به گزارش سرویس اجتماعی پایگاه 598، نگاه
برنامهریزان و نظریهپردازان دوران سازندگی که خودشان را لیبرال دموکرات مسلمان میدانند[1] نگاهی
به بیرون برای دریافت الگو بود. طرح تعدیل ساختارها که در این دوره صورت گرفت
اثرات مخرب و زیانباری بر ماهیت شهرهای بزرگ گذاشت و حتی
دگردیسی سریعی در ارزشهای انقلاب اتفاق افتاد. گرایش به تملک مادی در سایه تکیه طرحهای
دولت بر سرمایه بخش خصوصی افزایش یافت. شهردار وقت تهران دران زمان جزو تئوریسینهای
اصلی این مدل از توسعه بود. سیاست خودگردانی شهرداریها در راستای همان خصوصیسازی
منجر به تراکم فروشی، تغییر کاربریها و شهر فروشی شد از آسیبهای وارده ناشی از
نگاه غلط مدیریت شهری تهران میتوان به از بین بردن باغات تهران، رواج بلندمرتبهسازی
تشدید آلودگی هوا از بین بردن محلات و هویت تهران اشاره کرد.
از دیگر اتفاقات در
حوزه مدیریت شهری در این دوران، توجه به تهیه و تصویب طرحهای جامع بود که حتی یک
نمونه موفق از اجرای این طرح در سراسر جهان وجود ندارد اما همچنان برای شهرهای
ایران این طرح تهیه میشود. تفکر حاکم بر شهر در این دوره بر مبنای اندیشه
مدرنیزاسیون بوده است و خروجی این تفکر تغییر چهره شهرهای ایران و تغییر ارزشهای
انقلابی مخصوصاً در کلانشهر تهران بود که ارزشهای جدیدی بر شهر حاکم شد. بعدازاین
دوره به علت نبود برنامه مشخص برای دستیابی به نوع جدیدی از پیشرفت اقدامات بعدی
مدیریت شهری در دورههای مختلف جدا از گرایشها سیاسی در چرخه مدرنیسم قرار گرفت و
طرحها و برنامههای شهرداریها در سطح ایدئولوژیک تغییر به خصوصی نکرد.
مقام معظم
رهبری در بیانیه گام دوم اشاره دارند که ایران دارای ظرفیتهای طبیعی و انسانی کمنظیری
است و بسیاری از این ظرفیتها با غفلت دستاندرکاران بیاستفاده یا کم استفاده
مانده است. همتهای بلند و انگیزههای جوان و انقلابی خواهند توانست آنها را فعال
کنند. ازاینرو انگیزههای جهادی و انقلابی برای تغییر چهره شهر که نقش مهمی در
تغییر سبک زندگی و نگرش جامعه به ارزشها دینی دارد ضروری به نظر میرسد. برای
تحقق تمدن نوین اسلامی باید ظرف تحقق سازههای تمدنی که شهر است شکل
بگیرد. ما در دوران جدیدی قرارگرفتهایم و فرصت برای آزمونوخطا و استفاده از
مکاتب و الگوهای غربی و شرقی را نداریم. برای ساخت ایران اسلامی باید از منابع و ظرفیتهای
درونی و بومی خودمان استفاده کنیم. ساختار شهرسازی تراز انقلاب اسلامی میتواند
الگویی برای دیگر ملتهای آزادیخواه باشد چراکه مبانی و مولفه های آن برگرفته از
نظریه نظام انقلاب اسلامی خواهد بود.
برای بهبود وضع موجود در ساختار کلان مدیریت شهری در ابتدا
باید پارادایم فکری منطبق بر ارزشهای اسلام و انقلاب را تعریف کنیم. با تحقیقات و
پژوهشهای انجامشده در خصوص طرحهای توسعه شهری پیشنهادات میشود بهجای استفاده
از طرحهای جامع و تفصیلی از طرحها و برنامههای شبکهای در مقیاس محلات استفاده
کرد و آن را بهکل شهر تعمیم داد. طرحهای شبکهای نگاهش صرفاً کالبدی و اقتصادی
نیست بلکه بهصورت کلان و خرد و از ابعاد مختلف به پدیدهها مینگرد. مبانی این
طرح از ارزشهای اسلام و انقلاب اسلامی خواهد بود و نگاهش به درون است و از مکاتب
غربی الگو نگرفته و نخواهد گرفت و هدف از ارائه چنین طرحهایی بسترسازی برای ایجاد
آرامش و عدالت جهت حس حضور خداوند در فضای زیستی است. این طرح و برنامه درصدد
تغییر سبک زندگی شهروندان است. در طول این چند دهه تقلید و پیروی از تئوریها و طرحهای
غربی خروجی چندانی جز افزایش مشکلات برای شهروندان و فضای شهرنشینی نداشته است و
چنانچه این روند بخواهد ادامه پیدا کند باید منتظر مسائل و بحرانهای زیادی بود.
یکی از این مسائل بحثهای حاشیهنشینی و سکونتگاههای غیررسمی است که در یادداشتهای
بعدی انشالله به آن خواهیم پرداخت.
روزنامه همشهری 29/11/1379 سایه روشنهای زندگی درجامعه شهری
پایان بخش ششم...
نویسنده: علی حجازیان پژوهشگر شهرسازی اسلامی