به گزارش پایگاه 598، بروز جرائم سرقت به جرائم دیگری منجر میشود که عاملان حادثه زندگی خود و
دیگران را در معرض آسیبهای جبران ناپذیر قرار میدهند. در دو پروندهای که
با موضوع سرقت تشکیل شدهبود، عاملان حادثه دست به ارتکاب قتل زده و تا یک
قدمی مرگ هم پیش رفتند.
سرقت مرگبار از پیرزن همسایه
اولین پرونده سال۹۱ با قتل زن میانسال به نام آزاده در یکی از خیابانهای
ورامین به جریان افتاد. مأموران بعد از حضور در محل عامل قتل را بازداشت
کردند. حسن ۲۵ساله با اعتراف به جرمش گفت: «سرباز هستم و درآمد کمی دارم.
آزاده که در همسایگی ما زندگی میکرد طلای زیادی نگه میداشت. شب گذشته بعد
از خوردن مشروب وارد خانهاش شدم. او در آشپزخانه مشغول درست کردن غذا بود
که با دیدن من شروع به داد و فریاد کرد. آنجا بود که با کارد آشپزخانه چند
ضربه زدم و داشتم فرار میکردم که همسایهها مرا دیدند و دستگیر کردند.»
متهم در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه و به قصاص محکوم شد.
با تأیید این حکم متهم در آستانه مرگ قرار داشت، اما توانست با پرداخت
۳۰۰میلیون تومان دیه از مرگ فاصله بگیرد. به این ترتیب وی صبح دیروز در
همان شعبه به ریاست قاضی قربانزاده از جنبه عمومی جرم محاکمه شد و در
آخرین دفاعش گفت: «در این هفتسال زندان برایم خیلی سخت بود و به اندازه
کافی تنبیه شدهام. تقاضا دارم هرچه زودتر آزاد شوم تا این روزها را برای
خانوادهام جبران کنم.» در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.
قتل مواد فروش با زنجیر نانچیکو
دومین پرونده در ۶ اسفندسال۸۹، در کلانتری۱۱۰ شهدا با قتل مردی ۵۰ساله
تشکیل شد. بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی، عاملان قتل به نامهای مهسا
۲۲ ساله، امیرحسین ۲۵ساله و برادرش محمدرضا دستگیر شدند. مهسا در
بازجوییها گفت: «به شیشه معتاد بودم که شوهرم مرا طلاق داد. بعد از آن با
امیرحسین آشنا شدم که همراه او برای تهیه مواد به خانه مقتول میرفتیم. روز
حادثه از آنجائیکه پول نداشتیم برای خفتگیری پول و مواد به خانه او رفتیم
که با هم درگیر شدیم.
در آن درگیری امیرحسین دست و پای مقتول را با طناب بست و همان لحظه با
برادرش تماس گرفت و او هم به آنجا آمد.» وی ادامه داد: «امیرحسین نانچیکو
را دستم داد و زنجیر نانچیکو را دور گردن مقتول پیچیدم تا اینکه مقتول از
نفس افتاد.» سپس امیرحسین در بازجوییها گفت: «مهسا خودش نانچیکو را پیدا
کرد و دور گردن او پیچید.
در قتل نقشی نداشتم و فقط میخواستم خفتگیری کنم.» محمدرضا نیز گفت: «وقتی
بالای سر نادر رسیدم صورتش کبود شدهبود.» مهسا به اتهام مشارکت در قتل و
معاونت در سرقت، امیرحسین و محمدرضا نیز به اتهام معاونت در قتل و مشارکت
در سرقت در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه و مهسا به قصاص و
حبس و امیرحسین و محمدرضا نیز به حبس محکوم شدند. با تأیید این حکم مهسا در
یک قدمی چوبه دار قرار داشت که توانست با پرداخت دیه از مرگ فاصله بگیرد.
به این ترتیب وی صبح دیروز در همان شعبه به ریاست قاضی زالی محاکمه شد. او
در آخرین دفاعش گفت: «پشیمانم و در این مدت مواد را ترک کردم، از قضات
دادگاه تقاضای کمک دارم تا کنار خانوادهام برگردم.»
در پایان هیئت قضایی بعد از شور متهم را به ۹سال حبس محکوم کردند. به این
ترتیب متهم با احتساب روزهای بازداشت به زودی آزاد خواهد شد.
منبع: روزنامه جوان