به گزارش پایگاه 598، خرداد نیوز نوشت: قریب به اتفاق رأیدهندگان چندمیلیونی روحانی اکنون در صف
ناراضیان و منتقدان هستند. اما چه شد که اینگونه شد؟ این سقوط آزاد چرا با
این شتاب رقم خورد؟
این روزها کمتر کسی یافت میشود که از منتخب 2 سال پیش خود حمایت کند!
ضربه مهم و تاریخی به اعتبار رئیس جمهور بیش و پیش از هر چیزی به عملکرد و رفتار و گفتار خود او و اطرافیانش باز میگردد!
ماجرا
درست از فردای انتخابات 96 آغاز شد. جایی که روحانی به رغم وعدههای
پرطمطراق انتخاباتی، کابینهای ناهمسو با شعارها و وعدههای خود و مطالبات
حامیان برگزید و چهرههای بدسابقه اما از حلقه نزدیکان خود را میدان داد و
اولین دهنکجی به افکار عمومی را کلید زد. هنوز مردم از این گزینشهای عجیب
و غریب در حیرت بودند که مدرسه پیرمردهای دولت با گزینشهای خود و البته
ندانمکاریهای خود، آنچه که دستاورد دولت یازدهم هم به حساب میآمد، را با
چند دستگی سیاستها و عملکردهای اقتصادی بر باد داده و غول تورم دوباره
خودش را نشان داد، آنهم در کنار رکود چندساله.
دلار بیسابقهتر از هر
زمان، زبانه کشید و بر پیکره اقتصاد آتش زد، گرانی و بیکاری و سفره تنگ
شده مردم و معیشت بر باد رفته آنان حاصل دولتی شده بود که قرار بود با
تدبیر امید بیافریند و به نظر کارشناسان بها دهد و پوپولیستی عمل نکند.
جامعه،
فردی در برابر خود میدید که گویی به راحتی آب خوردن وعدههای خود را
فراموش کرده و این حس فریفته شدن سرمایه اجتماعی روحانی را بر باد داد تا
بالاخره روحانی تیر آخر را هم شلیک کرد.
لزوم واقعی شدن قیمت حاملهای
انرژی و بهبود توزیع ناعادلانه یارانههای پنهان مورد تردید هیچ کارشناسی
نبود اما چگونه و به چه میزان و در چه چارچوبی محل بحث بود، هر چند از دولت
سالخوردگان انتظار توجه و اجرایی کردن طرحهای نو متناسب با رشد و توسعه
فناوریهای جدید نبود و نیست اما طرح به بدترین شکل ممکن توسط دولت اجرا
شد.
اما بدتر از بد، ناصوابتر از هر گزینهای، واکنشهای بعد از اجرای
طرح بود، جایی که پس از کشته شدن تعداد قابل ملاحظهای از معترضان، روحانی
نه در قامت یک رئیسجمهوری حقوقدان و دغدغهمند حقوق شهروندی بلکه در مقام
یک رئیس دولت مغرور و بیتوجه به دغدغهها و نگرانیهای مردم، به جای پذیرش
قصور و عذرخواهی از مردم بهخاطر این بیتدبیری واکنشهایی از خود نشان
داد که دل هر ایرانی را به درد آورد و با خندههای زننده و مشمئزکننده خود
به توجیهاتی دست برد که خلق را به حیرت انداخت!
شوربختانه به عنوان
حامیان دیروز رسانهای روحانی پشیمان و عذرخواه مردم هستیم که آنان را
ترغیب به حمایت از او کردیم، پشیمانی که نه به خاطر عدم کامیابی فردی و
شخصی بلکه به دلیل عدم واقعگویی و فریب افکار عمومی است که بیش و پیش از
هر چیز امید به آینده، انتظار تغییر مطلوب و بهبود حداقلی شرایط را سوزاند و
بر باد داد و تأسفتر آنکه هیچ نشانه تنبه و اصلاحی هم در آنان دیده
نمیشود!