آیا صداوسیما از تحقیر در برابر سلبریتی‌ها عبرت می گیرد!؟

سرویس فرهنگی پایگاه 598-رضا احمدزاده؛ هنروران یا سلبریتی ها در بزنگاه‌های انقلاب اسلامی نشان داده‌اند که می‌توانند هم نقش حامیان شایسته‌ای را بازی کنند و هم به شکل اسب تروی یونانی به درون جامعه انقلابی نفوذ کرده و صدمات جبران‌ناپذیری را بر پیکره انقلاب وارد سازند. در چند وقت گذشته و حوادث سیاسی فتنه گران داخلی و خارجی، شاهد برخی حرکت‌ها در میان این صنف بودیم که منظور این نوشتار می‌باشد. به این موارد توجه کنید تا صحت این ادعا به اثبات برسد:

۱- با حادثه سقوط هواپیمای اوکراین، نفاق و عشق کاذب عده‌ای غرب پرست و استحاله طلب سیاسی به سردار دل‌ها حاج قاسم سلیمانی را آشکار کرد که اوج آن را در تنش دانشگاه پلی تکنیک تهران و پاره کردن عکس آن شهید شاهد و ناظر بودیم.

۲- با سیل سیستان و بلوچستان توخالی بودن ادعای میهن‌دوستی این جماعت و بی‌تفاوتی ایشان در منظر نگاه جامعه قرار گرفت.

۳- با بیرون آوردن گاندوها در این فصل، اوج رذالت این جماعت یعنی جاسوسی به نفع بیگانگان دوباره در ذهن و خاطره ملت زنده شد تا به مردم شریف ایران هشدار دهد همان‌طور که مردم سیستان و بلوچستان در مناطق سیل‌زده باید مواظب تمساح‌ها (گاندوهای حیوانی) باشند که خطری جدی می‌باشند گاندوهای سیاسی هم همچنان فعال در عرصه سیاست و جامعه حضور دارند.

۴- حدیث از پیامبر اکرم صلی‌الله داریم که: از فتنه‌های آخرالزمان نترسید که جداکننده منافقین است. امروز این حدیث نبوی در جامعه ما به عینه دیده می‌شود.

۵- با اعلام نتایج بررسی‌های ستاد نیروهای مسلح، نقاب از چهره برخی جریانات و اشخاص حقیقی و حقوقی در میان مردم، هنرمندان و سلبریتی ها و رسانه‌های دیداری و شنیداری و مکتوب به کناری رفت. بروز این حادثه را باید نوعی "اوکراین گیت " بگذاریم که در آن با قربانی شدن عده‌ای از مردم، بهانه دست برخی‌ها داد تا همه نهادهای اصیل انقلاب و فرهنگ دینی و قهرمانان ملت را مورد آماج حملات خود قرار دهند. به جایگاه منیع ولایت توهین شد/سپهبد شهید سیلمانی تروریست نامیده شد و عکسش پاره گشت/ لیکن برخی از مدعیان مطرح هنر و هنرمندی در دفاع از مدعیان دین و میهن داد سخن نداد.

۶- رفتار منافقانه برخی در لباس هنر با این حادثه صورت اصلی خود را آشکار و نشان دادند که ‌موج‌سواران قهاری در همراهی برای رسیدن به اهداف سیاسی استحاله طلبان هستند و مردمی بودن و اخلاق‌مداری به‌زعم ایشان جایی در شاکله فکری و تربیتی ایشان ندارد ازجمله این افراد می‌توان اشاره کرد به:

* محسن تنابنده (از سیما خداحافظی کرد) که نتوانست هیچ‌گاه نتوانست پایش را از شخصیت نقی معمولی پایتخت خارج کند و فرد مطرحی در ژانرهای مختلف باشد و همچنان برای ماندن در فضای هنری نیازمند این شخصیت و پایتخت است.

* احمد مهران فر (از سیما خداحافظی کرد) بازیگر نقش ارسطو که او هم به سرنوشت محسن تنابنده دچار شده است.

* زهرا خاتمی راد و گلاره جباری دو مجری (از سیما خداحافظی کرد) که از شهرت چندانی برخوردار نبوده و بیشتر از فضای خبری - فرعی در سیما و آشپزخانه برنامه به خانه برمی‌گردیم جلوتر نرفتند.

* شهرام لاسمی قلقلی (از سیما خداحافظی کرد) نامی آشنا برای کودکان دهه‌های 60 و 70 که حتی صدایی هم نداشت و با لال‌بازی نمایش خود را اجرا می‌کرد و البته هم‌اینک در سن بازنشستگی است.

* مریم بوبانی (از سیما خداحافظی کرد) بازیگری که دوران بازنشستگی و بی‌توجهی تهیه‌کنندگان نسل جدید سینمایی را تجربه می‌کند.

* پگاه آهنگرانی (بازیگر سینما که از جشنواره خداحافظی کرد!) بازیگری نه‌چندان مطرح که بیش از هنر شاید برخی رانت‌ها و روابط سیاسی مسبب شناخته شدن او باشد.

* سارا بهرامی (بازیگر سیما که از سیما خداحافظی کرد) او نیز بازیگری نه‌چندان مطرح است که این حرکات او بیش از دلسوزی برای مردم شاید نوعی فرار از فراموشی در دنیای بی‌رحم و بعضاً مافیایی سرالن‌های سیمایی باشد.

* برخی از کارگردانان نیز در این میان جشنواره فجر را تحریم کردند: مسعود کیمیایی (کارگردان فرتوت و مطرح سینمای قبل از انقلاب و نه‌چندان فعال بعد از انقلاب)/ سعید آقاخانی (بازیگر ژانر طنز و کارگردانی که تمام هویت هنری خود را بیش از سینما به تلویزیون مدیون است)/ عبدالرضا کاهانی (کارگردانی نه‌چندان مطرح که در کارنامه‌اش هم فیلم‌های توقیفی دارد و هم فیلم‌های موفق، لیکن نمی‌توان او را در ردیف کارگردان جریان ساز دانست. او بیشتر فیلم کوتاه ساز است تا کارگردانی در تراز کارگردانان فیلم‌های بلند و موفق) و...

اینان کسانی هستند که در دنیای هنر بیشتر داشته‌های خود را مدیون تلویزیون و سینمای بعد از انقلاب هستند؛ اما این روزها این جمع را باید عناصر میدانی تشکیلاتی بنام "خانه سینما " دانست که در یک حرکت هماهنگ این‌گونه به آدمی القا می‌کنند که با برنامه‌ای از پیش تعیین‌شده در خاک‌ریز دشمن ایستاده‌اند و بیش از آنکه خواسته صنفی داشته باشند اهداف یک تشکیلات سیاسی را مطرح می‌کنند. یادمان باشد که در دو دوره گذشته ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی "این صنف که با عنوان "سلبریتی ها " شناخته می‌شوند نقش زیادی را در سیاست اصلاح‌طلبان و استحاله خواهان کشور ایفا کرده و قطعاً با توجه به شرایط سیاسی حساس کشور و نزدیکی انتخابات مجلس و ریاست جمهوری، فعال شدن دوباره ایشان می‌تواند استمرار همان نقش اما با اهدافی خطرناک‌تر و گسترده‌تر برای استحاله و انحراف انقلاب اسلامی و شاید نوعی دهن‌کجی به انقلاب اسلامی و براندازی نرم تلقی گردد که مهاجرت به خارج یا اعلام ترک سیما و سینمای انقلاب اسلامی و بزرگ‌ترین رویداد هنری چهار دهه گذشته یعنی جشنواره فجر از مهم‌ترین نقش‌های واگذارشده به این صنف باشد. البته با نگاهی به اسامی یادشده نازل بودن جایگاه و وزن هنری ایشان نشان می‌دهد که هنرمندان فاخر و مطرح همراهی نکردند و دوم اینکه زمان پالایش دوباره قطار انقلاب فرا رسیده و قرعه بنام پیش‌قراولان و قربانیان نه‌چندان مطرح هنری کشور رسیده است و این وظیفه خطیر بر عهده سازمان صداوسیما که بیشترین هجمه‌ها را در این روزها بر جسم و جان خود احساس می‌کند قرارگرفته است.