پسر معتادي که در پي دوستي خياباني با يک زن صاحب فرزندي شده و سپس نوزاد ۲
ماهه اش را کشته بود، ظهر روز گذشته، صحنه جنايت خود را در حضور قاضي ويژه
قتل عمد و کارآگاهان پليس آگاهي خراسان رضوي بازسازي کرد و به تشريح
چگونگي ماجرا پرداخت.
به گزارش خراسان، زوج جواني که تاکنون
نتوانسته اند مدرکي مبني بر ازدواجشان به مقام قضايي ارائه کنند روز گذشته
در منزل مسکوني محل جنايت و در مقابل دوربين قوه قضاييه، قرار گرفتند تا
چگونگي قتل نوزاد ۲ ماهه خود را بيان کنند.
جوان ۲۱ ساله پس از
تفهيم اتهام قتل عمدي از سوي قاضي اسماعيل شاکر گفت: حدود ۱۴ ماه قبل براي
خريد موادمخدر به شهرک شهيد رجايي آمدم و اين زن (اشاره به همسرش) را در
خيابان سوار خودرو کردم که همين موضوع موجب آشنايي و روابط ما شد بعد از آن
هم صيغه محرميت خوانديم و زندگي خود را آغاز کرديم ولي هيچ گونه مدرکي که
ازدواج ما را اثبات کند نداريم.
متهم اين پرونده جنايي ادامه داد:
من براي همسرم که ۵ سال از من بزرگ تر است ۶ ماه قبل خانه اي در شهرک اجاره
کردم ولي خودم نزد خانواده ام بودم و کمتر به اين جا مي آمدم. وي در پاسخ
به سوال مقام قضايي که آيا قبل از ازدواج نيز اعتياد داشتي؟ گفت: بله! قبلا
هم مصرف مي کردم اما معتاد نبودم وقتي ازدواج کردم چون همسرم هم معتاد بود
با يکديگر و به راحتي مواد مصرف مي کرديم.
وي گفت: ساعت ۹ شب
يازدهم بهمن ماه گذشته بود که از سر کار به منزل آمدم. قرار بود با همسرم
بيرون برويم، ولي من خمار بودم و مي خواستم مواد بکشم. در اين لحظه همسرم
گفت: صاحبخانه گفته بايد در خانه را باز بگذاريد و بعد هم به دليل اجاره
خانه درگيري بين ما شروع شد و در حالي که همسرم فرزندش را قنداق مي کرد او
را از دستش گرفتم و گفتم من خسته ام برو برايم چاي بياور! اما او گفت بگذار
لباس هاي بچه را عوض کنم.
وي ادامه داد: در حالي که فرزندم گريه
مي کرد و من هم اعصابم به هم ريخته بود او را روي زمين پرت کردم که سرش به
زمين خورد و صورتش قرمز شد پس از آن همسرم با مادرش تماس گرفت و او را به
بيمارستان برديم که آن جا متوجه شديم او مرده است و ماموران انتظامي ما را
دستگير کردند.
همسر ۲۶ ساله متهم نيز در تشريح ماجرا گفت: وقتي
همسرم نوزاد را به زمين کوبيد فکر کرديم بيهوش شده است که همسرم با دهان به
او تنفس داد اما ديگر دير شده بود. اين زن که در زمينه موادمخدر نيز سابقه
کيفري دارد افزود: همسر قبلي ام فوت کرده بود که پس از آن با «الف» (متهم
به قتل) در خيابان آشنا شدم و ازدواج کرديم اما فرزندم شناسنامه ندارد به
دليل اين که کارت ملي همسرم در بيمارستان براي بدهي ۳۳۰ هزار توماني هزينه
هاي بستري در هنگام زايمان گرو بود.
از سوي ديگر چون گواهي فوت همسر قبلي ام را نداشتم نمي توانستيم به صورت محضري عقدنامه موقت دريافت کنيم.
وي
در پاسخ به سوال قاضي که پرسيد چرا مي خواستيد جسد کودک را مخفيانه دفن
کنيد؟ گفت: ما قصد چنين کاري را نداشتيم وقتي همسرم نوزاد را روي زمين پرت
کرد و احتمال داديم که او مرده، همسرم به من گفت: با مادرت تماس بگير و بگو
چه کار کنيم. من هم با مادرم تماس گرفتم و به پيشنهاد مادرم او را به
بيمارستان برديم. وي در حالي که مي خنديد به قاضي گفت: الان هم از وقوع اين
جنايت پشيمانم. دوست ندارم شوهرم را به عنوان قاتل اعدام کنند.