کد خبر: ۴۵۸۸۵۰
زمان انتشار: ۱۰:۳۱     ۲۳ تير ۱۳۹۸
نگاهی به همه‌ی "هیچ"‌های یک سند نافرجام به بهانه ۲۳ تیر؛
با تلاش‌های دولت حسن روحانی و شخص رئیس‌جمهور سال ۹۵ بود که شورای عالی انقلاب فرهنگی با نام‌گذاری ۲۳ تیر، روز تصویب برجام، با عنوان روز «گفتگو و تعامل سازنده با دنیا» موافقت کرد. روزی که دولت تدبیر و امید آن را در تقویم رسمی کشور ثبت کرد تا برجام، به‌عنوان بزرگ‌ترین دستاورد این دولت، در تاریخ کشور ثبت شود و سند افتخاری باشد بر پرونده به‌اصطلاح ژنرال‌های دیپلماسی کشور!
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، با تلاش‌های دولت حسن روحانی و شخص رئیس‌جمهور سال ۹۵ بود که شورای عالی انقلاب فرهنگی  با نام‌گذاری ۲۳  تیر،  روز تصویب برجام، با عنوان روز «گفتگو و تعامل سازنده با دنیا» موافقت کرد. روزی که دولت تدبیر و امید آن را در تقویم رسمی کشور ثبت کرد تا برجام، به‌عنوان بزرگ‌ترین دستاورد این دولت، در تاریخ کشور ثبت شود و سند افتخاری باشد بر پرونده به‌اصطلاح ژنرال‌های دیپلماسی کشور!

حربه مذاکرات و نتیجه دادن آن به هر قیمتی ابزاری بود که دولت حسن روحانی را نه‌تنها در عملکرد سازی کاذب برای دولت کمک داد بلکه در روی کار آمدن یک جناح فکری بسیار نقش‌آفرین بود. تیم رسانه‌ای اصلاحات و حسن روحانی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا به ذهن مردم القا کنند که جز توافق با ۵+۱ که البته بخوانید آمریکا، نمی‌توان از مشکلات اقتصادی عبور کرد و لازم است که به سراغ کدخدا برویم و مشکلات را با آمریکایی‌ها حل کنیم. گزاره‌ای که متأسفانه با تلاش این جریان در ذهن مردم جا گرفت و روحانی به‌عنوان ناجی حل مشکلات ایران و آمریکا در انتخابات به پیروزی رسید.

سیاست توافق به هر قیمتی و یا اینکه هر توافقی حتی توافق بد بهتر از عدم توافق است در رفتارهای تیم مذاکره کننده و جریان سازی های رسانه ای تیم دولت مشهود بود. این احساس نیاز تیم مذاکره کننده به یک توافق هر چند بد، باعث شده بود که طرف های دیگر نهایت فشار خود را جهت امتیاز گیری هر چه بیشتر  وارد کنند و تیم مذاکره کننده نیز که حیثیت و آرمان خود را محدود به شکل گیری این توافق می دانست حاضر بود هر نوع پیشنهاد و در خواستی را بپذیرد اما توافقی را به امضا برساند تا شاید آن توافق را به عنوان بزرگ دستاورد خود مطرح کند و با عناوینی چون فتح الفتوح، آفتاب تابان، پیروزی بزرگ دیپلماسی و ... از آن نام ببرند.

برجام تا جایی حاکم بر ذهن دولتی ها شد که تمام فعالیت های دولت چه قبل از تحقق توافق و چه بعد از آن معطوف این توافق شد. قبل از آن تمام تمرکز بر برجام بود و بعد از آن نیز به دنبال استفاده از گلابی های برجام بودند. گلابی هایی که متاسفانه یا اصلا نرسیدند و یا آنهایی هم که رسیدند کال از آب در آمدند. در این میان نیز دولتمردان ذوق زده و خوش حال در انتظار میوه دهی درخت های سیب و گلابی نشت‌اند تا که شاید فرجی شود و دستی از سمت کدخدا بیاید و معجزه‌ای برای آن‌ها ارائه دهد اما مردم حتی تفاله‌های این گلابی را هم ندیدند و نمودی در زندگی‌شان دیده نشد.

 

 ذوق‌زدگی دولتی‌ها تا جایی پیش رفته بود که حتی این فرصت را هم ندادند که تعهدات ایران به‌صورت گام‌به‌گام اجرا شود و همه تعهدات برجامی را به‌صورت یکجا به مرحله اجرا رساندند اما بعدازاین اجرای کامل، آمریکا و اروپا بودند که در اجرای تعهدات نصف و نیمه خود کند عمل کردند و یا اصلاً عملی انجام ندادند تا حدی که برخی اعضای نزدیک در دولت به‌صورت مستتر در کلام و یا به‌صورت واضح و مستقیم انتقادهای خود را از عملکرد ۵+۱ در تعهداتش انجام می‌دادند. که بارزترین این دست صحبت‌ها از تقریباً هیچ برخی از مقامات آغاز شد. باید گفت دقیقاً تمام تذکراتی که منتقدان برجام قبل برقراری توافق داده بودند در رفتار آمریکایی‌ها ظهور و بروز کرد و آن تخیل و نگاه مثبتی که آقایان به اروپا و آمریکا داشتند پوچ و توخالی از آب درآمد.

آرام‌آرام پس از گذر زمان رنگ و لعاب ظاهری برجام از بین رفت و از نمای اصلی آن رونمایی شد. آمریکا و اروپا بدعهدی‌هایشان را افزایش دادند و صحبت از برجام های دو و سه در حوزه‌های موشکی و منطقه بالا گرفت. پس از تغیر دولت در آمریکا این دست بدعهدی‌ها بیش‌تر شد تا جایی که دولت جدید آمریکا به‌صورت یک‌طرفه از برجام خارج شد و علاوه بر اینکه تحریم‌های سنگین‌تری را علیه کشور برقرار کرد به اثبات رساند که به قول منتقدان برجامی امضای جان کری تضمین نیست.

 ماجرا همانی شد که رهبر معظم انقلاب تذکرش را داده بودند. آمریکا قابل‌اعتماد نیست و من خوش‌بین نیستم. رهبری گفته بودند که مذاکرات را جهت تجربه‌ی مردم م می‌پذیرند تا مردم و مسئولین تجربه کنند اعتماد به کدخداهای ساختگی عاقبت ندارد. اما حتی پس از خروج آمریکا از برجام دولت که تنها دستاورد خود را همین درخت گلابی خشکیده می‌دانست متوسل به اروپا شد و فراموش کرد که روزی گفته بود مسئله را باید با کدخدا حل کرد. حالا همان‌هایی که آمریکا را کدخدا می‌دانستند او را مزاحم نامیدند و سعی کردند که اروپا را ناجی کشور بخوانید ناجی خود و همفکرانشان معرفی کنند.   حسن روحانی در سخنرانی خود که در پاسخ به خروج ترامپ از برجام انجام داد به اروپاییان تنها چند هفته فرصت داد تا تکلیف خود را در این مرحله از برجام مشخص کنند اما این چند هفته حسن روحانی تبدیل به یک سال شد و یک سال تمام آقایان چشم انتظار دستان اروپاییان نشستند تا که شاید کاری انجام شود. در کنار همین چشم انتظاری، هم تحریم ها در حال افزایش بود و هم اینکه لحظه به لحظه از نقش پلیس خوب و بد آمریکا و اروپا پرده برداشته می شد. اما گویا هنوز هم دولتی ها که آبروی خود را در گرو حفظ برجام می دیدند دوست نداشتند این نقش را باور کنند. بسیاری از رسانه ها و بزرگان و تحلیل گران در راستای عدم اعتماد به اروپا تذکراتی را به دولت دادند و رهبری معظم انقلاب نیز از بی اعتمادی نسبت به اروپا گفتند.

آرام آرام دولتی ها نیز چرخش دیدگاه دادند و متوجه شدند که اروپا نیز قابل اعتماد نیست اما همچنان هم دوست ندارند که این اعتقاد یک اعتقاد عملی باشد و هنوز در بیش تر اوقات احساس می شود که این اعتقاد کلامی است. اما بالاخره بعد از گذشت یک سال از خروج یک طرفه آمریکا از قرارداد و افزایش فشارها و بی عملی اروپاییان در این حوزه اقدامات کاهش تعهدات برجامی ایران آغاز شد. کاهش تعهداتی که برخلاف اجرای خود تعهدات، گام به گام شروع شد و برای هر گام فرصت ۶۰ روزه ای به اروپاییان داده شد. اروپاییان نیز که هم به اعتقادات کلامی مسئولین پی برده اند و هم به تلاش های برخی در داخل برای نجات دستاوردهای به اصطلاح دیپلماتیکشان. به همین خاطر این بار از ابزار ایسنتکس استفاده کردند تا شاید بتوانند زمان بیشتری بخرند و بار دیگر مسئولین کشور را با خدعه های خود در انتظار نگاه دارند تا فقط ایران به صورت کاملاً یک‌طرفه برجام را اجرا کند و باقی طرف‌ها فقط بگویند که ما به برجام معتقدیم و برای حفظش تلاش می‌کنیم. حتی گه‌گداری این اختلاف در اعتقاد عملی در کلام آقایان نیز ظهور و بروز می‌کند. صحبت‌های عجیب ظریف در کنار تمام انتقاداتش از اروپا نمونه‌ای از این اعتقادات کلامی است.

حسن روحانی در سخنرانی خود که در پاسخ به خروج ترامپ از برجام انجام داد به اروپاییان تنها چند هفته فرصت داد تا تکلیف خود را در این مرحله از برجام مشخص کنند اما این چند هفته حسن روحانی تبدیل به یک سال شد و یک سال تمام آقایان چشم‌انتظار دستان اروپاییان نشستند تا که شاید کاری انجام شود. در کنار همین چشم‌انتظاری، هم تحریم‌ها در حال افزایش بود و هم اینکه لحظه‌به‌لحظه از نقش پلیس خوب و بد آمریکا و اروپا پرده برداشته می‌شد. اما گویا هنوز هم دولتی‌ها که آبروی خود را در گرو حفظ برجام می‌دیدند دوست نداشتند این نقش را باور کنند. بسیاری از رسانه‌ها و بزرگان و تحلیل گران در راستای عدم اعتماد به اروپا تذکراتی را به دولت دادند و رهبری معظم انقلاب نیز از بی‌اعتمادی نسبت به اروپا گفتند.

آرام‌آرام دولتی‌ها نیز چرخش دیدگاه دادند و متوجه شدند که اروپا نیز قابل‌اعتماد نیست اما همچنان هم دوست ندارند که این اعتقاد یک اعتقاد عملی باشد و هنوز در بیش‌تر اوقات احساس می‌شود که این اعتقاد کلامی است. اما بالاخره بعد از گذشت یک سال از خروج یک‌طرفه آمریکا از قرارداد و افزایش فشارها و بی‌عملی اروپاییان در این حوزه اقدامات کاهش تعهدات برجامی ایران آغاز شد. کاهش تعهداتی که برخلاف اجرای خود تعهدات، گام‌به‌گام شروع شد و برای هر گام فرصت ۶۰ روزه‌ای به اروپاییان داده شد. اروپاییان نیز که هم به اعتقادات کلامی مسئولین پی برده‌اند و هم به تلاش‌های برخی در داخل برای نجات دستاوردهای به‌اصطلاح دیپلماتیکشان. به همین خاطر این بار از ابزار ایسنتکس استفاده کردند تا شاید بتوانند زمان بیشتری بخرند و بار دیگر مسئولین کشور را با خدعه های خود در انتظار نگاه دارند تا فقط ایران به صورت کاملاً یک‌طرفه برجام را اجرا کند و باقی طرف‌ها فقط بگویند که ما به برجام معتقدیم و برای حفظش تلاش می‌کنیم. حتی گه‌گداری این اختلاف در اعتقاد عملی در کلام آقایان نیز ظهور و بروز می‌کند. صحبت‌های عجیب ظریف در کنار تمام انتقاداتش از اروپا نمونه‌ای از این اعتقادات کلامی است.

 پایان نافرجام برجام بر همگان مشخص است. حالا دیگر هم درخت گلابی آن خشکیده، هم آفتابش دیگر تابان نیست و اصلاً رنگ جوهر امضای کری هم پریده است. برجام دیگر کارش پایان یافت اما فقط تبدیل به یک عبرت و تجربه شد. عبرت و تجربه‌ای تا هم مردم و هم مسئولین بدانند که نمی‌توانند کشور را با تفکر و عمل وابسته به غرب اداره کنند. تجربه‌ای که به همگان نشان دهد غربی‌ها قابل‌اعتماد نیستند تا دیگر هیچ‌کس هوس اعتماد به غرب به سرش نزند. و بداند که عاقبت اعتماد به غرب دقیقاً هیچ است نه تقریباً هیچ.

۲۳ تیرماه روز تعامل سازنده با دنیاست روزی که به مناسبت تصویب برجام نام‌گذاری شد. امروز باید گفت برجام یک رویای متوهمانه بود که آقایان به ملت تزریق کردند و مردم را به اشتباه انداختند. مطمئناً تاریخ به این توافق افتخار نمی‌کند و به آن به‌عنوان یک دستاورد ملی نگاه نخواهد کرد. برجام جز هزینه برای کشور چیزی نداشت و ویژگی‌اش این بود که توانست مایه عبرت شود. عبرت برای مردمان و مسئولین امروزی و مسئولین و مردمان آینده. حالا که برجام خود تبدیل به عبرت شده است و این تعامل یک تعامل ضرر زننده بوده آیا وقت آن نشده است که نام این روز در تقویم به‌روز عبرت تغییر پیدا کند؟ تا دیگر هیچ‌کس با استدلال‌های بی‌جا و با توهین به منتقدان دلسوز نگوید که اعتماد به دشمن جواب خواهد داد تا شاید مسئولین متوجه شوند که باید بدانند روزی دست خداست نه کدخدا. بدانند که این منطق مقاومت است که می‌تواند دشمن و تحریم‌هایش را یکجا زمین‌گیر کند و پایان او را اعلام نماید.

کشور با منطق مقاومت است که به نتیجه خواهد رسید. این عبرتی است که از برجام گرفتیم پس بگذارید تاریخ بداند روز ۲۳ تیر روز عبرت است نه روز تصویب برجام.

*  دیار آفتاب
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۳
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
-
۰۹:۱۱ - ۲۴ تير ۱۳۹۸
۰
۰
برجام = خیانت بزرگ برجام = خیانت بزرگ برجام = خیانت بزرگ برجام = خیانت بزرگ برجام = خیانت بزرگ برجام = خیانت بزرگ برجام = خیانت بزرگ برجام = خیانت بزرگ برجام = خیانت بزرگ برجام = خیانت بزرگ برجام = خیانت بزرگ برجام = خیانت بزرگ برجام = خیانت بزرگ برجام = خیانت بزرگ برجام = خیانت بزرگ برجام = خیانت بزرگ برجام = خیانت بزرگ برجام = خیانت بزرگ برجام = خیانت بزرگ برجام = خیانت بزرگ برجام = خیانت بزرگ برجام = خیانت بزرگ برجام = خیانت بزرگ برجام = خیانت بزرگ برجام = خیانت بزرگ
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها