به گزارش پایگاه 598، شهروند نوشت: مدت زمان زیادی به مراسم خواستگاریاش نمانده بود، اما به سرش زد بینیاش را عمل کند و به کلینیک رفت، کلینیکی که به قتلگاه او تبدیل شد. زیر عمل جراحی تاب نیاورد، بیهوش شد و دیگر نتوانست هوشیار شود. امیر هم به فهرست قربانیانعمل جراحی زیبایی اضافه شد و به طرز مرموزی شبانه قلبش از کار ایستاد.
هنوز دلیل اصلی این مرگ تلخ مشخصنیست، تنها چیزی که مشخص است، ایست قلبی و نرسیدن خون به مغز او است. حالا صدای شیونهای یک مادر و اشکهای چهار برادر از خانهای در خیابان هاشمی تهران به گوشمیرسد. خانهای که قرار بود بهزودی صدای جشن و پایکوبی از آن بلند شود، اما حالا مرگ تلخ داماد، زیر تیغ جراحی به یکی از پروندههای قصور پزشکی در دادسرای جنایی تهران تبدیل شده و خانواده قربانی از پزشک جراح او شکایت کردهاند.
ماجرای این اتفاق به شب هفتم دی ماه برمیگردد، شبی که امیر سیوهشتساله با خوشحالی به کلینیک پزشک جراحش رفت، با خانوادهاش برای آخرین بار صحبت کرد، چند عکس از خودش گرفت، برای برادر و بستگانش فرستاد و رفت. ساعت ١١ شب بود، دیگر از امیر خبری نشد، جراحی ساده زیبایی او را به کام مرگ کشاند. برادر امیر هنوز هم باورش نمیشود، مرگ امیر او را در شوکی بزرگ فرو برده است. اشکهایش امان نمیدهد که صحبتهایش را کامل بیان کند: «امیر مدتی تحقیق کرد تا اینکه با این پزشک آشنا شد، ٣میلیون تومان خودش داشت، ٣میلیون هم از برادرم قرض گرفت. همان شب پول را برای او واریز کردیم. امیر زنگ زد و گفت دارد برای عمل آماده میشود، خیلی تعجب کردیم که چقدر زود این عمل را انجام میدهد، اما خودش خوشحال بود، خیلی هیجان داشت.»
امیر ساعت ١٢ شب بود که حالش بد شد. به گفته دوستش که همراهش بود، او را بلافاصله شبانه به بیمارستان نزدیک کلینیک بردند، اما هیچ علایم حیاتی در این پسر جوان دیده نمیشد. بلافاصله عملیات احیا انجام شد، ولی امیر تاب نیاورد و ساعت ٢ شب جان خود را از دست داد. چرا امیر را شبانه به اتاق عمل بردند؟ چرا در آن کلینیکی که حتی یک تابلو هم نداشته، او را عمل کردند؟
چرا از او آزمایشهای لازم را نگرفتند؟ اینها سوالهایی است که خانواده پسر جوان هنوز پاسخشان را دریافت نکردهاند: «برادرم هیچ بیماری نداشت، سالم و سرحال بود، با این حال باید قبل از عمل از او آزمایشهای لازم را میگرفتند. هیچ استانداردی برای انجام عمل زیبایی برادرم رعایت نشده بود. دوستش میگوید آن کلینیک تابلو هم نداشت که حداقل اسمش را بدانیم. ما احتمال میدهیم دوز داروی بیهوشی برای امیر بالا بوده و او دچار ایست قلبی و همزمان سکته مغزیشده است، با این حال باید منتظر نظر پزشکیقانونی بمانیم.»
اینکه امیر با قصور پزشکی جان باخته است، برای خانواده او محرزشده است؛ آنان مطمئن هستند پزشک جراح کوتاهی کرده و با سهلانگاری با جان این پسر بازی کرده است. پزشکی که حالا هیچ خبری از او نیست و شبانه پس از انتقال امیر به بیمارستان رفته است: «از پزشک امیر خبری نیست. او هم در کلینیک را بسته و هم خودش را ناپدید کرده است. همان شب وقتی برادرم را به بیمارستان برده، هزینه درمان را هم پرداخت کرده و رفته است. چرا باید برود. چرا نباید دوباره کلینیک را باز کند و حتی بیاید تا به ما جواب بدهد.
مشخص است که خودش هم میدانسته چطور با جان برادرم بازی کرده است، برای همین فرار کرده؛ حتی ما از چند نفر از پرسنل بیمارستان شنیدیم این پزشک قبلا هم قصور کرده و حتی یکی از بیمارانش زیر دست او جان باخته بود. البته این را فقط شنیدیم و نمیدانیم چقدر صحت دارد. با این حال پیگیر پرونده هستیم و از آن پزشک شکایت داریم. او مقصر صددرصد مرگ برادرم است، برادری که برای ازدواجش خیلی هیجانزده و خوشحال بود.
ما برادرها کمکش کردیم تا بتواند مقدمات ازدواجش را فراهم کند، خودش هم چندسال بود در میوهفروشی کار میکرد. تازه پدرم را از دست داده بودیم. سه ماه پیش پدرم به دلیل سرطان پروستات فوت کرد و حالا هم داغدار برادرم شدهایم. چرا آنقدر راحت با جان انسانها بازی میکنند. اصلا برادرم نباید در آن کلینیک عمل میشد، باید او را به بیمارستان میبردند. اما گویا دکتر او گفته بود اگر در کلینیک عمل کند، هزینهاش کمتر میشود.»
بردار قربانی: هیچ استانداردی برای انجام عمل زیبایی برادرم رعایت نشده بود. دوستش میگوید آن کلینیک تابلو هم نداشت که حداقل اسمش را بدانیم. ما احتمال میدهیم دوز داروی بیهوشی برای امیر بالا بوده و او دچار ایست قلبی و همزمان سکته مغزی شده است، با این حال باید منتظر نظر پزشکیقانونی بمانیم.