اخیراً درخواست شاکیان آمریکایی از دادگاههای ایتالیایی برای توقیف اموال و دارایی بانک مرکزی به میزان حدوداً شش میلیارد دلار آمریکا، ناکام مانده است. در این نوشتار سعی شده است بر اساس اطلاعات در دسترس نگارنده، ابعاد حقوقی و دلایل سیاسی این ناکامی بررسی گردد.
اصل مصونیت دولت
در حقوق بینالملل، کشورها دارای وضعیت حقوقی برابر هستند و بر اساس این اصل که «برابرها را بر یکدیگر سلطهای نیست»، دولتها از اصل مصونیت بهرهمند شده و بهواسطه آن محاکم داخلی نباید نسبت به سایر دولتها، صلاحیت قضایی و یا اجرایی اعمال کنند، مگر در موارد استثنایی. کنوانسیون سازمان ملل متحد در خصوص مصونیتهای قضائی دولتها و اموال آنها اینکه یک دولت در رابطه با خود و اموال خویش از صلاحیت محاکم دولت دیگر با رعایت مفاد این کنوانسیون از مصونیت برخوردار میباشد را اصل مصونیت دولت (State Immunity) دانسته است. بهموجب این کنوانسیون دولت شامل این مصادیق میباشد: خود دولت و ارکان مختلف حکومت؛ واحدهای تشکیلدهنده یک دولت فدرال یا زیرمجموعههای سیاسی دولت که مجاز به انجام اقداماتی در راستای اعمال قدرت حاکمه میباشند و در آن ظرفیت عمل مینمایند؛ سازمانها یا بخشهایی از دولت یا نهادهای دیگر تا حدودی که مجاز به اعمال قدرت حاکمه دولت میباشند و در عمل اقداماتی را در این مورد انجام میدهند؛ نمایندگان دولت که در ظرفیت مزبور عمل مینمایند.
استثنای قانون مصونیت دولتهای خارجی آمریکا
آمریکا؛ بر خلاف ایران، به کنوانسیون سازمان ملل متحد در خصوص مصونیتهای قضائی دولتها و اموال آنها نپیوسته است. در سال 1996 قانون مصونیت دولتهای خارجی (FSIA:U.S. Foreign Sovereign Immunities Act) مصوب 1976 اصلاح گردید. بر اساس این اصلاحیه؛ معروف به اصلاحیه فلاتو (Flatow Amendment)، افراد آسیبدیده آمریکایی از حملات تروریستی در هرکجای جهان یا بازماندگان آنها میتوانند در دادگاههای آمریکا علیه دولتهایی که حامی عملیات تروریستی هستند شکایت کنند. وزارت امور خارجه آمریکا فهرست دولتهای حامی تروریسم را مشخص میکند.
با این اصلاحیه استثنای جدیدی به اصل مصونیت اعمال حاکمیتی دولتها، تحت عنوان «استثنای تروریسم» (Terrorism Exception to Immunity) به این قانون افزوده شد و به محاکم داخلی ایالاتمتحده صلاحیت قضایی رسیدگی به دعاوی خصوصی علیه دولتهایی که با این کشور رابطه دوستانهای ندارند تحت عنوان دولتهای حامی تروریسم اعطا کرده است.
پرونده هاولیش
اصلاحیه 1996 فلاتو راه تصویب قوانین دیگر و طرح دعاوی متعددی علیه جمهوری اسلامی ایران و داراییهای آن در محاکم امریکا را باز کرد؛ زیرا ایران از سال 1984 در فهرست دولتهای حامی تروریسم قرار گرفته بود.
یکی از این پروندهها، «پرونده هاولیش» است. هاولیش، بیوه یکی از قربانیان 11 سپتامبر است که در برج شمالی جان خود را ازدستداده و گفته میشود اولین مدعی در این پرونده است. طبق آنچه «شهادت دو عامل سیا» در پرونده هاولیش نامیده شده، دولت وقت ایران کمکهای مالی به گروهک القاعده داده تا آن، حملات 11 سپتامبر را در سال 2001 اجرا کند. قاضی پرونده هاولیش میگوید مدعیان و شاکیان پرونده ادلهای محکمهپسند ارائه کردهاند مبنی بر اینکه جمهوری اسلامی ایران، از سازمان القاعده برای کارهای تروریستی حمایت مالی کرده است؛ اقداماتی تروریستی ازجمله کشتار غیرقضایی، ازجمله کشتار قربانیان حملات 11 سپتامبر سال 2001. همچنین جمهوری اسلامی ایران حمایت همهجانبهای از سازمان القاعده کرده ازجمله برنامهریزی، حمایت مالی، تسهیل سفر ربایندگان و آموزش آنان و ارائه خدمات لجستیک شامل ارائه خدمات مثل پول، محل سکونت، آموزش، مشورت کارشناسی یا کمک و فراهم کردن مکان اختفا و در اختیار قرار دادن وسیله نقلیه. در این حکم ادعا شده است که ارائه کمک مالی ایران به القاعده از طرف مسئولان مختلف ایرانی انجام شده که در کنار مسئولانی از سپاه قدس و دستگاه اطلاعات و حتی حزبالله، از یک مسئول عالیرتبه ایرانی نیز نام برده شده است. این مقام قضایی ناشناس در ادامه مدعی شده است که اطلاعاتی که مدعی است ایران و سازمان القاعده باهم ارتباط داشتهاند، فراتر از آمریکاست و «مسئولان دولتی و روزنامهنگاران در اسپانیا، آلمان، انگلیس نیز از این مسئله سخن گفتهاند».
بر مبنای همین ادعاهای ثابت نشده نزد مرجع بیطرف صالح، هاولیش و دیگران در سال ۲۰۱۱ موفق به اخذ رأی به محکومیت دولت ایران و اجرای آن علیه اموال بانک مرکزی آن شدند.
تقاضای اجرای حکم پرونده هاولیش در ایتالیا
هاولیش و دیگران جهت اجرای رای خود در تاریخ ۲۴ ژانویه ۲۰۱۸ دادخواستی را برای شناسایی و اجرای رأی دادگاه آمریکایی و توقیف اموال و دارایی بانک مرکزی به میزان حدوداً شش میلیارد دلار آمریکا، نزد محاکم کشور ایتالیا مطرح کردند. دادگاه ایتالیایی در ابتدا در تاریخ ۱۴ ژوئن ۲۰۱۸ با صدور قراری، دستور توقیف اموال بانک مرکزی به میزان مبلغ خواسته در قلمروی ایتالیا را صادر کرد. سپس بانک مرکزی ایران نسبت به تجدیدنظرخواهی از رأی مربوطه اقدام و سپس دادگاه تجدیدنظر رم با صدور رأیی در تاریخ ۱۰ اکتبر ۲۰۱۸، ضمن پذیرش اعتراض این بانک، از قرار صادره رفع اثر کرد. خواهانها بار دیگر برای توقیف اموال این بانک، دادخواست جدیدی به دادگاه ارائه ولی دادگاه رسیدگیکننده به دعوی با صدور رأی در تاریخ ۱۷ آوریل ۲۰۱۹، خواسته آنها را رد کرد. این رأی مورد اعتراض شاکیان پرونده هاولیش قرار گرفت که در مرحله تجدیدنظر نیز دادگاه در تاریخ جمعه (دهم ژانویه) ۲۰۲۰، بدون ورود در ماهیت دعوا، اعتراض آنها را مورد پذیرش قرار نداد. بهاینترتیب موفقیت دیگری در این رابطه حاصل شد؛ زیرا دادخواست هاولیش و دیگران قبلاً در دادگاههای لوکزامبورگ نیز مردود دانسته شده بود.
واضح است که مهمترین دفاع وکلای بانک مرکزی ایران در این پرونده، مصونیت دولت ایران و اموال بانک مرکزی آن، عدم انتساب و عدم ارتباط ماجرای ١١ سپتامبر به ایران، وضع دلایل و شهادتهای مبنای حکم دادگاه آمریکایی علیه ایران و عدم قابلیت استناد و اتکا بر آنها بوده است.
نتیجه
کشورهای جهانگیر (بهاصطلاح درحالتوسعه) گروگان رقابت کشورهای جهاندار (بهاصطلاح توسعهیافته) میباشند که به «بازی بزرگ» هم معروف شده است. بخش عمدهای از این بازی بزرگ، نرمافزاری و استفاده از ابزارهای حقوقی جهت اعمال آن است. به همین منظور لازم است با ظاهر قانونی، مصونیت دولت و اموال کشور موردنظر نادیده گرفته شود.
ایالاتمتحده آمریکا در قوانین خود ازیکطرف استثنای سلب مصونیت دولتها و اموال آنها را تروریسم قرار داده و از طرف دیگر مرجع تفسیر تروریسم و تعیین مصادیق تروریست و حامی آن را وزارت خارجه خود قرار داده است. پس از صدور آرا در محاکم آمریکا بر اساس این تفسیر و تعیین مصادیق، ذینفعان این آرا اگر نتوانند اموالی را از دولت حامی تروریست تلقی شده (بخوانید متحدنشده با آمریکا) در این کشور توقیف کنند به دنبال اجرای این آرا با استفاده از موافقتنامههای همکاری قضایی بینالمللی متعدد آمریکا با کشورهای مختلف دوره میافتند و از مراجع قضایی کشوری که دولت یا بانک مرکزی کشور حامی تروریست تلقی شده در آن دارایی دارد توقع پذیرش تلقی ایالاتمتحده از تروریسم، تروریست و حامی آن و نتیجتاً توقیف آن دارایی را دارند.
نوعی دیگر از تحمیل نظر ایالاتمتحده بر کشورهای دیگر که مقابلۀ با آن بستگی به عزم ساختار حاکمیتی آنها به حفظِ حداقلی از استقلالِ سیاسی و قضائی در برابر «تلقی آمریکا از دیگران» (بخوانید نظام سلطه) دارد. در رابطه با این تلقی آمریکا از دیگران در این نظام، زمانی وزیر خارجه آمریکا جان فاستر دالس (Dulls) گفته بود «برای ما تنها دو گروه در جهان وجود دارند: گروهی که مسیحی هستند و به رقابت آزاد عقیده دارند و گروه دیگر»!