به گزارش پایگاه 598، تحريم
هاي پي در پي آمريکا و غرب عليه کشور ما پس از برجام، روح و روان مردم و
بازار را هر روز خراش مي دهد. اين در حالي است که قرار بود مسئله برعکس
باشد و با انعقاد قرارداد برجام و نزديکي ما به غرب، پرونده هسته اي ايران
براي هميشه بسته و روند اعمال تحريم هاي غرب عليه اقتصاد ايران، متوقف
شود. اما در ظاهر تنها نامي از برجام باقي مانده و اتحاديه اروپا فقط به
مرکب امضاي برجام متعهد است. اکنون ايران در گام دوم برجام در مهلتي ۶۰
روزه به اتحاديه اروپا سعي دارد پايبندي نصفه و نيمه اروپايي ها به برجام
را بيازمايد.
حسن عابديني کارشناس و تحليلگر مسائل سياسي
در گفت و گو با رسالت در تشريح روند مذاکرات هسته اي ايران و کارشکني
آمريکا و اتحاديه اروپا در قبال ايران گفت: موضوع فعاليت هاي هسته اي ايران
از روز اول در سال ۱۳۸۲ از يک موضوع حقوقي و فني به مدد جنجال هايي که
آلمان، انگليس و آلمان ايجاد کردند، تبديل به موضوع رسانه اي و سياسي شد.
اروپا در همان مقطع چهار راهبر د را مقابل ايران در موضع هسته اي دنبال مي
کرد که بعد از پيوستن آمريکا آن راهبردها ادامه پيدا کرد.
وي با تشريح راهبردهاي آمريکا و اروپا در
قبال برنامه هسته اي گفت: آنها ايران را ملزم به تعطيل کردن فعاليت هاي
هسته اي، عقب گرد از پيشرفت هاي هسته اي، برچيدن تاسيسات هسته اي و ويران
سازي آن کرده بودند. اين کشورها بارها اعلام کردند اگر فعاليت هاي هسته اي
ايران مانند ساعت درنظر گرفته شود ابتدا بايد باتري را خارج و سپس چرخ دنده
ها را جدا کنند و در نهايت آن را از بين ببرند.
عابديني اضافه کرد: اما ايران در چارچوب
شعار «انرژي هسته اي حق مسلم ماست» اين کشورها را متقاعد کرد که چرخه سوخت
حق مسلم ايران است. از سال ۱۳۹۲ که دور تازه گفت وگو با ۱+۵ آغاز شد، اروپا
و آمريکا چرخه سوخت هسته اي ايران را پذيرفتند اما طرفين پذيرفتند به
تعهداتي پايبند باشند. ايران محدوديت هايي را در زمينه زمان، حجم و درصد
غني سازي، تحقيق و توسعه و سانتريفيوژهاي نسل جديد پذيرفت.
عابديني با بيان اينکه ايران محدوديت ها را
پذيرفت پس طرف مقابل هم بايد به تعهدات خود پايبند باشد، گفت: اين تعهدات
شامل عادي شدن پرونده هسته اي ايران، برداشته شدن تحريم ها، همکاري بين
ايران و ۱+۵ در حوزه هسته اي بود اما در دوران مذاکرات، جَنگ روايت ها رخ
داد. آمريکايي ها و غربي ها بعد از خروج از جلسات مذاکرات، روايتي از داخل
مذاکره بيان مي کردند. در اين مسير جنگ اراده ها هم اتفاق افتاد. آنها تصور
مي کردند اراده خود را مي توانند بر ايران تحميل کنند. غرب جنگي براي
تاثيرگذاري بر دستگاه محاسباني ايران را آغاز کرد و از همه ظرفيت هاي خود
براي تاثيرگذاري بر دستگاه محاسباني مردم و مسئولان ايراني استفاده کردند.
اين کارشناس مسائل استراتژيک با اشاره به
خروج آمريکا از برجام گفت: آمريکا همه تلاش خود را انجام داد تا ايران
واکنشي از خروج غيرقانوني آمريکا نداشته باشد. برجام با پشتيباني قطعنامه
۲۲۳۱ از تعهد چندجانبه به معاهده اي بين المللي تبديل شده بود. آمريکا به
تعهدات خود عمل نکرد و تحريم هاي خود را بازگرداند. ايران بارها از اتحاديه
اروپا خواست تا خلأ نبود آمريکا را پر کنند. اما در بيش از يکسال گذشته
اتحاديه اروپا تعلل و کارشکني در برطرف کردن تحريم ها و راه اندازي SPV را
داشته است.
عابديني اضافه کرد: انگليس چند روز گذشته
نفتکش ايراني را توقيف کرد و ايران را به اين نتيجه رساند که استمرار اين
وضعيت منافع کشور را تامين نمي کند و اگر قرار است فقط ايران به تعهدات خود
پايبند باشد و منفعتي از برجام نبرد، حضور در برجام به هيچ وجه عقلاني
نيست.
وي تصريح کرد: ما در دو مرحله تعهدات خود را
کاهش داديم و مانند آمريکا به يکباره از برجام خارج نشديم. سه کشور
اروپايي هم در عمل از برجام خارج شده اند و فقط به صورت شفاهي در برجام
باقي مانده اند. زيرا به تعهدات خود پايبند نيستند. ايران تنها کشوري است
که به تعهدات خود پايبند مانده است بنابراين اقدام ايران در چارچوب بند ۲۶ و
۳۶ برجام و منطبق بر حقوق بين الملل و بر پايه عقلانيت سياسي است و ايران
بايد همين مسير را پيش برود.
وي با اشاره به اعلام گام دوم ايران در
برجام و مهلت ۶۰ روزه دوم به اروپا گفت: گام ها بايد کوتاه تر برداشته شود و
اين تنفس مصنوعي و فرصت ۶۰ روزه به اروپايي ها زمان زيادي است زيرا بدعهدي
آنها واضح و مشخص است. آلمان ها در سال ۱۳۵۴ قراردادي براي راه اندازي
نيروگاه اتمي در بوشهر بستند اما آن را رها کردند. در سال ۱۳۵۵ ايران ۱۰
درصد از کارخانه غني سازي اورانيوم را در پاريس خريداري کرد اما يک گرم
اورانيوم تاکنون به ايران نداده است و دائم در اين مسير کارشکني مي کند.
عابديني در پايان سخنانش با بيان اينکه
انگليس کارنامه بسيار تاريک در قبال مردم ايران دارد، گفت: انگليس از
کودتاي ۱۳۳۲ تا کنون خصومت خود را بارها نشان داده است. پس استمرار اعتماد
به اروپاييها با هدف پايبندي به برجام منطقي نيست زيرا اراده لازم در
کشورهاي اروپايي نيست و اتحاديه اروپا و آمريکا از نظر سياسي، اقتصادي،
اجتماعي و ديپلماتيک داراي روابط در هم تنيده اي
هستند و بين منافع ايران و آمريکا، منافع
آمريکا را ترجيح مي دهند. ضمن اينکه اتحاديه اروپا توان مقابله و ايستادگي
در برابر آمريکا را ندارد و نبايد انتظار داشت که بتواند کمکي به حفظ برجام
کند.