بر اساس نتایج طرحهای آمارگیری هزینه و درآمد خانوارهای شهری و روستایی سال 1397 هر خانوار شهری در کل سال بهطور متوسط 43 میلیون و 491 هزار تومان درآمد و 39 میلیون و 323 هزار تومان هزینه داشته که معادل متوسط ماهانه 3میلیون و 624 هزار تومان درآمد و 3 میلیون و 277 هزار تومان هزینه است.
هر خانوار روستایی نیز در سال مزبور 23 میلیون و 311 هزار تومان درآمد و 21 میلیون و 447 هزار تومان هزینه داشته که معادل متوسط ماهانه یک میلیون و 943 تومان درآمد و یک میلیون و 787 هزار تومان هزینه بوده است.
*پیشیگرفتن درآمد خانوار از هزینهها
مابهالتفاوت درآمد و هزینه سالانه خانوارهای کشور در سال 1397 نشان میدهد هر خانوار شهری بهطور متوسط 4 میلیون و 168 هزار تومان و هر خانوار روستایی بهطور متوسط یک میلیون و 864 هزار تومان بیشتر از هزینه سالانهاش درآمد داشته است که معادل متوسط ماهانه 347 هزار و300 تومان و 155 هزار و 400 تومان بهترتیب برای هر خانوار شهری و روستایی بوده است.
روند مابهالتفاوت درآمد و هزینه خانوارها در سالهای اخیر از مثبت بودن این مابهالتفاوت از چند سال گذشته حکایت دارد؛ بهگونهای که در سالهای 1395 و 1396 نیز هر خانوار شهری بهترتیب 3 میلیون و 239 هزار تومان و 3 میلیون و 742 هزار تومان و هر خانوار روستایی بهترتیب یک میلیون و 996 هزار تومان و 2 میلیون و 317 هزار تومان بیشتر از هزینه سالانهاش درآمد داشته است.در واقع، از سال 1395 تا 1397 هر خانوار شهری بهترتیب 10.2، 10.2 و 9.6 درصد و هر خانوار روستایی بهترتیب 11.3، 11.5 و 8 درصد از درآمدش نسبت به کل هزینههایش بیشتر بوده است.
لینک را مشاهده کنید.
در واکنش به این گزارش روزنامه آرمان ملی به قلم امیر داداشی نوشت: رشد چهار برابری تورم، بازگشت تحریمها و رکوردشکنیهای نرخ ارز در سال ۹۷ دست به دست هم دادند تا ارزش پول ملی ایران سقوط تاریخی را تجربه کند. پس از این اتفاقات بود که دومینوی گرانی کالاهای مختلف شروع به حرکت کرد و از کالاهای اساسی تا کالاهای لوکس و تجملی را دربرگرفت. شرایط به گونهای پیش رفت که گویا روز مبادا که مردم برایش پول پسانداز کرده بودند فرا رسید. عدهای برای تامین مایحتاج خود به فروش اندک طلای خود روی آوردند و گروهی دیگر تصمیم به فروش خانه و مهاجرت به شهرهای کوچکتر گرفتند. با این حال گزارشی که پنجم شهریور امسال از متوسط هزینه و درآمد خانوار شهری بر درگاه ملی مرکز آمار قرار گرفت، اعداد و ارقامی را نشان میداد که سنخیت چندانی با واقعیتهای امروز جامعه نداشت و بیشتر به یک شوخی یا طنز تلخ میماند. طبق گزارش این سازمان دولتی هزینه خانوار شهری در سال ۹۷ حدود ۳۹ میلیون بوده و درآمد آنها به ۴۳ میلیون تومان رسیده است تا مازاد درآمد چهار میلیون تومانی داشته باشند.انتشار گزارش مرکز آمار در روزهاي اخير مورد انتقاد بسياري از شهروندان گرفته است. وحيد که سرپرست خانوادهاي سهنفره است و کارمند بخش خصوصي به شمار ميآيد در گفتوگو با «آرمان ملي» ميگويد: در سال 97 نهتنها مازاد درآمدي نداشتم، بلکه در اين سال هر چه طي 10 سال گذشته اندوخته بودم هم خرج کردم. او ميافزايد: اين در حالي است که در سال گذشته براي خودم خرج خاصي انجام ندادم، فقط هزينههاي مربوط فرزندم که در همين سال متولد شد سر به فلک ميکشد. از اين رو مازاد درآمد چهار ميليون توماني در سال بيشتر شبيه به يک شوخي است. به جرات ميتوانم بگويم که در سال گذشته طي هر ماه خانواده من با همين مبلغ کسري درآمد مواجه بود. محمدرضا که در يک خانواده سهنفره زندگي ميکند نيز به «آرمان ملي» ميگويد: تا نيمه سال گذشته که سرباز بودم سعي ميکردم جز خوراک روزانه هيچ هزينه ديگري نداشته باشم، اما پس از پايان خدمت براي اينکه هزينه و درآمد خانوادهمان تامين باشد روي به شغلي آوردم که هيچ ارتباطي با رشته تحصيليم نداشت. اما براي کاهش فشار به پدرم که سرپرست خانواده است، مجبور بودم شغلي براي خود دست و پا کنم. او ادامه ميدهد: فکر ميکنم 1397 از آن سالهايي بود که بسياري از خانوادهها در آينده از آن بهخوبي ياد نخواهند کرد، چراکه من و بسياري از آنهايي که ميشناسم براي تامين معيشت خود دچار سختيهاي فراواني شديم. اما به نظر ميرسد مرکز آمار براي نمونهگيري به محلههاي شمالي شهر يا شايد کشورهاي ديگري مراجعه ميکند که مردم آن مازاد درآمد چهار ميليوني در سال دارند.
ديهيم: «مايهخوري» دهکهاي پايين!
اما علاوه بر مردم، کارشناسان اقتصادي و فعالان حوزه کار هم نظرات خاص خود را درباره گزارش مرکز ملي آمار دارند. در اين باره رئيس انجمن اقتصاددانان در گفتوگو با «آرمان ملي» توضيح ميدهد: همواره در دهکهاي پايين خانوار ايراني «مايهخوري» اتفاق ميافتد. بدين معنا که هر ماه مخارج اين خانوار از درآمدشان پيشي ميگيرد. حال اين خانوار براي ادامه معيشت به راهکارهاي مختلفي روي ميآورند. عدهاي اقدام به اخذ وام ميکنند تا شايد بعدها بتوانند اقساط آن را بپردازند. يا ارثي که از اجدادشان برايشان باقي مانده به فروش ميرسانند. اما بعضي خانوادهها در شرايط بدتري به سر ميبرند و اين روزها به فروش لوازم منزل روي آوردهاند. حميد ديهيم اضافه ميکند: با اين حال نبايد فراموش کرد که رشد تورم همانقدر که گروهي را تحت فشار ميگذارد، منافع گروهي ديگر را تامين ميکند. بهعنوان مثال اگر تورم رشد سه برابري را تجربه کند، ارزش دارايي صاحبان سرمايه هم متناسب با اين تورم افزايش مييابد، اما ارزش پول کساني که دارايي و سرمايهاي ندارند به يکسوم تنزل مييابد. پس تورم همانقدر که طعم تلخ خود را به گروههاي کمبرخوردار نشان ميدهد، براي ثروتمندان داراي حلاوتي است که از افزايش آن استقبال ميکنند. او عنوان ميکند: در چنين قاعدهاي دهکهاي پايين جامعه درآمد خود را صرف خورد و خوراک ميکنند که متاسفانه گروه خوراکي تورم بالاتري نسبت به ساير گروهها دارد. اما دهکهاي پردرآمد که صاحب سرمايه و بازار هستند، کالاي خود را گرانتر از قبل ميفروشند و خود اثرات تورمي ميآفرينند. بنابراين اينکه مرکز آمار متوسط درآمد خانوار شهري را در هر ماه 5/3 ميليون تومان در نظر گرفته چندان دور از واقعيت نيست. چراکه اکنون عدهاي در ماه درآمد بالاي 10 ميليون تومان دارند و اين امر مازاد درآمد چهار ميليوني خانوار را در سال منطقي جلوه ميدهد.
جلودارزاده: کسري درآمد 16 ميليون توماني خانوار
يک عضو فراکسيون کارگري مجلس نيز در گفتوگو با «آرمان ملي» اظهار ميکند: در حال حاضر واقعيتهاي اقتصادي جامعه نشان از يک تورم افسارگسيخته دارد که پربيراه نيست بگوييم اکثر خانوار شهري هر سه ماه کسري چهار ميليون توماني درآمد (در سال 16 ميليون) دارند. زيرا خانوار شهري علاوه بر هزينه خوراک و پوشاک، بايد در سبد معيشت خود مخارج فرهنگي، درماني و ... را هم جاي دهند. سهيلا جلودارزاده معتقد است با توجه به تورمي که بهويژه در يک سال اخير اقتصاد ايران تجربه کرده، شايد امروز فقط کارمنداني که در رده مديران ارشد شناخته ميشوند دخل و خرجشان پاسخگوي هزينههاي موجود باشد، اما خانوادههاي معمولي بعيد است که بتوانند درآمدشان را با مخارج تطبيق دهند. او با بيان اينکه در چند ماه اخير نرخ ارز روند نزولي را در پيش گرفته، اما قيمت کالاهاي اساسي همچنان بالا مانده ادامه ميدهد: از نظر من گزارش مرکز آمار قابل باور نيست و بيشتر به يک مانور تبليغاتي ميماند. مشاهدات حاکي از آن است که بيشتر خانوارها در حال خرج پسانداز خود هستند و حتي دهکهاي پايينتر وسايل مازاد خود را ميفروشند. من خبر دارم که عدهاي براي درمان بيماريها و پرداخت هزينه جراحيهاي چند ده ميليوني خانهشان را به فروش گذاشتهاند. جلودارزاده يادآور ميشود: واقعيت جامعه نشان ميدهد خانواده چهار پنجنفره که در شهرها اجارهنشين هستند و درآمدي کمتر از شش ميليون تومان در سال دارند، در واقع زير خط فقر قرار گرفتهاند.
توفيقي: حداقل هزينه خانوار؛ 3 ميليون و 800 هزار تومان
همچنين اعتقاد رئيس کميته دستمزد کانون عالي شوراهاي اسلامي کار اين است که وقتي مرکز ملي آمار گزارشي را منتشر ميکند، درصدي از اغنيا و نجوميبگيران را بين نمونه آماري خود قرار ميدهد. طبيعتا زماني که درآمد اين افراد وارد چرخه آمارگيري ميشود، تاثير وزني قابلتوجه و هدفداري را روي پژوهش ميگذارد که نتيجه آن هميني ميشود که مشاهده ميکنيم. فرامرز توفيقي در گفتوگو با «آرمان ملي» ميگويد: در گزارش مرکز آمار ميانگين هزينه ماهانه خانوار حدود سه ميليون و 250 هزار تومان برآورد شده و همين عدد فاصله معناداري با معيشت افراد در ماه دارد. زيرا در سال 97 در حداقل شرايط هزينه خانوار سه ميليون و 800 هزار تومان محاسبه شده است. به گفته او اگر خانواده 3/3 نفره (نُرم خانوار) در يک آپارتمان 40 متري در جنوب شهر اجارهنشين باشد، کل سال با نان و سيبزميني خود را سير نگه دارد، فرزندانشان هم در يک مدرسه دولتي درس بخوانند، فقط هم با وسايل حملونقل عمومي جابهجا شوند، در سال هم بيش از يک دست لباس نپوشند، بيمار هم نشوند و هوس مسافرت هم به سرشان نزند هزينهشان در ماه بيش از سه ميليون و 250 هزار تومان ميشود. توفيقي در رابطه با محاسبه درآمد خانوار هم توضيح ميدهد: بيش از 70 درصد کارگران در سال گذشته حداقليبگير بودند، حال اگر کارگر هر ماه 100 ساعت هم اضافهکار بايستد باز هم به درآمد 5/3 ميليوني دست نمييابد. امروز حدود 57 درصد جامعه را کارگران تشکيل دادهاند که اگر آن را در نرم خانوار ضرب کنيم متوجه ميشويم که بيش از 50 ميليون نفر در اين خانوار حضور دارند. اما فارغ از اين ضرايب وزني، در اين گزارشها يک جامعه آماري انتخاب ميشود که ضريب وزني 10 درصد جامعه بر 90 درصد جامعه ميچربد و نتيجهها به اين سمت ميرود که ايرانيها در سال چهار ميليون تومان مازاد درآمد دارند! اين کارشناس حوزه کار معتقد است: در حالي که تمام مديران ارشد کشور درباره فشار موجود اقتصادي لب به سخن گشودهاند، جاي تاسف است که مرکز آمار چنين گزارشي را منتشر ميکند. اين نوع آمارها ديگر مصرف داخلي هم ندارد و صرفا بدنه اجتماعي کشور را مورد هدف قرار ميدهد و مردم را نسبت به هر عدد و رقمي بدبين و عصباني ميکند. او خاطرنشان ميکند: امروز اين تصور وجود دارد که کلانشهرها تورم بيشتري را متحمل شدهاند، اما شهرهايي نظير ايلام، سيستان و بلوچستان و چهارمحال و بختياري در حوزه مخارج از شهرهاي بزرگي نظير مشهد، اصفهان، تبريز و ... پيشي گرفتهاند و تفاوتي محسوسي بين آنها ديده ميشود. نمايندگان مجلس که امروز درباره شاخص خط فقر سخن ميگويند، بهتر است به صورت مطالبهگرانه به وظيفه خود عمل کنند و دولت را براي اينکه شاخص خط فقر را تعيين نکرده مورد مواخذه قرار دهند.
حاجاسماعيلي: ضرورت اصلاح ساختاري آمارگيري
يک فعال کارگري در گفتوگو با «آرمان ملي» ميگويد: دادههاي مرکز آمار در رابطه با متوسط درآمد و هزينه خانوار شهري از آن گزارشهاي عجيبي است که با واقعيتهاي جامعه مغايرت محسوسي دارد. طي يک سال گذشته اقتصاد ايران با مشکلات عديدهاي از جمله تورم بالاي 40 درصد دستوپنجه نرم ميکند. دستمزدها هم در سال جديد بهصورت عمومي کمتر از 20 درصد رشد داشته، حال چطور مرکز آمار از مازاد چهار ميليوني متوسط درآمد خانوار شهري در سال 97 گزارش ميدهد؟ گذشته از بررسي هزينه و درآمد خانوار، اين گزارش با شاخصهاي کلان اقتصادي در سال 97 همخواني ندارد. در صورتي که در ميانه سال هيچ تغييري در دستمزدهاي کمتر از 5/1 ميليون توماني به وجود نيامده است. حميد حاجاسماعيلي ميافزايد: مرکز آمار با اينکه مسئول جمعآوري اين گزارشهاست، اما به نظر ميرسد به لحاظ تخصصي اشراف کامل براي پايش اطلاعات ندارد. گزارشهاي بانک مرکزي در اين زمينه ميتواند قابل استنادتر باشد که متاسفانه اين نهاد هم ماههاست که گزارشي در زمينه تورم منتشر نميکند. او ادامه ميدهد: امروزه بخش قابلتوجهي از خانوار شهري اجارهنشين هستند و درصد چشمگيري از درآمد خانوار فقط صرف اجارهبهايي ميشود که رشد بالاي 110 درصد را تجربه کرده است. در حالي که طبق گزارش مرکز آمار متوسط درآمد خانوار 5/3 ميليون تومان در نظر گرفته شده، اما طبق محاسبات ما در خوشبينانهترين حالت اين رقم را بايد 5/2 ميليون تومان در نظر گرفت. طبق دادههاي موجود فقط 20 درصد کارمندان بالاي چنين رقمي دريافتي دارند. همچنين بالاي 80 درصد بازنشستگان مستمري پايين 5/2 ميليون تومان ميگيرند. پرسش اين است که مردم چه درآمد پنهاني دارند که چهار ميليون تومان آن را در سال پسانداز کنند؟ کدام کالاي اساسي را ميتوان مثال زد که در يک سال اخير تورم بالاي 50 درصد را تجربه نکرده باشد؟ اين موارد بايد طوري تحليل شوند که حداقل با شاخصهاي ارائهشده توسط خود دولت قابل دفاع باشد. حاج همچنين معتقد است که در سال گذشته اکثر خانوارهاي شهري نهتنها مازاد درآمدي نداشتند، بلکه پسانداز موجودشان را هم خرج کردهاند. او خاطرنشان ميکند: متاسفانه سالهاست که با مشکل ارائه آمار مواجهيم و کمتر گزارش رسمي را ميتوان يافت که با واقعيتهاي جامعه مطابقت داشته باشد. در حالي که برنامه ششم توسعه دولت را موظف کرده حقوق کارکنان خود را دسترس عموم قرار دهد، اما هنوز چنين اتفاقي رخ نداده است. پس بانک اطلاعاتي درستي هم در دست رسانهها و مردم قرار ندارد که آمارهاي دولتي را با آن تطبيق دهند. متاسفانه اين گزارشها بهصورت ميداني تهيه ميشوند و از لحاظ پژوهشي هم چندان حرفهاي نيستند. اکنون انتظار اين است که ساختار نظام آماري ايران اصلاح شود تا ديگر گزارشهاي نادرست منتشر نشود. گزارشهايي که بيش از اينکه جنبه تزريق اميد و وجه تبليغاتي داشته باشند، قلب اعتماد عمومي جامعه را نشانه گرفته و هر روز آن را کمرنگتر ميکند. اين فعال کارگري عنوان ميکند: نمونهگيري زماني قابل اعتناست که در شرايط طبيعي صورت پذيرد، در حالي که در جامعه ما معمولا افراد درآمد خود را مخفي نگه ميدارند و کمتر اطلاعات صحيحي ارائه ميدهند. ما اکنون در يک بحران اقتصادي قرار داريم و بهتر است که صحبت از خط فقر به ميان نياوريم. شايد بهتر باشد به دولت زمان دهيم تا از اين بحران خارج شود. با اين حال نهادهاي امدادرسان مالي به مردم بارها اعلام کردهاند که بيش از 20 ميليون نفر براي مددخواهي به آنها مراجعه کردهاند. يعني فقط بر اساس آمار رسمي يکچهارم جمعيت ايران دچار مشکل معيشتي هستند. حاجاسماعيلي تاکيد ميکند: امروزه علاوه بر فقر مطلق، فقر نسبي هم بايد مورد سنجش و پژوهش قرار بگيرد. مردم بايد نيازهاي خود را بشناسند و در راستاي مبارزه با خط نسبي درصدد تامين آن برآيند. حال بهتر است مراکز آماري براي جامعه، اندکي احترام قائل باشند و بر اساس آن استانداردهاي مطالعات خود را مشخص سازند و گزارش منتشر کنند. مطالعات نشان ميدهد امروز بين 25 ميليون تا 35 ميليون نفر جامعه زير خط فقر قرار دارند. اين افراد بيش از آنکه تشنه خوشبيني باشند به حمايتهاي مالي نياز دارند که بهتر است در اين زمينه برنامهريزي شود. امروز در حوزه کارگري با احتساب تمام مزايا 75 درصد کارگران درآمدي پايينتر از دو ميليون تومان دارند.
محزون: براي محاسبه هزينهها کليه اقلام پوشش داده شدند
«آرمان ملي» براي رعايت جانب انصاف نظرات کارشناسان مرکز ملي آمار را هم براي ارائه اين گزارش جويا شده است. مديرکل دفتر جمعيت مرکز آمار ايران در اين زمينه به «آرمان ملي» ميگويد: طرح آمارگيري هزينه و درآمد خانوار سال 1397 بر اساس آمارگيري از 20 هزار و 350 خانوار نمونه در نقاط شهري و 18 هزار و 610 خانوار نمونه در نقاط روستايي كشور اجرا شده است. با توجه به لزوم ارائه برآورد تغييرات در طرح آمارگيري هزينه و درآمد خانوارهاي شهري و روستايي، از روش نمونهگيري چرخشي و نمونه پايه در اين طرح استفاده شده است. منظور از نمونه پايه، نمونه بزرگي است كه ميتوان از آن براي تامين نيازهاي چند آمارگيري يا چند دوره از يك آمارگيري مستمر، زيرنمونههايي انتخاب كرد. در آمارگيريهاي مستمر، استفاده از نمونه پايه ضمن صرفه اقتصادي، امكان كنترل بهتر عمليات اجرايي و همپوشاني نمونهها در دورههاي مختلف آمارگيري را فراهم ميكند. علياکبر محزون توضيح ميدهد: واحدهاي نمونهگيري مرحله اول طرح هزينه و درآمد خانوار در سالهاي 1392 تا 1396 از سومين نمونه پايه آمارگيريهاي خانواري (که براساس نتايج سرشماري عمومي نفوس و مسکن سال 1390 ساخته شده بود)، انتخاب شدند. با توجه به ساخت چهارمين نمونه پايه آمارگيريهاي خانواري براساس نتايج سرشماري عمومي نفوس و مسکن سال 1395، در سال 1397 براي تامين نمونههاي طرح، از چهارمين نمونه پايه آمارگيريهاي خانواري استفاده شده است. به گفته او در اين طرح درآمد خانوارها براي دوره زماني يك سال گذشته پرسيده ميشود و دامنه عددي آن گسترده است. در نتايج تفضيلي طرح، درآمد خانوارها به صورت طبقهبنديشده در قالب 10 گروه درآمدي و 10 دهك درآمدي براي استفاده محققان ارائه ميشود. متوسط درآمد ماهانه يک خانوار شهري و روستايي در سال 1397 به ترتيب سه ميليون و 624 هزار تومان و يک ميليون و 426 هزار تومان است. اين در حالي است که درآمد متوسط ماهانه يک خانوار شهري در دهکهاي اول و دوم به ترتيب 884 هزار تومان و يک ميليون و 531 هزار تومان است. همچنين درآمد ماهانه يک خانوار روستايي در دهکهاي اول و دوم به ترتيب 329 هزار تومان و 677 هزار تومان است. متوسط درآمد ماهانه يک خانوار شهري و روستايي در دهک دهم به ترتيب 10 ميليون و 101 هزار تومان و پنج ميليون و 286 هزار تومان است. محزون ادامه ميدهد: جامعه هدف اين طرح را همه خانوارهاي معمولي ساکن و گروهي در نقاط شهري يا روستايي تشکيل دادهاند. اين خانوارهاي نمونه از 387 شهرستان در مناطق شهري و از 395 شهرستان در مناطق روستايي كل كشور انتخاب شدهاند. اين مقام مسئول تشريح ميکند: در پرسشنامه طرح آمارگيري هزينه و درآمد خانوار نزديك به 1000 سطر وجود دارد كه ميتوان گفت كل اقلام سبد خانوار را پوشش ميدهد. لذا هزينه تمامي كالاها اعم از خوراكي و غيرخوراكي به قيمت جاري از خانوار پرسيده شده و ثبت ميشود. حال در صورتي كه منبعي به جز مركز آمار ايران هزينههاي خانوار را اعلام کند، بايد روش محاسبه خود را نيز مستند توضيح دهد.