعد خارجی: از این منظر این پیام به آمریکا (قاتل) منتقل میشود که ایران درباره راهبرد #انتقام_سخت آماده مذاکره است. یعنی با لغو تحریمها، این راهبرد نیز تغییر خواهد کرد. به عبارت روشنتر، در میزان جدیت نظام در عملیاتیسازی راهبرد انتقام سخت برای دشمن ایجاد تردید کرد.
ب. بعد داخلی: این موضع، معتبرسازی تحلیلهای ضدانقلاب و جریان عبری _ عربی بود که ایران در پشت صحنه با آمریکاییها توافق!!! کرده است که پس از حمله به عینالاسد، حمله دیگری در کار نخواهد بود. با پیام مذاکره، این تردید در میان مردم شکل میگیرد که نظام، از راهبرد انتقام سخت عبور کرده است. راهبردی که با سیلی موشکی آغاز شد و گام نهایی آن اخراج آمریکاییها از کل منطقه خواهد بود.
۳. نکته بسیار منفی دیگر آن است که اظهارات نابخردانه ظریف سبب میشود تبلیغات رسانهای دشمن در جبهه مقاومت اینگونه تبلیغ کند که ایران با برگه قدرت منطقهای و محور مقاومت، برای گرفتن امتیاز برای حل مساله تحریم با آمریکا معامله!! و مذاکره!! میکند.
در حالیکه محور مقاومت با سیاستهای تکلیف مدارانه، صادقانه و برادرانه ایران اسلامی در کنار برادران ایمانی شکل گرفته است و ایران اسلامی وظیفه ذاتی خود را در حمایت از مظلومین و نهضت ها میداند.
بنابراین منفیترین بخش سخنان ظریف را باید در ایجاد تردید راهبردی در داخل و خارج دانست. آثار این تردید در پیشرویِ بیشتر و افزایش سقف مطالبات دشمن بروز خواهد کرد.
همانگونه که ترامپ بلافاصله، با پاسخ طعنهآمیز نه_مرسی!!! ، سقف فعلی را هم نیز نپذیرفت.
منبع: کانال تبیین