به گزارش پایگاه 598، مسیح مهاجری، مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی، در سرمقاله این روزنامه نوشت:
«در
دوران مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی بهویژه در سالهای نزدیک به پیروزی
انقلاب اسلامی، از آیه شریفه «إِنَّ الله لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ
حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» (سوره رعد آیه 11) در منبرها و
سخنرانیها و جلسات خانگی انقلابیون، زیاد استفاده میشد. تمام کسانی که
این آیه را میخواندند و کاربردی کردن آن را توصیه میکردند، با تکیه بر
معنای آن که با صراحت میفرماید «تا مردم در خودشان تغییر ایجاد نکنند خدا
هم تغییری در وضعیت آنها پدید نمیآورد» وعده میدادند که اگر مردم به
تعالیم اسلام عمل کنند و به سیره عملی پیشوایان دین تمسک نمایند، بر طاغوت
پیروز خواهند شد.
رهبری امام خمینی که خود از بندگان صالح خدا و
عامل به فرامین الهی بود، مردم ایران را متحول کرد و تغییر موردنظر قرآن در
مردم ایران پدید آمد و با پیروزی انقلاب اسلامی وعده الهی محقق شد. با
سقوط رژیم پهلوی و به قدرت رسیدن مذهبیها، شیوه سخن گفتن امام خمینی عوض
شد. ایشان در تمام 10 سال رهبری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مسئولین نظام
جمهوری اسلامی را به تهذیب نفس توصیه کردند و از تسلیم شدن در برابر زرق و
برقهای قدرت برحذر داشتند. تکیه بسیار زیاد امام خمینی بر پرهیز مسئولین
از جنگ قدرت و دعوت بیوقفه آنها به وحدت، نشان میداد که ایشان نگران
آینده هستند و اینهمه توصیه و تأکید برای اینست که شرایطی پیش نیاید که آن
تغییر پدید آمده در سالهای مبارزه کنار برود و جای خود را به بیاعتنائی
به تعالیم قرآن بدهد که اگر چنین شود، ورق برمیگردد و خدا حمایت خود را پس
میگیرد.
اکنون که چهل و یکمین سال عمر نظام جمهوری اسلامی را پشت
سر میگذاریم، نمیتوانیم این واقعیت را انکار کنیم که یکبار دیگر عوض
شدهایم و برخلاف توصیههای اکید امام خمینی، تسلیم زرق و برقهای قدرت
شدهایم، جنگ قدرت همه را به خود مشغول کرده، یادمان رفته که رمز پیروزی
انقلاب اسلامی وحدت بود و رمز تداوم نظام جمهوری اسلامی نیز وحدت است. به
عبارت روشنتر، مسئولان ما به وضعیتی رسیدهاند که نیازمند تغییر هستند و
یکبار دیگر باید آیه «إِنَّ الله لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى
یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» به گوش آنها خوانده شود و این واقعیت را
باور کنند که اگر در عملکردها، مواضع و برخوردهای خود تغییر ایجاد نکنند،
همه چیز را از دست خواهند داد.
از جمله محورهای اصلی و مهم تغییرهائی که باید پدید آیند اینها هستند.
1-
مسئولان باید باور کنند که از حال و روز مردم غافلند. مشکلات مردم بسیار
زیاد است. فاصله طبقاتی هر روز بیشتر میشود و متأسفانه تصمیمها و مقررات
همواره طبقات مستضعف را محدودتر میکند و دامنگیر ثروتمندان نمیشود. با
اینکه انقلاب اسلامی را محرومان و مستضعفان به پیروزی رساندند، اکنون همین
اقشار تحت فشار هستند و هر روز زندگی برای آنها مشکلتر میشود. مسئولان
باید در عمل، نه در شعار، برای حل مشکلات مردم اقدام کنند و آنها را از
گرفتاریهای معیشتی نجات دهند.
2- چند دسته کردن مردم و بسیاری از
آنها را به بهانههای مختلف طرد کردن، باعث ریزشهای شدید شده است. بنای
انقلاب و نظام اسلامی بر جذب بود نه دفع. شهید مظلوم آیتالله بهشتی میگفت
از ویژگیهای خط امام، جذب در حد اعلای امکان و دفع در حد ضرورت است.
متأسفانه این ویژگی مورد بیتوجهی قرار گرفته و حتی وارونه عمل میشود.
روشها اکنون اینست که دفع در حد اعلای ممکن است و جذب در حد ضرورت. این
روش، در عین حال که از جنس انقلاب اسلامی نیست و با نظام جمهوری اسلامی هیچ
نسبتی ندارد، به نام انقلاب و نظام تمام میشود و به اساس نظام لطمه وارد
میکند. تغییر دادن این روش، نهتنها به معنای ایجاد تغییر در نظام نیست
بلکه به معنای تغییر در چگونگی برخورد با مردم و نگرشها و سلیقههاست و
موجب تثبیت نظام و بالارفتن میزان پشتوانه مردمی نظام میشود.
3-
محور قرار دادن قانون، از شعارهای اساسی نظام جمهوری اسلامی بود. این شعار،
مدتی است مهجور مانده و به آن عمل نمیشود. مرکز اصلی قانونگزاری که مجلس
شورای اسلامی است از یکطرف در تصویب قانون دچار محدودیت است و از طرف دیگر
خود به وظایف قانونی خود یا عمل نمیکند و یا نمیتواند عمل کند. شورای
نگهبان، در موارد زیادی سلیقه را جایگزین قانون میکند. دولت در
بودجهریزی، بسیاری از اصول را فدای فروع میکند. در انتصابات، گرایشهای
جناحی و فامیلی موجب صدرنشینی افراد ضعیف و کنار ماندن افراد کاردان و
شایسته میشود. تغییر در این بخش به اینست که شایستهسالاری در انتصابات
حاکم شود و همه براساس قانون عمل کنند.
4- ممنوعیت ورود نظامیان در
انتخابات از اصول مسلم حکمرانی سالم است. این، اصل بسیار مهمی است که امام
خمینی بر آن بارها تأکید کردند و در وصیت خود نیز آن را مورد تأکید قرار
دادند. این اصل نیز در مواردی رعایت نشد و اخیراً زمزمههائی به راه افتاده
است که نوعی دخالت در وظایف شورای نگهبان و تلاش برای ایجاد محدودیتهای
بیشتر در حق انتخاب مردم محسوب میشود. جلوی این دخالتها باید برای همیشه
گرفته شود و شورای نگهبان صرفاً براساس قانون به وظایف نظارتی خود در
انتخابات عمل کند.
5- فلسفه نمازجمعه، وحدتآفرینی، هدایت و جذب
مردم است. بعضی از ائمه جمعه درست برعکس این فلسفه عمل میکنند و بلندگوی
نمازجمعه را به وسیلهای برای تفرقهافکنی، دور کردن مردم از نظام و
مسئولین و شبههدار کردن آنان قرار دادهاند. این آفت، روز به روز در حال
گسترش است. ایجاد تغییر در ائمه جمعه یا محتوای خطبههای آنها برای جلوگیری
از خلوتتر شدن مصلاهای جمعه ضروری است.
علاوه بر اینها در بسیاری
موارد دیگر نیز نیازمند تغییر هستیم. به تغییر بهعنوان یک تنوع نگاه
نکنید. این یک ضرورت است که بقاء پشتوانه مردمی انقلاب و نظام، در گرو
آنست.