به باور این راقم اتاق جنگ ساکت آمریکایی در داخل ایران و در میان سیاسیون و دولتمردان نیز خواسته و ناخواسته عوامل و پیشقراولان تغییر رفتار و در نهایت براندازی خود را دارد و اصولاً بدون این عناصر امکان تحقق بخشیدن به این موضوع وجود ندارد لذا میخواهیم به صورت گذرا و تیترگونه به معرفی برخی از این عوامل در کشور بپردازیم البته برای جلوی گریر از هرگونه اشتباه در برداشت و درک ناصحیح با بیان مشخصات و خصوصیات این جریان پیدا کردن مصادیق آنرا بر عهده خواننده گرامی میگذاریم و مؤکدا بر این نکته اصرار داریم که خبرگزاری " سی ان ان " مبنای این ادعاست و بدون شک در سایه روشن این ادعاها افراد و جریانات وطنی را میتوان چهره نگاری کرد که تلاش دارند تا اقتصاد ایران را فلج کرده و مردم را به ستوه آورند.
ثانیاً: باید توجه داشت که اگر فتنه 88 را حرکتی براندازانه از سوی جریان اشرافی و طبقه مرفهان بی درد و رانتخواران و نجومی خواران حرام خوار بدانیم که در طی آن انواع افکار و حرکات فاسدگونه و اخلاق منحرف با اسم های متصف به فرهنگ غربی عامل و میدان دار این حرکت بودند، جریان هدایت کننده اتاق جنگ ساکت قطعاً به این نکته پی بردهاند که با اقشار مرفه و بدون پشتوانه اجتماعی و حضور اقشار ضعیف امکان براندازی و استحاله نظام وجود نخواهد داشت در نتیجه اهداف سال 98 عناصر طراح اتاق جنگ ساکت غرب و سربازان میدانی آنان قطعاً به میدان آوردن اقشار مستضعف و ضعیف به میدان خواهد بود و اگر ادعا کنیم که تمام این گرانیها و تورم و رکود و بیکاری بی سلبقه و سقوط ارزش پول ملی و به تبع آن کاهش و از بین رفتن سرمایههای مردم همه و همه در راستای همین منظور بوده است شاید سخنی بس به واقعیت نزدیکتر خواهد بود.
انحراف در فرهنگ و مردم یک کشور بلاشک از انحراف
در رفتار و گفتار و سبک زندگی مسئولان از رأس تا ذیل را شامل میگردد درست مانند لکهای
سیاه که به مروز در روی زمینه پاک و سفید اذهان انقلابی و مذهبی مردم مینشیند و با
گذشت زمان گسترش مییابد و در نهایت همانی میشود که دشمنان بدنبال آن بودند. یادمان
نرود که در تاریخ نه چندان دور جهان اسلام این ادعا به اثبات رسیده است و آن تمدن شکوهمند
و قدرتمند "امپراطوری اندلس اسلامی" در اروپای مسیحی بوده است که با
انحراف حاکمان آن طی چندین دهه به آرامی تمدنش ترک خورد و در نهایت فرو پاشید و اسلام
به کل از اروپا بیرون رانده شد. گویاترین مثال در اینباره کشور ترکیه است.
امپراطوری سابق عثمانی که در طی اضمحلال و شکل گیری جدید آن در دوران آتاتورک تا به امروز و علیرغم انجام تمام خواستههای کشورهای غرب – اروپایی برای تغییر فرهنگ و سبک زندگی خود به نوع زندگی اروپایی باز هم این کشورها به بهانههای مختلف از پذیرش یک کشور حتی به ظاهر مسلمان هم در درون خود امتناع میورزند و این نقشهای است که برای ما کشیدهاند آنهم با عناوینی چون " برجام، 2030، fatf، و.... که شوربختانه این امر با طراحی اتاق جنگ ساکت غرب و در میان رفتار و سبک زندگی سیاسیون و مسئولان دولتی در حال رشد است که میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
1- استقرار جغرافیای محل سکونت سیاستمداران و دولتمردان در بهترین نقاط ابر شهرها و شهرهای کوچک و بزرگ.
2- توزیع و خارج شدن جغرافیای درمانی مسئولان از داخل به سمت و سوی کشورهای غربی علیرغم وجود بهترین متخصصان و امکانات درمانی در کشور.
3- کشیده شدن و توزیع جغرافیایی محلهای تفرجگاهی مسئولان و سیاسیون برخوردار از مواهب مالی ابتدا به منتهی الیه نقاط شمالی و جنوبی کشور و سپس به سمت کشورهای همسایه و در نهایت کشورهای برخوردار اروپایی و غربی.
4- پیدایش نوعی زندگی دوگانه بین داخل و خارج کشور بین سیاستمداران و سلبریتی ها به این معنا که زن و فرزندان در خارج سکونت دارند و مسئولان در داخل به تأمین منابع مالی مورد نیاز خانواده برای زندگی و تحصیل گران قیمت در خارج مشغول هستند.
5- باور پذیری شدید نسبت به نوعی قبیله گرایی شغلی – مسئولیتی مرتبط با جریان سیاسی که سیاستمداران و دولتمردان منتسب به آنها هستند. در نتیجه نه شایسته سالاری که روابط خویشاوندی و سیاسی بهانه و دلیل واگذاری مسئولیتها به افراد تلقی و اجرایی میگردد.
6- پیدایش نوعی حالت روانشناسانه در این افراد در زمینه "سفره پنداری و حق پنداری خود" برای برداشت از مواهب مالی انقلاب اسلامی بدلیل مبارزات قبل انقلاب خود یا پدران و منسوبان درجه اول ایشان و انچنان این باور در جانشان رسوخ کرده که آنرا با فریاد بلند در مراکز و مکانهای مختلف فریاد میکنند و حق خود میدانند.
7- گروههای مرجع هنری مانند سلبریتی ها امروز مبدع و ایجاد کننده نسلی محدود از نوزادان و کودکانی هستند که امکان گسترش به دیگر اقشار اجتماعی نیز دارد اینان کسانی هستند که هویت دوگانه دارند نه ایرانی و نه غربی بلکه ملقمه ای از هر دو در نتیجه اگر روزی این قشر که امکان بهروری از تحصیلات عالی در کشورهای غربی برایشان فراهم است و دسترسی سازمانهای امنیتی غربی به آنان آسانتر امکان دارد همانگونه که امروز کشور در حد محدودی دچار مسئولان دو تابعیتی است در آنروز شاید با مسئولانی مواجه شویم که عرق ملی – مذهبی ندارند در نتیجه در خواست رفتارهای استقلال طلبانه و تمدن ساز بیشتر به نوعی ظنز و جوک خواهد ماند.
در مجموع میتوان به موارد دیگری هم از این خطر نزدیک اشاره کرد لاکن عمده آنها همین موارد بوده است که در درازمدت و در بزنگاهی مناسب اتاق جنگ ساکت را به ناگاه به عرصهای پر از فریاد "چالش و براندازی و کودتای نرم" براندازان و استحاله طلبان تبدیل خواهد کرد. پس نباید رفتن فلان مسئول به فلان جزیره و یا رفتن مرخصی فلان شهردار به خارج کشور و قس علیهذا را ساده انگاشت وبی تفاوت از کنارش گذشت.