فارس، "سامی ادگیرنی"، خبرنگار روزنامه برزیلی "فولیا" در تهران، طی
مصاحبهای با "شهره پیرانی"، همسر شهید "داریوش رضایینژاد"، به بررسی
ابعاد مختلف این ترور پرداخت.
این روزنامه در گزارش خود نوشت:
داریوش رضایینژاد 35 ساله و مهندس برق، در ماه ژوئیه سال گذشته در برابر
همسر و دختر چهار سالهاش با گلوله به قتل رسید. وی سومین دانشمند ایرانی
بود که با هدف خرابکاری علیه برنامه هستهای این کشور ترور شد. ایران دست
"موساد"(سرویس جاسوسی اسرائیل) را در این کار میبیند و اسرائیل نیز این
امر را نه تکذیب و نه تایید میکند.
در ادامه این گزارش آمده است: "شهره پیرانی"، همسر دانشمند ایرانی است که سال گذشته توسط سرویس جاسوسی اسرائیل به قتل رسید.
"فولیا"
به نقل از شهره پیرانی نوشت: شوهر من چند سالی بود که به صورت تلفنی مورد
تهدید قرار میگرفت. وی بعضی اوقات میگفت که افرادی پیاده و یا با
اتومبیل، وی را تعقیب میکنند، ولی وارد جزئیات نمیشد تا من و آرمیتا،
دختر کوچکمان را نگران نکند.
این روزنامه برزیلی به نقل از همسر
شهید اظهار داشت: عصر یکی از روزهای ماه ژوئیه، حدود ساعت 16:00 وقتی سه
نفری با خودرو به خانه میآمدیم، وی متوجه شد که یک مرد مشکوک در محل ورودی
ساختمانی که زندگی میکنیم ایستاده است. این شخص عینک دودی بزرگی زده بود و
ریش بلندی داشت که از انبوه بودن ریش، مشخص بود که مصنوعی است. دختر من
میگوید که کلاهی هم به سر داشت.
این گزارش توصیف قتل رضایینژاد به
گفته همسر وی را اینگونه ادامه داد: وی با آرامش زیاد نزدیک شد و یک باره
اسلحه را کشید و شش گلوله به سمت شوهرم که راننده بود، شلیک کرد، به طوری
که بدن همسرم روی من افتاد. من فورا با اتومبیل تیرانداز را که میدوید
دنبال کردم، ولی وی برگشت و قبل از اینکه سوار موتور سیکلتی شود که فرد
دیگری آن را میراند، به سوی من تیراندازی کرد. یکی از گلولهها به بازوی
چپ من اصابت کرد.
شهره پیرانی در مصاحبه با روزنامه برزیلی افزود:
همسرم هنوز نفس میکشید و تا 30 دقیقه زنده بود، ولی دوام نیاورد. همه این
صحنهها پیش چشم دخترم "آرمیتا" اتفاق افتاد. وی از همان زمان تحت درمان
شدید روانشناسی قرار دارد. روانشناس میگوید که نقاشی، اثر خوبی بر او
داشته است. دخترم به رهبرمان که برای تسلیت به خانه ما آمده بود، یک نقاشی
داد.
وی در این گفتوگو تاکید کرد: آرمیتا مانند پدرش تیز هوش است و
متاسفانه اکنون از چیزهایی مثل سلاح، مرگ و تروریسم سر در میآورد. شکی
نیست که این تروریستها از ماموران موساد بودهاند. همه چیز به خوبی
برنامهریزی شده بود. آنها عادات و ساعات رفت و آمد ما را میدانستند.
وی
در این مصاحبه به خبرنگار برزیلی گفت: من از همه کارهای شوهرم سر در
نمیآوردم. مسائل بسیار فنی وجود داشت، ولی او مستقیما در برنامه هستهای
فعالیت نداشت. حتی فعالیت سیاسی هم نداشت. فقط یک پژوهشگر در رشته مهندسی
برق و بسیار علاقمند به شغل خود بود. وی نابغهای بود که همواره بهترین
شاگرد بود. شوهرم شهروندی بود که خود را وقف میهنش کرده بود.
همسر
شهید رضایینژاد در گفتوگو با "فولیا" تصریح کرد: چرا غرب این عملیات
تروریستی اسرائیل را محکوم نمیکند؟ چرا میخواهند مانع از این شوند که
ایران از حق خود برای داشتن برنامه هستهای استفاده کند، در حالی که رژیم
صهیونیستی 200 بمب هستهای دارد؟
این روزنامه به نقل از پیرانی
نوشت: گاهی میشنوم که میگویند شوهر من باید پس از اولین تهدیدات، درخواست
محافظ میکرد، ولی معنی ندارد که برای هر دانشمندی محافظ تعیین کنند که
همراه او باشد. علاوه بر این، داشتن محافظ هم از اینکه دکتر "مجید شهریاری"
به قتل نرسد(در سال 2010)، جلوگیری نکرد.
پیرانی همچنین در این
مصاحبه افزود: من با خانوادههای سایر دانشمندانی که به قتل رسیدهاند،
آشنایی بیشتر و نزدیکی پیدا کردم. ما بعضی اوقات با انجام دیدارهایی از
یکدیگر حمایت میکنیم و بچههای ما با هم دوست شدهاند.
همسر شهید
رضایینژاد در پایان گفتوگوی خود با خبرنگار "فولیا" تاکید کرد: من کمک
خانوادگی دریافت میکنم و قصد دارم بعد از مدتی، فعالیتهای آکادمیک خود را
از سر بگیرم. من کسی را که بیشتر از همه دوست داشتم، پنج روز پس از
یازدهمین سالگرد ازدواجمان از دست دادم. با وجود این، دنبال هیچ نوع انتقام
گرفتن و تلافی نیستم، زیرا در غیر این صورت، مخالف آنچه که شوهرم به
آرمیتا یاد میداد عمل کردهام. وی اندکی پیش از مرگ، برای دخترمان یک کتاب
کودکان میخواند که میگفت "گفتوگو کن، دعوا نکن".