چارقد: روزهای آخر سال دارند میدوند تا خودشان را به ساعت ۸ و ۴۴دقیقه سهشنبه اول فرودین ۱۳۹۱ خورشیدی برسانند. در این روزها خودمان هم که اهلش نباشیم، از خانه که بیرون برویم ممکن است جو بازار و خرید عید و ماهی های قرمز و نمایشگاههای بهاره بگیردمان و دست پر به خانه برگردیم.
صدا و سیما هم که انگار با اصناف و تاجران قرارداد بازاریابی امضا کرده است و از حدود دو ماه پیش تبلیغ خریدهای عید را شروع کرده است. دائم به گوشمان خوانده که: بشتابید! از خریدها عقب نمانید! بالاخره این هم یک نوع شرکت در «جهاد اقتصادی» است که البته بیشتر به «خودکشی اقتصادی» میماند.
در این وضعیت، خویشتنداری و خرید نکردن برای بسیاری از بزرگترها هم سخت است، چه برسد به کودکان و نوجوانانی که شور و اشتیاق زیادی برای خرید وسایل جدید برای سال نویشان دارند.
اما مسلما نمیشود همه چیز را خرید؛ یا بودجه این اجازه را نمیدهد و ممکن است که کفگیر بخورد به ته دیگ اقتصاد خانه، یا واقعا به بعضی چیزهایی که نداریم نیازی نیست و فقط به کار چشم و هم چشمی و … میآید، و یا جنسی که قبلا خریدهایم سالم است و به خوبی کار می کند و خرید وسیله نو فقط اسراف است.
خرید کردن در رابطه با فرزندان اهمیت بیشتری پیدا میکند، چرا که باید حواسمان به تربیت آنها هم باشد. تصمیم گیری درباره خریدن یا نخریدن یک وسیله برای فرزندمان، بستگی به سن او دارد. در مورد بچه های پیش از دبستان می توان آسان گیری بیشتری به خرج داد چرا که اولا خواستههایشان معمولا کم تعداد و کمهزینه است ثانیا کودک در سنینی است که از نظر تربیتی باید به دلخواستههایش برسد (کودک سید و سرور است، مفهومه؟)
اما برای نوجوانان قضیه فرق میکند و برای تصمیم گیری درباره کمیت و کیفیت خرید برای آنها باید نکاتی را در نظر گرفت. بعضی از این نکات عملیاتی هستند یعنی همین چند روز آخر سال هم میشود به کارشان بست اما بعضی هایشان زمانبر هستند و باید در طول سال آنها را انجام داد تا در این روزها نتیجه اش را ببینیم:
۱. فرزند باید با شروع مدرسه، پول توجیبی دریافت کند و با مدیریت آن در هزینه هایش، تجربه کسب کند و یاد بگیرد که بعضی چیزها را نمیشود خرید.
۲. والدین الگوی خرید هستند. کودک اگر دیده باشد که مادرش یک روز در میان دکور و پرده و مبلمان و بشقبان و کاسهوان (جمع بشقاب و کاسه!) خانه را عوض میکند آخر سال نمیشود قانعش کرد که فقط چیزهایی را که لازم دارد باید بخرد.
۳. والدین در طول سال باید از تشویق های صرفا مادی خودداری کنند تا کودک شاد شدن را فقط در خریدن یک کالای جدید نداند.
۴. اگر فرزند در سنین راهنمایی باشد می شود در طول سال برای خریدهای منزل، او را همراه خود کنیم تا از نزدیک مدیریت خرید را بیاموزد.
۵. اگر احساس کردیم که علی رغم درخواست فرزند، نباید برای او کالایی را خرید، باید برایش توضیح بدهیم که چرا برایش نمی خریم، گران است؟ لازم ندارد؟ و …
۶. افراط نکنیم، حالا درست است که گفتیم نباید به خریدهای غیرضروری روی خوش نشان داد اما باید حواسمان باشد که فرزندمان را هم با سخت گیری بیش از حد دپرس نکنیم.
۷. یک «فقر» داریم و یک «احساس فقر». نباید با افراط در خودداری از خرید، به کودکمان احساس فقر دست دهد در حالی که واقعا فقیر نیست. احساس فقر از خود فقر بدتر است. کم نیستند کسانی که از نظر مادی در شرایط مطلوبی هستند اما همواره احساس کمبود و نداری و احتیاج عذابشان میدهد.
۸. معیار میزان خرید فقط نیاز فرزند نیست، یعنی اگر فرزند احتیاج ندارد نمیشود درخواست او را رد کرد بلکه باید به عواملی مثل محیط مدرسه و محل زندگی و جمع دوستان او هم توجه کرد.
۹. اگر فرزند دارای روحیه سخاوت در خرید! و ولخرجی است بد نیست که او را با میزان درآمد پدرش و امکان خرید هر چیزی آشنا کرد.
۱۰. جشن عاطفه ها فرصت خوبی برای تربیت کودک است. وقتی برای او خریدی کردیم، همراه با او هدیه ای هم برای کمک به مستمندان بخریم. اگر هم کودکمان جنبه عرفانی بالایی دارد! میشود به او پیشنهاد کرد که: «حالا پاشو برو چیزی رو که برا خودت خریدی بده به جشن عاطفه ها، آفرین بچه خوب!»