به گزارش پایگاه 598، امیر احمدرضا پوردستان، از فرماندهان عالیرتبه ارتش جمهوری اسلامی در بخشی
از گفتگوی خود با خبرگزاری مهر پیرامون مقوله خودکفایی به رفتار خاص
فرمانده کل قوا در پیگیری این امر مهم اشاره کرده است که در ادامه خواهید
خواند:
*در خصوص خودکفایی جرقه این کار را حضرت امام (ره) زدند اما مقام معظم
فرماندهی کل قوا آن را در همه لایه ها و رده ها تعمیم دادند یعنی می توان
گفت سکان دار اصلی خودکفایی در نظام، عموما و در نیروهای مسلح خصوصا مقام
معظم رهبری است. ایشان از همان ابتدا تدبیر را از مولایش، از امامش گرفته
بود، پرچم را ایشان به دست گرفتند و آمدند، اول در نیروی هوایی، گفتند شما
چرا منتظر خارج هستید، منتظر هستید کسی برود و قاچاقی برای شما قطعه ای
بیاورد، خودتان شروع کنید و بسازید، یکبار داستانی پیش آمده بود در دریای
خزر و ما شناور رزمی نداشتیم، به ما هم اجازه نمی دادند شناور رزمی از مسیر
مثلا رودخانه ولگا ببریم، نمی توانستیم کاری بکنیم آنجا هم دست نظام خالی
بود که آقا هم ناراحت شده و فرمودند اگر غیرت دارید خودتان بسازید.
آقا شوکی وارد کرد، بچه های دریایی ارتش و وزارت دفاع شروع کردند به
ساختن، یعنی پرچم را خود حضرت آقا دست گرفتند و این خودکفایی از آن زمان در
مجموعه کشور و نیروهای مسلح شعله گرفت.
*خودکفایی، حوزه ای نیست که ما در هر زمینه ای که توانمندی داشته باشیم،
بسازیم، مثلا ما میتوانیم تانک بسازیم، فقط شروع کنیم به تولید تانک، این
گونه نیست، متناسب با نیاز و متناسب با تهدید خودکفایی سمت و سو داده
میشود و جهت گیری میکند، خودکفایی ما در مجموعه نیروهای مسلح تدبیرش این
است که باید متناسب با نیاز و متناسب با تهدید باشد. مثلا نیازمان این گونه
است که باید الان این تجهیزات را داشته باشیم. الحمدلله در این حوزه کار
زیادی انجام شده و به گونه ای شده که فاصله ایده تا محصول خیلی کوتاه شده
است. یک زمانی فاصله ایده تا محصول طولانی بود، زمانی که ناوشکن جماران می
خواست افتتاح و آب اندازی شود، نزدیک به ۱۵-۱۶ سال طول کشیده بود. آقا گله
کردند، فرمودند ببینید چه زمانی شروع کرده اید، الان چه زمانی است که تمام
کرده اید، این فاصله منطقی نیست، باید فاصله کوتاه شود. در حال حاضر
الحمدالله این اتفاق افتاده است یعنی فاصله ایده تا محصول بسیار کوتاه شده
است.
*در حوزه الکترونیک هم با تدبیر مقام معظم رهبری جهش هایی را داشتیم.
روزهای اول جنگ ما از رمزکننده هایی استفاده می کردیم که آمریکایی بودند.
دلمان خوش بود مثلا کنار این بیسیم یک رمزکننده گذاشته ایم، آن طرف گیرنده
هم یک رمزکننده دارد، یعنی ارتباط رمزکننده با رمزکننده، فکر می کردیم
امنیتی برقرار است. غافل از اینکه تمام کلیدهای رمز دست خود آمریکایی ها
بود و البته از دستورکارهای مخابراتی، جدول نشانی یا به زبان محلی صحبت
کردن استفاده میکردیم تا دشمن متوجه نشود چه کارهایی دارد انجام
میشود....جنگ آمریکا با عراق درس خوبی برای ما شد. آمریکایی ها زمانی که
می خواستند به عراق حمله کنند تمامی کشور را پارازیته کردند یعنی هیچ دو
عدد بی سیمی نمی توانستند با هم ارتباط برقرار کنند و نهایتا آتش به اختیار
کار را انجام دادند، ما از آن فضا درس گرفتیم و متناسب با این توانمندی و
تهدیدات دشمن در خودمان توانمندی ایجاد کردیم که اگر دشمن هم تمام فضا را
بتواند پارازیته کند، در همین فضا هم بتوانیم ارتباطاتمان را برقرار کنیم و
تا لایه های پایین فرماندهی دستورات را منتقل کنیم.
*سال ۹۳ بود، یک سلسله همایش هایی را در نیروی زمینی به اسم همایش
سرانگشتان گذاشته بودیم. زمانی که با فرماندهان نظامی خدمت فرمانده معظم کل
قوا شرفیاب شده بودیم، ایشان فرمودند؛ فکر هر چقدر که خوب کار کند، بازو
هر چقدر قوی باشد، آن چیزی که کار را انجام می دهد، سرپنجهها هستند،
انگشتان هستند، شما به این سرپنجهها برسید. ما همایشی را ترتیب دادیم به
اسم همایش سرانگشتان که فرماندهان و گروهان و گردان را در نیروی زمینی جمع
می کردیم و نیروی زمینی را به هفت منطقه تقسیم کردیم، شمال غرب، غرب، جنوب،
جنوب شرق، شمال شرق، تهران و اصفهان که منطقه مرکزی ما بود، هر سال می
رفتیم، بدون استثنا در طول دوران فرماندهی، هر سال به این هفت منطقه می
رفتیم و مستقیما تدابیر و رهنمودهای مقام معظم رهبری و هم تجربیات خودمان
را به آنها منتقل می کردیم.
در یکی از این جلسات که در کرمانشاه برگزار می شد، در حین جلسه همکاران
گپار(گروه پشتیبانی اطلاعات رزمی) به من گفتند امیر!، داعش نزدیک مرزهای
ماست، گفتم کجا هستند؟ گفتند نمیدانیم فقط از داخل خاک عراق به ما اطلاع
دادند که داعش دارد به سمت مرزهای شما میآید. ما سریع جلسه را قطع کردیم،
به فرماندهان گفتیم سر یگانهایتان بروید، با ستاد ارتش هم هماهنگ کردیم که
چنین اتفاقی افتاده است، همزمان سه تیپ رزمی، دو تیپ از لشگر ۲۳، یک تیپ
هم از کردستان را احضار کردیم به دلیل اینکه مراقبت از مرز غرب کشور با
نیروی زمینی بود بیایند. گردان های توپخانه هم که در کردستان بود، دستور
دادیم شما حرکت کنید و پایین بیایید. همزمان من با امیر یوسف قربانی،
فرمانده پایگاه کرمانشاه که الان فرمانده هوانیروز است، سوار بالگرد شدیم و
به سرپل ذهاب رفتیم. هنوز مشخص نبود داعش کجاست. من خلبانها را جمع کردم،
گفتم بچهها باید برویم شناسایی انجام دهیم. من باید اطمینان حاصل کنم لذا
خودم باید بروم. گفتم کدامیک از شما داوطلب هستید با من بیایید؟ الحمدالله
دیدم همه آنها داوطلب هستند. گفتم پس بیایید این کار را انجام دهیم، کلیات
کار را من میگویم، جزئیات هم با شما. یک گروه پروازی میرویم شناسایی که
ببینیم داعش کجاست. یک گروه هم بیایند پشت خاکریز صفر مرزی بنشینند که اگر
ما را زدند، جنازههای ما دست آنها نیفتد. برای نظام بد است که مثلا روز
اول جنازه فرمانده نیروی زمینی را نمایش بدهند. گروه اول پشت خاکریزها
نشست، گروه اصلی که من خودم با بالگرد ۲۱۴ بودم و امیرقربانی و فرمانده
حفاظتمان، و دو بالگرد کبری ۲۰۹، ما با ارتفاع پایین به داخل خاک عراق
رفتیم تا خانقین رفتیم و بالای خانقین چرخ زدیم، داخل خانقین نیامده بودند
چون مردم آمده بودند بالای پشت بامها و برای ما دست تکان میدادند و یک
مقدار جلوتر رفتیم. برای ما مشخص شد که داعش در سعدیه و جلولا است. سعدیه
حدود ۲۲ کیلومتر با مرزهای ما فاصله داشت، ما برگشتیم، اطلاعات را تکمیل
کردیم. به خاطر اینکه یگان ها توجیه شوند، به تمام فرماندهان گردان و
گروهان گفتیم شما بروید منطقه جلوی خودتان را شناسایی کنید، همه رفتند
شناسایی کردند، دیده بان های توپخانه رفتند شناسایی کردند، با GPS نقاط را
ثبت کردند، همه این موارد در عرض ۷۲ ساعت اتفاق افتاد، گردان های توپخانه
رسیدند، ما در صفر مرزی مستقرشان کردیم، کاتیوشاها، توپخانهها همه را
مستقر کردیم، با نقاط ثبت تیر و با هماهنگی ستاد کل خط قرمز ۴۰ کیلومتر را
ترسیم کردیم، گفتیم از این خط قرمز ۴۰ کیلومتر هرکسی بدون هماهنگی ما
بیاید، میزنیم. یک قوت خیلی خوبی نشان داده شد و در ادامه خلبانهای
بالگردها رفتند مسیر را شناسایی کردند و البته این بحث اصلا گفته نشد. ما
هم انتظار نداشتیم مطرح شود. اما نیروی زمینی اگر این اقدام بهنگام را
انجام نمیداد، مطمئن باشید ما در قصر شیرین و سرپل ذهاب باید با داعش
درگیر میشدیم. اگر این اقدام و قدرت نمایی که با واقعیت همراه بود انجام
نمیشد، قطعا ما با داعش در سرپل ذهاب و قصر شیرین درگیر میشدیم. کار
بسیار خوبی انجام شد، داعش از سعدیه و جلولا جلو نیامد، همانجا ماند. بعدا
خلبانان نیروی هوایی آمدند، شناسایی کردند که بتوانند بمباران کنند.
الحمدالله داعشیها آنجا ماندند بعدها با فتوایی که علمای شیعه و علمای
اهل سنت عراق دادند و مردم بسیج شده هجوم آوردند، داعش از سعدیه و جلولا
عقب نشینی کرد. این اقدام نیروی زمینی کار بزرگی بود که الحمدالله در آن
مقطع انجام شد.
*من می خواهم به عنوان عضوی از مجموعه نیروهای مسلح به مردم عزیزمان عرض
کنم که ملت ما مطمئن باشند که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران غافلگیر
نمی شوند و اگر تهدیدی بخواهد خودنمایی کند با قوت و قدرت پاسخ خواهند داد.