در قاموس طایفه اصلاحات رسم بر این است که افراد برای رسیدن به کوچکترین پست و مقامی، از هیچ نیرنگ و فریب و رانت و دروغی فروگذاری نمیکنند؛ اما پس از دستیابی به پست مورد نظر، حرافی را بر خدمتگزاری ترجیح داده و ضمن گرفتنِ ژست اپوز، از جایگاهی که نظام در اختیارشان قرار داده علیه نظام حرف رایگان میزنند.
با همین حرف مفتزنیها سعی میکنند توجه رسانهها را به سوی خود جلب کرده تا از این طریق کسب شهرت کنند و خود را در قامت یک اپوزیسون (اپوزیسیون کرسیای که خود تصاحب کردهاند) و چهرهای در این طایفه بشناسانند؛ در این مسیر هرکس بحران آفرینتر باشد بخت بیشتری در کسب شهرت و اوپوزیسیون نمایی دارد.
همین است که میبینید فلان زَنَکی که توانایی مدیریت یک مدرسه دخترانه را هم ندارد و با رانت و پارتی شوهر و تَکرارِ سیدِ خنده به مجلس رسیده است؛ از پشت تریبون نظام علیه همین نظام عربده میکشد و مردم را به قیام و آشوب فرامیخواند تا بلکه اسمی در کند و پستی بگیرد بعد از دوران نمایندگی...
نمونهی این زَنَک را هم در همین مجلس فعلی بسیار داریم. یکیش، همان مَردَکی که علیه قوه قضائیه لجن پراکنی کرده بود و سپس در بیت امام بست نشینی کرده بود جیغ توییتری میزد. هدفش هم بعید میدانم جز خودنمایی برای مراتب بعد از نمایندگی چیز دیگری بوده باشد.
یک روز حمله به قوه قضائیه و سپاه، روز دیگر اتهام زنی به مراجع، روز بعدی افزایش سن ازدواج و امروز هم دختر آبی! (تازه اینها جدای از افاضات روزانه در صفحه توییتریشان در تکمیل پازل بحران است). هر روز به یک بهانه فرصتی برای خودنمایی در قامت اپوزیسیون و تهدیدی علیه نظام ایجاد میکنند.
خوب است این افراد نگاهی بیاندازند به سرنوشت مجلس ششمیها، چرا که هر چقدر هم بخواهند رادیکال رفتار کنند، به پای دوم خردادیهای مجلس ششم نمیرسند. اما امروز دیگر کسی حتی اسم خیلی از آنها را هم به یاد نمیآورد.
بحران آفرینی علیه مردم و اظهارات غیر مسئولانه و اپوزیسیون مآبانه توسط کسانی که خود در این نظام مسئولیت دارند، جز نشان دادن ذات منافقانه آنها به مردم و ایجاد ذهنیت ریاکارانه، فریبکارانه و منفعتطلبانه و بی مصرف در اذهان عمومی، نسبت به آنها حاصل دیگری ندارد. دست آخر سرنوشت این افراد پیوستن به زباله دان تاریخ است...