کالج «ایتون» که در شهری تاریخی در کرانه رودخانه «تیمز» در کنار قلعه «ویندزور» بنا شده، بیشتر شبیه به یک شهر کوچک میماند تا یک کمپ دبیرستانی. این مدرسه صدها ساختمان، دهها موزه و گالری خود را با شهرت زیادش در خصوص پرورش نخبگان انگلیسی را به رخ شهروندان این کشور میکشد.
نخستوزیران قبلی و کنونی، قانونگذاران، قضات و تعداد بیشماری از کسانی که طبقه حاکم کشور را تشکیل دادهاند، از درهای این شهر کوچک گذشتهاند.
از همه اینها گذشته، فارغالتحصیل شدن از ایتون، یا هرکدام از مؤسسات آموزشی خصوصی که با شهریههای فراوان همراه باشد، تضمینکننده عضویت مادامالعمر در یک طبقه از جامعه بریتانیایی است که حتی در سن 13 سالگی نیز طبقه اجتماعی فرد را مشخص کرده و ثروت، قدرت و فرصتهایی که میتواند در دهههای بعد به دست آورد را تضمین میکند.
امتیازاتی که این مدارس ایجاد میکنند، چندان هم ارزان به دست نمیآیند. هزینه فرستادن یک کودک به مدرسه ایتون در حدود 42 هزار و 501 پوند (معادل 51 هزار و 504 دلار آمریکا) در هر سال است؛ قیمتی بهمراتب بالاتر از متوسط دستمزد سالانه بریتانیاییها که در حدود 28 هزار و 677 پوند است. گرچه بورسهای تحصیلی بر اساس شایستگی و یا نیازمندی نیز از محل کمکهای مردمی 400 میلیون پوندی به این مدرسه به برخی از کودکان اعطا میشود اما این بورسها تنها به 7 درصد از 1300 پسری که در این مدرسه تحصیل میکنند تعلق میگیرد. ایتون مانند بسیاری از مدارس خصوصی انگلستان مختلط نیست و به صورت تک جنسیتی اداره میشود و بدین ترتیب از این بورسها تنها پسران میتوانند استفاده کنند.
دسترسی به مدارسی مانند ایتون از دیرباز محل نگرانی بسیاری بوده است چراکه فارغالتحصیلان این مدارس خصوصی تسلط خوبی بر شغلهای برتر انگلستان داشتهاند. اما صعود بوریس جانسون در عالم سیاست و برگزیده شدن او بهعنوان نخستوزیر که بیستمین مقام انگلیس از مدرسه ایتون بوده است این مسئله را دوباره در افکار عمومیزنده کرد.
در شرایطی که بسیاری این مدارس را محلی برای آموزش نسلهای بعدی رهبران و اندیشمندان میدانند، منتقدان، این مدارس را جزو استحکامات و سنگرهای طبقه حاکم میدانند که امتیازاتی را برای خود قائل هستند.
این مسئله که بیش از یکچهارم قانونگذاران انگلستان ازجمله اکثریت کابینه جانسون در مدارس خصوصی آموزشدیدهاند، - چهار برابر نرخ جمعیت کسانی که در مدارس معمولی آموزش دیدهاند – این فرضیه را بیشتر به پیش میبرد که این مدارس برای ایجاد امتیاز برای فرزندان طبقه حاکم ایجاد شده است.
این موضوع در شرایط حاضر این بحث را به صورت ملی به وجود آورده است که آیا این موسسهها اصولاً باید وجود داشته باشند؟
در عصری که تحرک اجتماعی در انگلیس واقعاً در رکود به سر میبرد – زمانی که کسانی که موفق شدهاند، از والدینی به دنیا آمدهاند که خودشان هم موفق بودهاند – بسیاری این سؤال را مطرح میکنند که آیا آموزش به صورت خصوصی بخشی از راهحل است و یا بخشی از مشکل؟
در زمانهای که نابرابری شدید به ظهور احساسات پوپولیستی در سراسر جهان منجر شده است، آیا آموزش خصوصی میتواند منجر به فروکش کردن افراط و تفریط سیاسی شود و یا فقط به این مسائل دامن میزند؟
مدارس جامع (معادل مدارس دولتی آمریکا) ارائهدهندگان اصلی خدمات آموزشی در بریتانیا هستند و در حال خدماترسانی که 88 درصد از جمعیت در سن مدرسه در این کشور هستند.
از کسانی که در بیرون از دایره خدمات این مدارس هستند، در حدود 5 درصد در مدارس گرامر شرکت میکنند، که مدارسی انتخابی و با بودجه دولتی هستند که دانش آموزان بالای 11 سال را با آزمون پذیرش میکنند. 7 درصد باقیمانده در مدارس خصوصی شرکت میکنند.
گرچه بیشتر مدارس خصوصی در لندن و جنوب انگلستان هستند، تأثیر این مؤسسات و افرادی که در آنها حضور دارند در سراسر کشور قابل درک است. نخستوزیر، کابینهاش و بخش قابلتوجهی از دیپلماتهای انگلیسی و قضات در این مدارس درس خواندهاند. حتی در فضایی فراتر از فضای دولتی و در رسانهها، فضای هنری و ورزشی کسانی که در مدارس خصوصی درس خواندهاند بیش از سایر دانش آموزان در مجامع مختلف نمودار شده و خودنمایی میکنند.
حزب کارگر انگلیس وعده داده است که به این اختلاف طبقاتی پایان میدهد. این حزب در کنفرانس سالانه خود در ماه سپتامبر متعهد شد که به صورت تدریجی این مدارس را لغو مجوز کند و این وعده در انتخابات ماه آینده میلادی اثر خود را نشان خواهد داد.
اگر حزب کارگر در این انتخابات پیروز میدان باشد، نام مدارس خصوصی را از لیست مؤسساتی که میتوانند از کمکهای خیریهای استفاده کنند حذف میکند و بدین ترتیب آنها نهتنها نمیتوانند از این کمکها استفاده کنند، بلکه باید مالیات نیز پرداخت کنند و این در حالی است که این مدارس تاکنون از انواع و اقسام معافیتهای مالیاتی برخوردار بودهاند درعینحال با این کار دانشگاهها نیز تنها سهمیهای محدود از دانشآموزانی که در این مدارس درس خواندهاند میتوانند داشته باشند.
بر همین اساس کمیسیون جدید عدالت اجتماعی نیز تأسیس خواهد شد تا این مدارس و منابع مالی و داراییهای آنها را به دولت واگذار کند. (جرمی کوربین اعلام کرده است که اولویت اول در برخورد با این مدارس پایان معافیتهای مالیاتی آنها است و اخیراً به خبرنگاران اعلام کرده است که این تصمیم در حزب گرفته شده و غیرقابلبازگشت است).
جان مک کانل، سخنگوی خزانهداری حزب کارگر نیز در کنفرانس خبری این حزب بیان کرده است که نیازی به وجود مدارس خصوصی نیست و نباید هم وجود داشته باشند.
جای تعجب نیست که این سیاست حزب کارگر با مخالفت بخش خصوصی و هیئت مدیره این مدارس روبهرو شد و آنها این برنامه را خسارتبار و باعث ریزش آرای حزب کارگر دانستند.
جانسون، جرمی کوربین را که مانند 13 درصد از اعضای حزب کارگر در پارلمان در موسسه خصوصی درس خوانده است مورد انتقاد قرار داده و اقدام او را «ریا کاری غیرقابلباور» عنوان کرده است.
او بیان کرده است که این کار حزب کارگر باعث ایجاد هزینه 7 میلیارد پوندی بر دولت برای آموزش دانش آموزان بخش خصوصی میشود.
دیگران در این زمینه بیان کردهاند که این کار حق والدین برای انتخاب نحوه آموزش فرزندانشان را از آنها سلب میکند.
اگر این برنامه اجرایی شود احتمالاً در دادگاه نیز با چالشهایی روبهرو خواهد شد. (یک منبع آگاه در دولت به خبرنگار آتلانتیک گفته است که دولت بریتانیا هیچ برنامهای برای تغییر مالیات مدارس مستقل ندارد.)
با اینحال حزب کارگر در انتقاد خود از سیستم فعلی آموزش در انگلستان تنها نیست. رابرت ورکایک، نویسنده کتاب «پسران شیک؛ چگونه مدارس دولتی انگلستان را نابود کردند» بیان کرده است که اختلاف طبقاتی بین کسانی که به مدارس خصوصی در انگلستان دسترسی دارند و آنها که این دسترسی را ندارند یک «سیستم آموزشی آپارتاید مانند» در انگلستان ایجاد کرده است که «بخش کوچکی از جمعیت میتوانند بر این اساس بهترین مشاغل و موقعیتهای قدرت را خریداری کنند.» مایکل ویلشاو، یکی از بازرسان سابق مدارس خواستار سلب وضعیت خیریهای شدن مدارس خصوصی تا زمانی شد که آنها از منابع مالی خود به مدارس دولتی همردیف خود نیز کمک کنند.
این مسئله پیشازاین توسط ترزا می نخستوزیر پیشین انگلستان نیز مطرح شده بود اما به مرحله اجرایی نرسید. (ترزا می ازجمله معدود مقامات دولتی بود که در مدارس گرامر و جامع انگلستان (مدارس دولتی) تحصیل کرده بود).
مایکل گوو وزیر سابق آموزش که حالا یکی از اعضای دولت جانسون است، که هم در مدرسه دولتی و هم مدرسه خصوصی تحصیل کرده است، بیان کرده است که او هم مایل است پایان مدارس خصوصی را به صورت یکجا با چشم ببیند.
از برخی جهات، مبارزه بر سر مدارس خصوصی مشکلی شدیداً انگلیسی است. در هر صورت تعداد معدودی از کشورها هستند که بهشدت بر روی گذشته و سابقه تحصیلی فرد نظر دارند و آن را یک امتیاز در ورطه کاری و شغلی فرد به حساب میآورند. اما باز هم مسائل مربوط به نابرابری آموزشی تنها مختص به بریتانیا نیست.
در ایالاتمتحده کیفیت مدارس دولتی بستگی به ثروت محیطی دارد که آن مدرسه را احاطه کرده است و مدارس خصوصی نیز برای کسانی است که میتوانند از پس هزینههای آن بربیایند.
درست مانند دانش آموزان مدارس خصوصی در انگلستان که به صورت نامتناسبی در دانشگاههای برتر انگلستان مانند آکسفورد و کمبریج مشغول تحصیل میشوند، دانش آموزان آمریکایی با پیشینههای ممتاز در مدارس ممتاز نیز شانس بیشتری برای راهیابی به دانشگاههای برتر آمریکا دارند.
این دانشجویان معمولاً بعد از فراغت از تحصیل شغلهای رده بالایی در کشور را نیز تصاحب میکنند.
در حقیقت 5 رئیسجمهور اخیر ایالاتمتحده (ازجمله شخص دونالد ترامپ) از فارغالتحصیلان «لیگ ایوی» (لیگ 8 مدرسه خصوصی برتر آمریکای شمالی) بودهاند.
در میان قانونگذاران کنونی کنگره نیز فارغالتحصیلان هاروارد بیشترین تعداد را در کنگره دارند.
این اختلاف طبقاتی در بسیاری از موارد فراتر از سیستم آموزشی نیز میرود. عدم تحریک فزاینده اجتماعی به همراه این اعتقاد که تنها افراد معدود و ممتاز به طبقات بالا و تصمیم گیر جامعه دسترسی دارند، به نابرابریها در فضای سیاسی و اجتماعی جوامع دامن زده و به افزایش میزان احساسات پوپولیستی در جهان دامن زده است. این امر به ویژه در انگلستان صادق است؛ جایی که گزارش سال 2018 سازمان همکاری اقتصادی و توسعه که سازمانی بین دولتی در پاریس است، به این نتیجه رسیده است که حداقل 5 نسل یا 150 سال طول میکشد تا یک کودک انگلیسی با پسزمینه فقیر به درآمدی معادل میانگین درآمد ملی دست پیدا کند. این مسئله در دانمارک و سوئد بین دو تا سه نسل طول میکشد.
لی الیوت مأجور استاد پویایی اجتماعی در دانشگاه اکستر و نویسنده کتاب «پویایی اجتماعی و دشمنانش» بیان کرده است که راکد شدن پویایی اجتماعی و یا عدم تحریک اجتماعی منجر به «قطع ارتباط بین نخبگان و باقی مردم در کشور شده است» و برخی بر این عقیدهاند که این مسئله دلیل اصلی اختلافات عمیق بین انگلستان و دیگر اعضای اتحادیه اروپا است.
مأجور در این خصوص ادامه داد: «از نظر من، این قطعی ارتباط دلیل اصلی و عمده برگزیت بوده است و عدم ارتباط بین دانشآموختگان ایتونی که در ذهن خود به این نتیجه رسیدهاند که تنها باید به خودشان خدمت کنند و از باقی لیبرالهای جنوبی شرقی نیز خسته شدهاند دلیل اصلی رأی به برگزیت بوده است.»
ایتون شاید معروفترین مدرسه خصوصی انگلستان باشد اما مطمئناً تنها مدرسه در نوع خود نیست.
در تمام طول کشور در حدود هزار مدرسه مستقل شهریهای (جدای از 165 مدرسه گرامر) وجود دارد.
در درون این گروه، گروه کوچکتری از مدارس تاریخی خصوصیای وجود دارد که به مدارس کلارندون معروف هستند و مدرسه ایتون یکی از آنها است و در میان فارغالتحصیلان آنها میتوان انواع روزنامهنگاران، قانونگذاران، سلبریتی ها، و حتی برندگان جایزه نوبل را نیز پیدا کرد.
در شرایطی که بسیاری از این مدارس برای این طراحی شدهاند تا دانش آموزان بین 13 تا 18 سال را برای ورود به دانشگاههای برتر انگلستان آماده کنند، برخی از این مدارس حتی به دانش آموزان جوانتر نیز متوسل میشوند.
ورکایک بیان میکند: «این مدارس همه مدارس امادهسازی هستند و والدین حتی در دوران ابتدایی آموزش فرزندانشان نیز به این مسئله توجه دارند و از سنین کم فرزندانشان را برای این مأموریت بزرگ آماده میکنند.» «زمانی که کودکتان را در این آسانسور قرار دادید، تقریباً به صورت کامل تضمین کردهاید که فرزندتان در همان جامعهای رشد میکند که قرار است در آن پیشرفت بسیار زیادی را تجربه کند.»
مدارس خصوصی همیشه به این روش نبودهاند. زمانی که شاه هنری ششم، کالج ایتون را در سال 1440 میلادی تأسیس کرد، قرار بود این مدرسه به 70 پسر محروم که هیچ امتیازی نداشتند آموزش داده شود تا بتوانند آماده ورود به کالجهای دیگری مانند کینگز کالج یا کمبریج شوند که سیستم سلطنتی در سال بعدی میلادی آنها را تأسیس کرد. از همین آغاز کار بشردوستانه بود که مدرسه ایتون در ابتدای امر بهعنوان مدرسه «عمومی» شناخته شد تا منفعتی که برای عموم مردم دارد را به رخ بکشد. به همین دلیل هم بود که خاصیت جمعآوری کمک مردمی و یا خیریهای بودن برای این مدارس در نظر گرفته شد.
مدارس خصوصی مدرن انگلستان نسبت به گذشته خود تغییرات چشمگیری پیدا کردهاند. یکی از این تغییرات این است: آنها دیگر رایگان نیستند. به صورت میانگین، برای یک کودک در حدود 15 هزار پوند در هر سال باید در این مدارس هزینه کرد که اگر به صورت شبانهروزی تحصیل کند این هزینه به 33 هزار پوند نیز میرسد.
باوجود اینکه این مدارس میلیونها پوند به دانش آموزان در هر سال کمک مالی میدهند، همه این کمکهای مالی بر اساس نیاز بین دانشآموزان تقسیم نمیشود. بیشتر دانش آموزان از خانوادههایی میآیند که حداقل توان پرداخت شهریه را دارند.
جیمز وود، یکی از نویسندگان مجله نیویورکر که در مدرسه ایتون به صورت بورسیه درس خوانده سیستم این مدارس را اینگونه توصیف میکند: «سیر بیانتهای امتیازات»ای که در آن کسانی که میتوانند تجملات یک آموزش خوب و خصوصی را از نظر مالی تأمین کنند از آن بهرهمند میشوند. آنها معمولاً کسانی هستند که پدر و مادر و یا پدربزرگ و مادربزرگشان هم از همین سیستم استفاده کردهاند.
در این سیستم صدها نفر از پسرانی بودند که ثروت خانوادگیشان به قرنهای نوزدهم و هجدهم میلادی بازمیگشت.»
وود در مورد همکلاسیهایش مینویسد: «به هر منظور یکه بود و با هر هدفی که انجام میشد، ریشههای اصلی ثروت این افراد نامرئی بود و در لایههای خوششانسی پیچیده شده بود.»
این واقعیتی مخصوص به ایتون نیست. کمیسیون پویایی اجتماعی دولت انگلستان در گزارش سال جاری خود آورده است: در سراسر بریتانیا «با امتیازات خاص به دنیا آمدن، به معنای زیستن با امتیازات خاص است.» بااینحال اگر محروم به دنیا آمدهاید، بدین معنا است که باید با یک سری موانع روبهرو شوید تا اطمینان حاصل کنید که کودکانتان در همان تلهای که شما در آن گرفتار بودید، گرفتار نخواهند شد.
مدارس خصوصی حالا بیشتر از هر زمان دیگری در گذشته رقابتی شدهاند. برای مثال ایتون دانش آموزان آینده خود را ملزم میکند که در آزمون ورودی این مدرسه شرکت کنند که شامل یک مصاحبه هم میشود و باید توصیهنامههایی را هم از اساتید و معلمان قبلی خود در پروندهشان داشته باشند.
کمتر از یکچهارم کسانی که در این مدرسه ثبتنام میکنند، درنهایت در آزمون آن پذیرفته میشوند.
سم فریدمن، جامعهشناس در مدرسه اقتصادی لندن و نویسنده کتاب «سقف شیشهای؛ چرا باید برای امتیاز داشتن ثروتمند باشیم؟» بیان میکند که آزمون ورودی برای این مدارس برای این گرفته میشود که این مدارس عنوان کنند ورود به مدرسه نه بر اساس ثروت و امتیاز خانوادگی بلکه بر اساس شایستگی فرد است. با اینحال شایسته سالاری هم قیمت خود را دارد. شایسته بودن سرمایهگذاری خود را میطلبد و البته این سرمایهگذاری بدون بازگشت هم نخواهد بود.
بر اساس تحقیقات فرید من، دانشآموزانی که در مدارس خصوصی تحصیل کردهاند 94 مرتبه بیشتر از سایر افراد در نشریه Who’s who که فهرستی سالانه برای شناختن افراد متنفذ و سرشناس بریتانیا است اسمشان آورده میشود. اما او اضافه میکند که «این ایده که مدارس غیردولتی 94 مرتبه بهتر از مدارس دیگر هستند مضحک است.»
این تنها نشریه Who’s who نیست که دانش آموزان به دنبال درج نامشان در آن هستند. آمار نشان میدهد دانشآموزانی که در مدارس خصوصی درس خواندهاند 7 برابر بیشتر از سایر دانش آموزان در دانشگاههای آکسفورد و کمبریج پذیرش میشوند. این روندی است که خود را در بازار کار نیز نشان میدهد کسانی که در مدارس خصوصی درس خواندهاند در بالاترین ردههای شغلی انگلستان قرار میگیرند؛ 65 درصد از قضات عالیرتبه، 52 درصد از دیپلماتها و 29 درصد از قانونگذاران و نمایندگان مجلس از بین این افراد هستند.
مدرسه ایتون در بین فارغالتحصیلان خود تاکنون 20 نخستوزیر داشته است. جانسون نخستوزیر کنونی نیز از فارغالتحصیلان ایتون است.
بخشی از این اختلاف طبقاتی و امتیازی در بین دانش آموزان به دلیل اختلاف در منابع است.
باوجود اینکه تنها 7 درصد از دانش آموزان در مدارس خصوصی تحصیل میکنند اما از هر 6 پوند که برای آموزش صرف میشود، یک پوند آن در این مدارس هزینه میشود.
بر اساس تحقیقات فرانسیس گرین، استاد کار و آموزش در دانشگاه لندن و نویسنده کتاب «موتور امتیاز؛ مشکل مدارس خصوصی بریتانیا»، در نتیجه این مسئله، مدارس خصوصی نهتنها ابزار لازم برای استخدام معلمان بیشتر را در اختیار دارند (گرین معتقد است که از هر هفت معلم، یک نفر از آنها در بخش خصوصی کار میکند) بلکه آنها میتوانند بر روی ابزار کار و امکانات مدارس ازجمله سالنهای تئاتر، هنر، مراکز ورزشی و تربیتی و حتی بر روی جزیرههای خود مانند آنچه ایتون در اختیار دارد، سرمایهگذاری بیشتری انجام دهند.
برای بسیاری در سیستم مدارس خصوصی، مدارسی مانند ایتون، یک استثنا هستند و نه قاعده.
جان کلایتون، یکی از معلمان سابق ایتون و مدیر ارشد سابق مدرسه کینگز ادوارد معتقد است که «ایتون واقعاً مسئلهای جدا است. بیشتر مدارس از امتیازات و یا امکانات ایتون برخوردار نیستند و شهریههایی مانند ایتون هم دریافت نمیکنند و یا از موقوفات و کمکهای خیریهای و یا بشردوستانه بهره نمیبرند.»
باوجود اینکه کلایتون معتقد نیست که مدارس خصوصی باید کاملاً از بین بروند، اعتقاد دارد که باید فاصله و شکاف بین مدارس دولتی و خصوصی با ارائه کمکهای مالی و غیر مالی به مدارس دولتی کم شود.
او معتقد است: «کسانی که از بخش مستقل و غیردولتی سؤال میپرسند که آیا میتوان کار بیشتری در این زمینه انجام داد کاملاً سؤال خوب و معتبری میپرسند چراکه میتوان کارهای بهتری انجام داد. و کارهای بیشتری باید انجام گیرد.»
منبع: تسنیم