پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در حیطه ادبیات و بستر چاپ و عرضه کتاب کشور، ابزار «سانسور» جای خود را به «ممیزی» داد.
ممیزی چیست؟
ممیزی به شکل کاملا فشرده؛ «نسبتسنجی یک اثر ادبی و هنری با قانون و ارزشها و هنجارهای یک جامعه و مصلحت عمومی و ملی است.»
اما تفاوت سانسور و ممیزی چیست؟
به
گفته ای؛ سانسور، اعمال «جرح و تعدیل یا حذف» بر پایه منافع دون فردی و
گروهی، با ماهیت سلیقگی است اما ممیزی؛ متکی به قانون و مولفههای
ارزشمدارانه و ناظر بر منافع ملی است.
دشمنان داخلی و خارجی مردم ایران، در قبال جمهوری اسلامی ایران به شکل ناجوانمردانه و رذیلانه ، دو رفتار توامان بروز میدهند:
اولا:بر
واقعیت سانسور و نیز بر اعمال ضروری و عاقلانه ممیزی در تمام کشورهای جهان
چشم میبندند و آن را عامدانه کتمان میکنند. آنها تاکید مینمایند و ادعا
میکنند؛ تنها ایران و چند کشور انگشتشمار، نظر مساعد به سانسور یا ممیزی
دارند.
بهواقع؛ در کجای دنیا سانسور وجود ندارد و در چند نقطه از جهان، ممیزی اعمال میشود؟
دوم:
ممیزی در ایران را که یک ضرورت ناگریز در جهت ایجاد و نگهداشت سلامت روانی
و اخلاقی فرد و جامعه و نیز تکریم حریم خانواده و امنیت ملی است، مترادف
با سانسور قرار میدهند.
خب، از آنجا که هر انسانی بنا به فطرت خود، به
آزادی میل دارد و دوست دارد که حرف و کلام و اثرش را چنانکه میپسندد، به
دور از اعمال سلیقه دیگری یا دیگران ارائه سازد، با وجود ناآگاهی و سطحی
بودن، قطعا در برابر سانسور ادعا شده و نظام جمهوری اسلامی، موضع منفی
میگیرد.
کسانی هم هستند که نسبت به دین الهی دارای خصومتاند و خوب هم
میدانند که در ایران نه سانسور بلکه؛ ممیزی اعمال میشود اما بنا به خصومت
یاد شده، مدعی سانسور میشوند و هیاهو میکنند!
برخی از قلم به دستان
معاند با دین الهی اسلام و انقلاب اسلامی، به هر دلیلی؛ مثل میل بیشتر به
دیده شدن، مطرح شدن، ارج یافتن در نزد بیگانگان، نه تنها روی خوش به ممیزی
نشان نمیدهند و علیه آن سخن میگویند و در برابرش مینویسند، بلکه آثار
خود را هم در دایره ممیزی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار نمیدهند.
اینان به دو صورت آثارشان منتشر میشود و در داخل مرزهای جمهوری اسلامی بدست مخاطبان- ولو اندک - میرسد:
یک: ناشرانی در کشورهای همسایه و خاصه افغانستان آثار را منتشر میکنند.
دو: موسسات نشر معاند و یا همدست با گروهکها در کشورهای غربی، با افرادگریزان از ممیزی وارد همکاری و تعامل میشوند.
در کشور ما به دلیل ضعف نظارت و بهتر بگوییم؛ نبود اراده نظارت دقیق، کتابهای صف کشیدگان در برابر ممیزی، به راحتی در دسترس است.
این
در حالی است که اغلب نویسندگان و شاعران انقلاب اسلامی (که به واقع برخی
از آنان در ردیف نخبگان ادبی قابل توصیفاند) به دلیل کم بودن موسسات نشر
متعهد و کم بنیه بودن ناشران دینمدار، برای انتشار آثارشان باید تلاش
فراوان کنند.
درد بزرگ اینکه گاه برخی رسانههای داخلی و دولتی در
گفتوگوهای بیجا و اغراقآمیز و نیز به اصطلاح نقدهای سطحی، به بزرگنمایی
نام قلم به دستان معاند و آثار اغلب سطحیشان میپردازند.
با این حال
خوب است بدانیم؛ با وجود حمایت خارجی و گروهکی، آثار اهالی معاند حیطه قلم،
همچنان منزویاند و از گروه کوچک مخاطبان در ایران برخوردارند. بزرگترین
گواه ما، کم بودن شمارگان کتابهای ممیزی نشده و ممیزی شده معاندان است.