بحث امروز و دیروز نیست؛ اساساً از اول انقلاب، بیشترین نمود دشمنی
یانکیها، همین تحریمهایی است که مرتب، بیشتر هم شده! گیرم این سالیان
اخیر، صنعت هستهای بهانه بود؛ اوایل جنگ تحمیلی هم آیا ما هستهای و موشک و
این نفوذ ویژه در منطقه را داشتیم که دشمن حتی در زمینه تهیه سیمخاردار
فکسنی هم ما را تحریم کرده بود؟! گلهای هم نیست! دشمن است دیگر! ما به مدد
انقلاب اسلامی، دستش را از ثروت سرشار ایران عزیزمان کوتاه کردیم و زیر
سایه «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» چنان خودباور و خوداتکا شدیم که آن
به آن بر پیشرفتهای خود افزودهایم! دهه ۶۰ و فیالمثل در فاصله دو حادثه ۷
تیر و ۸ شهریور که رسماً نگران جسم و جان انقلاب بودیم که آیا بیوجود
بهشتی و دیالمهها و رجاییها و باهنرها، حیاتش دوامی خواهد داشت یا نه،
آیا حتی در عالم خواب هم میدیدیم فتوحات عظیم امروزمان در سنگر علم را؟!
سلولهای بنیادی را؟! نانو را؟! موفقیتهای عجیب و غریب فضایی را؟! و اینکه
در بسیاری از میادین علمی، طبق آمارهای مراکز بینالمللی، در شمار چند
کشور شاخص دنیا باشیم؟! روزها و شبهایی که تلویزیونمان بیش از هر چیز،
برفک نشان میداد، کجا این ایام را میدیدیم که به برکت خمینی و انقلاب
حقیقتاً بیمثالش، چنان آقایی کنیم در منطقه که حاجقاسم از کربلاهای ۴ و ۵
به خود کربلا برسد؟! که نهفقط این، بلکه دختر و زن ایرانی، حتی در
رقابتهای ورزشی هم با حفظ حجاب، خوش بدرخشند؟! وقتی کیمیا علیزاده با پرچم
منقش به نشان «الله» دور افتخار میزند یا وقتی بانوی ایرانی تا حد خلبانی
هم خودش را بالا میکشد، غافلیم ما که این تصاویر، چه خشمی در دل دشمن
ایجاد میکند! دشمن با رسانههایی که داشت، شایعه کرده بود که رسیدن نهضت
انقلاب اسلامی به نظام جمهوری اسلامی همانا و به پستو رفتن زن ایرانی
همانا! و صدالبته به پستو رفتن مرد ایرانی همانا! اما محسن حججی، فقط یکی
از مردان این دیار است که چنان الگوی جوانان جایجای این منطقه شده که
احرار بحرینی ولو با وجود سلطنت آل خلیفه، مراسم محرمشان را با نام و یاد
این شهید وطن بگیرند! اربعین پارسال، حیرت کردم از تعلق خاطر جوانان
حشدالشعبی به شهید هادی ذوالفقاری! گویی تداعیگر محبوبیت چمران در لبنان
بود! آن همه امریکا در منطقه غرب آسیا خرج کرد که برسد به اینجا؟! به
تماشای اربعین؟! به مشاهده انصارالله؟! به اعتراف قدرت حزبالله؟! و نفوذ
کلام نصرالله؟! نکته اینجاست؛ ما نباید متوقع باشیم که دشمن بردارد
همینطور بر و بر، درخشش پروفسور سمیعی را و چربش استاد فرشچیان را نگاه
کند که اولی علمش را مدیون امام رضا میخواند و دومی هنرش را! این چیزها
عصبانی میکند دشمن را! وقتی بانوی ایرانی با پرچم معنوی ما، نفر اول
مسابقهای میشود، معذرت میخواهم، اما واقع امر آن است که دشمن مثل سگ
هار، عصبانی میشود، ولو آن بانو فقط مختصری از حجاب داشته باشد! الغرض!
چیزی مثل تحریم، زائیده ذهن دشمن عصبانی و معترف به شکست است و الا دشمن
قوی، عوض دشمنی زبونانه و عداوت کور، رویاروی تیر میزند! حال پرسش این
است؛ با تحریم چه کنیم؟! یک راه، همینی بود که آقایان روحانی و ظریف رفتند؛
مذاکره کنیم با دشمن که ما از خیر شئونی از فلان دستاوردمان بگذریم، دشمن
هم تحریمها را لغو کند! طرفه حکایت اینجاست؛ حکومت با علم بر بینتیجه
بودن این کار، ناظر بر دو امر بسیار مهم «احترام به رأی اکثریت» و نیز
«اهتمام به رشد فکری جامعه» به دولت، اذن مذاکره داد لیکن تنها و تنها با
هدف لغو همه تحریمها! طبق پیشبینی بزرگان، اما دشمن، با وجود آن همه
امتیاز نقدی که گرفت، عمل به وعدههایش نکرد و تحریمها را حتی بیشتر هم
کرد! اینجا خوب است خودمان را جای دشمن بگذاریم! دشمن وقتی میبیند که
فشارش دارد نتیجه میدهد، آیا دیوانه است بعد از هستهای، موشکی را و بعد
از موشکی، حضور ما در منطقه را و بعد از حضور ما در منطقه، چیز دیگری را
بهانه نکند؟! آری! دشمن، باغ سبز لغو تحریمها را به ما نشان میدهد لیکن
تنها در افقی موهوم، بلکه مدام از ما امتیاز نقد بستاند! من در این
یادداشت، فرض را تنها بر خباثت دشمن میگذارم و هیچ تشکیکی در نیت خیر این
مردمان دستگاه دیپلماسی وارد نمیکنم! همچنین استناد میکنم به سخنان یک
سال اخیر آقایان روحانی و ظریف که اولی در وصف امریکا و دومی در توصیف
اروپا مکرر شبیه این را گفتهاند که «اگر اینچنین است، مگر دیوانهایم
مذاکره را ادامه بدهیم؟!» خب! دشمنی داریم که هیچرقمه بیخیال تحریم
نمیشود!
باز هم، اما پرسش اصلی سر جای خود محفوظ است؛ با تحریم چه
کنیم؟! واقعاً با تحریم چه کنیم، وقتی با وجود آن همه امتیاز نقدی که به
دشمن دادیم، هیچ رضایت به لغو تحریمها نمیدهد؟! اینجا الحمدلله به
جملهای گهربار از رئیس قوه مجریه میرسیم: «مشکلات کشور، آنقدری که به
سوءمدیریتها مربوط است، به تحریمها ربط ندارد!» حرف حساب کاملاً درست این
سخن آقای روحانی این است؛ با تدبیر میتوان زهر تحریم را گرفت! تو اگر
نمیتوانی دشمن را مجبور به لغو تحریمها کنی، جوری تدبیر کن که تحریم
اجنبی را بیاثر کنی! و حتی تحریم را تبدیل کنی به شر مفید! «شر مفید» یعنی
چه؟! یعنی تبدیل تهدید به فرصت! و اینکه تو با درایت، چیزی را که ظاهر شر
دارد، برای خودت بدل کنی به خیر! این مهم، اما حاصل نمیشود الا با آمیختن
ایمان و اراده به تدبیر! اینگونه اگر شود، چاه میشود راه رشد یوسف تا
مرتبه عزیزی مصر! و از قضا کاخ فرعون هم مسیر امتداد حیات موسی میشود!
حالا خیلی ورود در تاریخ دور نکنیم، وقتی تجارب نزدیکتری هست! چه امری
سپاه محتاج به سیمخاردار را به سپاه سامانه سوم خرداد رساند؟! از یاد
نبریم که سپاه، همیشه بیشتر از همه تحریم بوده و حتی در تحریم سیمخاردار
هم بوده! اراده و ایمان، اما وقتی جمع با تدبیر میشود، نتیجه میشود
بیاثر شدن و بلکه سبب خیر شدن تحریمها، به شهادت سپاه! همین جا بگویم؛
مرادم از «سپاه» فقط «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» نیست، که حقا چه خوش
رجزی است این رجز؛ «ما همه سپاهی هستیم»! این تعلق خاطر به ماهیت و ذات
سپاه، آنقدر قوی است که اخیراً جناب روحانی از بوسه بر دست سپاه سخن گفت!
هیچ ایرانی باشرفی، خود را جدا از پاسداران امنیتش نمیداند! ایام دفاع
مقدس، لباس رزم را حتی آقای روحانی هم چند صباحی پوشید! ایشان از جمله
کسانی هستند که قطعاً از نزدیک درک کردهاند؛ جنگیدن برای سپاه و ارتشی که
حتی برای تهیه سیمخاردار هم باید تحریمی را دور بزنند، تا چه حد سخت است،
اما آقای روحانی مگر شاهد این نیز نبود که تجمیع ایمان و اراده با تدبیر،
قادر به خلق چه معجزاتی است؟! چه شد که ما توانستیم شکست کربلای ۴ را چند
روزه به پیروزی کربلای ۵ مبدل کنیم؟! و چه شد که توانستیم چند ساله از
کربلای شلمچه به خود کربلای معلی برسیم؟! و اساساً چه شد که از دل تحریم
سیمخاردار به این سامانه باشکوه سوم خرداد و بسی دستاوردهای بسیار
بزرگتر برسیم که اینگونه تحقیر کنیم و اینچنین ادب کنیم انگلیسیهای
متجاوز را؟! گمانم خوب است عوض تَکرارهای بیحاصل سیاسی یا عوض اصرار بر
راهی بینتیجه، مدد از تجربه سپاه بگیریم و حال که نمیتوانیم از دشمن، لغو
تحریمها را بگیریم، از دوست متقاضی تدبیر باشیم! بله! تدبیر میتواند در
سنگر اقتصاد هم همان کند که در سنگر امنیت! ماهی که گذشت، کمی از مذاکره کم
کردیم و کمی بیشتر اتکا به درون کردیم و معطوف بر آرامش نسبی بازار، نتیجه
هم گرفتیم! اگر واقعاً دنبال ترکنشاندن بر دیوار تحریم هستیم، خوب است به
جای برجامهای فرعی و احیاناً منتکشی از دشمن و تکرار مکررات، بوسه بر
تدبیر خودمان بزنیم! بوسیدن دست پیشکسوتان جهاد و شهادت، قطعاً عملی زیباست
لیکن خود سپاه، دست اراده را و دست ایمان را و دست تدبیر را بوسید که موفق
شد از تحریم سیمخاردار، به سامانه سوم خرداد برسد! این تجربه را دولت هم
میتواند تکرار کند! شش سال از عمر این دولت به طی مسیری گذشت که معالاسف
منتج به لغو تحریمها نشد! کشتیبان دستگاه اجرا را فرض است به تعویض ریل! و
خنثی کردن بمب تحریم با تدبیر! تدبیر، اما با کمکاری حاصل نمیشود! به
گمانم ملتی که شهید طهرانیمقدم را دارد، هرگز نیازمند خوردن حسرت ساعت کار
ژاپنیها نیست! ما با اراده و ایمان و تدبیر، ظرف حدود ۲۰ روز، از ۱۰
اردیبهشت تا ۳ خرداد را آمدیم، حال آنکه فتح خرمشهر با عقل مادیگرا جور
درنمیآمد، آنهم برای مایی که حتی سیمخاردار هم برایمان شاخ شده بود!
تجربه موفق سپاه و شهدای جلیلالقدرش و اساساً همه شهدا، پیش چشم این دولت و
اساساً هر دولتی است! امضای کری که تضمین نشد لیکن خدا پای خون شهیدان را
به نیکی امضا کرده است! غیرممکن است در حوزه اقتصاد، همان راه شهدای
عزیزمان در میدان امنیت را برویم و نتیجه نگیریم! اصلش دنیا را هم اگر
میخواهیم و اگر واقعاً بنا داریم خوب زندگی کنیم، مجبوریم مقاومت شهدا را
که معجونی از اراده و ایمان با مقوله تدبیر بود، بپیماییم! خرمشهر که در
آخرت، آزاد نشد! در همین دنیا بود دیگر! سامانه سوم خرداد که هدیه آخرتی
خدا به رزمندگان ما نبود! همین دنیا بود دیگر! دنیایی که ترامپ از مردم
امریکا و ماکرون از مردم فرانسه، دریغ کرده، آیا خندهدار نیست متوقع باشیم
برای ما آبادش کنند؟! و بسازندش؟! آقای روحانی! طعنه مخاطب در کامنتهای
اینستاگرامم را با جان و دل میپذیرم و رک و راست مینویسم که امید ما به
تدبیر شماست، نه لغو تحریم توسط دشمن بدعهد! امیدمان به خداوند منان هم اگر
باشد، باز این حرکت شما در مقام رئیس قوه مجریه مملکت است که اسباب برکت
میشود! لیکن حرکت! و حرکت درست! ترامپ و ماکرون، رؤسای جمهور امریکا و
فرانسه هستند! و این مردم عزیز، اما به شما به شیخ حسن روحانی رأی
دادهاند! علی برکتالله!