چطور شد بازجوی گاندو شدید؟
من
قبلاً با آقای جواد افشار در سریال تلویزیونی «آنام» کار کرده بودم. با
شناختی که ایشان از من داشت نقش را پیشنهاد کرد و من پذیرفتم. بازی در این
نقش برای من هم جالب بود و تفاوت زیادی با باقی نقشهایی که تا به حال بازی
کرده بودم، داشت.
بازی در نقش یک بازجوی اطلاعاتی کار سختی بود؟ آیا الگوی خاصی هم برای ایفای این نقش داشتید؟
این نقش پیچیدگیهای خودش را داشت. بازی در نقش بازجوی یک اثر امنیتی کار
دشواری است، از این بابت که آدم باید از کلیشهها دور باشد و نقشی را ایفا
کند که تا به حال مردم از او ندیدهاند. چالش جدیدی بود که بتوانم به نقشی
برسم که تا به حال از من دیده نشده است. این نقش با دیگر نقشهایی که تا به
حال داشتم متفاوت بود، از این رو تلاش کردم از تمامی نقشهایم در
سریالهایی که تا به امروز پخش و دیده شده، دور باشد. این چالش را داشتم که
به شخصیتی برسم که هم اثرگذار و هم منطقی باشد.
فکر میکنید یک بازجو به جز اقتدار و جدیت چه مؤلفههای شخصیتی دیگری میتواند داشته باشد که شما از آن استفاده کردید؟
شخصیت در وهله اول نکاتی دارد که از جانب نویسنده اثر لحاظ میشود و من
تلاش کردم ضمن احترام به مولفههایی که آقای قادری در این نقش مشخص کرده
بودند با همکاری و نظر ایشان و نقطه نظرات کارگردان به ویژگیهایی برسم که
خاص و جدید باشد. در نهایت باید بگویم که این نقش برای من دشوار و
دوستداشتنی بود.
مردم شما را بیشتر به عنوان یک چهره تئاتری
میشناسند. فکر میکنید بازی جلوی دوربین در مقایسه با صحنه تئاتر، چه
مزیتها یا سختیهایی دارد؟
نمیشود این دو را با هم قیاس
کرد. تئاتر یک مقوله جدایی است. در تئاتر فرصت اشتباه ندارید، اما در فیلم
هر چه اشتباه کنید کات داده و آن صحنه دوباره تکرار میشود. همین ویژگی خاص
باعث میشود که شما در صحنه تئاتر متمرکز باشید و تلاش کنید که اشتباه
نداشته باشید و درست عمل کنید، سختیهای خاص خودش را هم دارد. تصویر پر از
ترفند است و شما در تئاتر مقابل تماشاگرهایی هستید که نمیتوانید در لحظه
از ترفندی استفاده کنید. حضور در صحنه و ماندن بسیار دشوار است و کار هر
کسی هم نیست.
کار با کارگردان مطرحی مثل ابراهیم حاتمیکیا در فیلم «چ» چه کمکی به شما کرد؟ چه خاطرهای از بازی در فیلم «چ» دارید؟
ابراهیم حاتمیکیا کارگردان فوقالعاده قابل احترامی است. من یک کار با
ایشان داشتم و آن فیلم «چ» است که از شروع تا پایانش پر است از خاطره. یکی
از مواردی که ایشان قبل از شروع تصویربرداری انجام میداد، این بود که
بازیگر با همان گریم و لباس و در همان لوکیشنی که قرار بود فیلمبرداری
انجام شود، تمرین میکرد. این فرصت خوبی برای بازیگر بود که بتواند به
بازیای که میخواهد انجام بدهد فکر کند. در بسیاری از کارها بعد از اتمام
فیلمبرداری آن صحنه و پایان سکانس مورد نظر، تازه متوجه میشدیم که نباید
آن حرکت را انجام میدادیم یا اگر طور دیگری بازی میکردیم خیلی بهتر بود و
در آن لحظه آن کار را میکردیم. تمرینهای خاص آقای حاتمیکیا این فرصت را
به ما میداد که بدانیم باید چه کنیم و موضوع را خیلی خوب دریافت
میکردیم. ابراهیم حاتمیکیا فوقالعاده روی بازیها تاثیرگذار بود و خیلی
جدی برخورد میکرد. اهل تعارف هم نبود. واقعاً اگر بازیگری توانایی نداشت
بدون تعارف آن را کنار میگذاشت. من فکر میکنم این میتواند یکی از
ویژگیهای یک کارگردان مقتدر باشد.
وضعیت تئاتر را در حال حاضر چگونه ارزیابی میکنید؟
وضعیت تئاتر نه تنها امروز بلکه سالهاست اسفناک شده و هیچ قاعده و قانونی
در تئاتر اعمال نمیشود. روز به روز هم به آن پرتگاهی که به نابودی تئاتر
منجر میشود، نزدیکتر میشویم. در واقع کسی نیست که تئاتر را از این وضعیت
نجات دهد. اصلاً دوست ندارم در مورد تئاتر صحبت کنم، چون اوضاع بدی دارد و
دولت هم فراموشش کرده و کمکحال تئاتر و اساساً فرهنگ ما نیست.
بهترین نقشی که در تئاتر و سینما بازی کردهاید کدام بوده است؟
آثار خوبی در تئاتر داشتم که البته دیگران باید در مورد آنها نظر بدهند و
هیچ وقت اعتقاد نداشتم که از کارهایم تعریف کنم، دیگران باید قضاوت کنند،
اما میتوانم به بازی در نمایش کالون و قیام کاستلیون به کارگردانی آرش
دادگر در نقش کشیش و بازی در نمایش شاه لیر به کارگردانی همین کارگردان و
مجدداً همین نمایش به کارگردانی دکتر مسعود دلخواه در نقش گلاستری اشاره
کنم. همچنین بازیگر نقش «ژاور» در بینوایان و نقش «فاگین» در تئاتر الیور
توئیست بودم که برای ایفای این نقش در سال 93 جایزه هم گرفتم. در کار تصویر هم سریال «آنام» را دوست دارم.
نقش «فاگین» در تئاتر الیور توئیست خیلی به چشم آمد، چه مؤلفههایی در آن کاراکتر وجود داشت که منجر به این درخشش شد؟
من یک دنیای بسیار پیچیدهای را در این نقش تجربه کردم و تلاش میکنم از
کلیشهها پرهیز کنم. این نقش فوقالعاده و چشمگیر بود و خوب درخشید.
هنرپیشههای بزرگ جهانی نقش «فاگین» را بازی کرده بودند. من تمام آن
بازیها و آثار را دیدم و با خودم گفتم چه کنم که اینها نباشم و چه کنم که
خوب باشم؟ خیلی سخت بود و من آرام آرام به نتیجههای خوبی رسیدم. همزمان
من شش فاگین را بازی میکردم، از مولفههای اجتماع خودمان، از کسانی که
صاحبمنصب بودند، از کسانی که پولپرست بودند، از کسانی که دلال بودند و از
کسانی که در جامعه شهری ما خشن بودند استفاده کردم و همزمان شش تا فاگین
را به شکل موازی بازی میکردم که فوقالعاده وحشتناک شده بود. هر بار هم که
خودم فکرش را میکنم میبینم چطور توانسته بودم این کار را انجام دهم.
سریال «گاندو» مورد استقبال مردمی قرار گرفت. بازخوردهایی از این سریال دارید؟
این بازخوردهای مثبتی که ما دریافت کردیم به روایت صادقانه فیلم
برمیگردد. بچهها تلاش کردند که هر آنچه است نه داغش کنیم نه سرد، واقعیت
را بگوییم. کارگردانی خوب، دکوپاژ، زحمات تهیهکننده و بازی خوب بچهها،
همه و همه در آن تاثیرگذار بود. مردم صداقت گاندو را دوست داشتند. بدون
تعارف میگویم که سالهاست مردم از تلویزیون قهر کردهاند و برای همین
انتظار داشتند که صداقت باشد. در واقع بسیاری از مواردی که در طول سالها
زجرشان میداده و ناراحتشان کرده، رو شده است. مردم تا پایان «گاندو» همراه
بودند و ما از مردم، از حس خوبشان و از انرژی خوبشان تشکر میکنیم و
فوقالعاده به آن افتخار میکنیم. من خودم با وسیله نقلیه عمومی تردد
میکنم و به عینه و بدون واسطه نظرات مردم را که با من صحبت میکردند
میشنیدم. همه بدون استثنا گاندو را دوست داشتند.
منبع: روزنامه جوان