به گزارش پایگاه 598، ظرفیت دانشگاه فرهنگیان که در سال ۹۱ بیش از ۲۰ هزار نفر بود تا سال ۹۴ و
۹۵ به حدود پنجهزار نفر کاهش پیدا کرد. بحران معلم و نیروی انسانی
بازنشسته با این تصمیمات تشدید شد و این روزها میبینیم برای جبران آن
کاستیها ظرفیت را تا ۳۰ هزار نفر هم بالا بردهاند و آن اقدام کاهش ظرفیت
الان لطمه خودش را در افزایش عجیب ورودیها نشان میدهد و روی کیفیت
دانشگاه اثر منفی میگذارد.
چند سال پیش، ایامی که ما کنکور داده بودیم و رتبهها
آمده بود و باید انتخابرشته میکردیم، لابهلای دوئل فلان رشتهها و فلان
دانشگاهها، فرهنگیان و تربیتدبیر و امام صادق و از این دانشگاهها و
رشتههای خاص هم پنجرههایی بودند برای انتخاب کردن و جهت دادن به آینده.
خیلیها این پنجرهها را پر میکردند، اما این خیلیها همه عاشق معلم شدن
نبودند، عاشق دانشجوی دانشگاه خاص شدن و عاشق این رشتهها و دانشگاههای
خاص نبودند، منفعتی این را ایجاب میکرد که انتخاب کنند، کارشان تضمین
میشد، پایگاه اجتماعیشان رشد میکرد و.... خلاصه از این انگیزهها که
عبور کنیم، میرسیم به خیلیهای دیگر که انصافا بیشتر از دستهاولی هستند.
آنهایی
که عاشق معلم شدن هستند، آنهایی که عاشق تدریس هستند و آنهایی که عمرشان
را پای معلم شدن صرف کردند، اینها همانهایی هستند که اولویتها برایشان
همان رشتههای دانشگاه فرهنگیان است. تهران و بهشتی و علامه و شریف و... را
دوست دارند، اما معلم شدن از راه دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی و دانشگاه
فرهنگیان را بیشتر از آن دوست دارند. از بخش اول نوشتن از روزهای پس و
پیش کنکور و معلم شدن و دانشجوی خاص شدن و دانشگاه خاص قبول شدن که بگذریم،
میرسیم به کلیدواژههایی که محل مناقشه شدند، مثل توپ پینگپنگ بین
سیاستهای مختلف جریانهای مختلف حرکت میکنند، ضربه میخورند و تا دم
انحلال هم پیش میروند.
فرهنگیان، دانشگاه فرهنگیان، دانشجومعلمان، ماده ۲۸، معلمان
ماده ۲۸، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، نیروهای حمایتی و
خریدخدمتیها، کمبود معلم، افزایش معلم، کاهش ورودی، خصوصیسازی، انحلال
فرهنگیان، احکام و حقوقها و بسیاری از این کلیدواژهها که شاید برای من و
شما خواننده این سطور که علقهای برای ورود به عرصه معلمی نداشتیم و اگر
داشتیم حب و علاقهاش را همان اواخر دوران دبیرستان سرکوب کردیم و وارد
عرصه نشدیم مهم به نظر نرسد، اما وقتی با یکی از دانشجویان این دانشگاهها،
یکی از دانشجومعلمها یا معلمها در ارتباط باشید یا رسانهها را زیرورو
کنید و اخبار مطالبات و مصائب آنها را بخوانید، پیگیری و اطلاع از اوضاع
معلمان آینده کشور و مربیان و راهنمایان اصلی آینده فرزندانمان مهم میشود
و قابلبررسی و پیگیری.
مثلا اگر بدانید همان چندرغاز افزایش حقوق ۴۰۰ هزارتومانی
اینها هنوز واریز نشده است و اگر شده با کلی اعتراض و خواهش و تمنا بوده
است، یا اگر بدانید امنیت شغلیشان هر روز کمرنگتر میشود و احکامشان با
فراز و نشیب بسیار صادر میشود، بیشتر حساس و نگران آینده این معلمان و
فرزندان این مملکت که از سر دغدغه و علاقه پای در مسیر دبیری گذاشتهاند و
گزینش شدهاند و اغلب درسخوان و رتبه برتر هم بودهاند، میشوید.
شروع خوب دانشگاه فرهنگیان و ادامه ضعیف آن با تغییر دولت
میشود از سایتها استفاده کرد، از اطلاعات موجود در
اینترنت، از ویکیپدیا و...، اما نوشتن از اینکه ماجرای تربیت نیروی معلم
در کشور به چه صورت است، دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی
چه نقشی در تامین نیروی انسانی آموزش و پرورش ایفا میکنند، از زبان یکی
از دانشجویان دانشگاه فرهنگیان خوشتر به نظر میرسد. دانشجویی که رتبه
سهرقمی کنکور بوده است و با هزار امید و آرزو، با تکیه بر دغدغههایش وارد
این دانشگاه شده است، حالا جمعی از مصائب و مشکلات، پیمایش مسیر را برای
او و همکلاسانش سخت و سختتر کرده و میکند.
(البته بعد از گفتگو با چند دانشجومعلم از مراکز و
پردیسهای مختلف فرهنگیان، این دانشجو موردتایید همه آنها بود و بهعنوان
نماینده از مشکلاتشان گفت) او در ارتباط با آغاز فعالیت دانشگاه فرهنگیان
بهعنوان یکی از مراکز اصلی تربیت دبیر در کشور میگوید: «در واقع حدود
هفت سال است که دانشگاه فرهنگیان به این شکل فعالیت میکند، یعنی تبدیل به
یک دانشگاه شده است.
سال ۱۳۹۱ شورای عالی انقلاب فرهنگی با مصوبهای مراکز
تربیتمعلم سابق را تجمیع و تبدیل به دانشگاه فرهنگیان کرد تا راه تامین
نیروی انسانی آموزش و پرورش که همان معلمان باشند، از دو مجرای دانشگاه
تربیت دبیر شهید رجایی و فرهنگیان تامین شود. این ماجرا در دولت دکتر
احمدینژاد و زمان وزارت آقای حاجیبابایی با قوت ادامه داشت و فعال بود،
اما با تغییر دولت و آغاز ریاستجمهوری روحانی ماجرا متفاوت شد و نگاه و
سیاست دیگری نسبت به دانشگاه فرهنگیان اجرا شد.
انتخاب آقای مهرمحمدی به ریاست این دانشگاه هم پیرو همین
نگاه جدید بود، مهرمحمدی حدود سهسال و نیم سرپرست دانشگاه فرهنگیان بود،
در حالی که طبق قانون نهایتا یک فرد میتواند ۶ ماه در سمت سرپرستی باشد و
به این روش قصد داشتند که این دانشگاه را تضعیف کنند و به سمت انحلال پیش
ببرند. این نوع رفتار و سیاست دانشگاه تا جایی پیش رفت که هرساله به میزان
چشمگیری از ورودیها کاسته میشد و دانشگاه به انحلال نزدیکتر، اما این
نوار بعد از حضور حضرتآقا در دانشگاه فرهنگیان قطع شد. مقام معظم رهبری
بعد از سالها در اردیبهشت ۹۷ در دانشگاهی غیر از دانشگاه نظامی حاضر شدند و
این حضور بر اهمیت بالای این دانشگاه صحه گذاشت.»
مخالفت دولت با مدل دانشگاه فرهنگیان
سیاستگذاران این دولت به نظر من اعتقادی به تربیت دبیر به
این شکل ندارند، یعنی از نظر آنها لازم نیست چهار سال زمان و هزینه صرف
شود تا یک نفر در دانشگاه فرهنگیان تحصیل کند و معلم شود، به جای این کار
فارغالتحصیلان بیکار سایر دانشگاهها در رشتههای مختلف را جذب میکنیم و
دورهای برگزار میکنیم و آنها معلم میشوند. هم هزینه کمتر است و هم زمان
کوتاهی نیاز است. روی همین ایده ظرفیت دانشگاه فرهنگیان که در سال ۹۱ بیش
از ۲۰ هزار نفر بود تا سال ۹۴ و ۹۵ به حدود پنجهزار نفر کاهش پیدا کرد.
بحران معلم و نیروی انسانی بازنشسته با این تصمیمات تشدید شد و این روزها
میبینیم برای جبران آن کاستیها ظرفیت را تا ۳۰ هزار نفر هم بالا بردهاند
و آن اقدام کاهش ظرفیت الان لطمه خودش را در افزایش عجیب ورودیها نشان
میدهد و روی کیفیت دانشگاه اثر منفی میگذارد.
از نبود امکانات تا سطح پایین علمی برخی اساتید
دانشگاه فرهنگیان در کل کشور ۹۸ مرکز و پردیس دانشگاهی
دارد. این مراکز هرکدام دانشجویان بسیاری دارند که در استخدام رسمی-آزمایشی
وزارت آموزش و پرورش هستند. این حجم بالا از دانشجو و مراکز تحصیلی و ایضا
سیاستهای کلی در قبال دانشگاه فرهنگیان مصائب جدی در برابر دانشجویان
قرار داده است که در توضیح و تفسیر آنها باید به دو دسته از مشکلات اشاره
کنم، یکی مشکلات خود دانشگاه و یکی هم مشکلاتی است که از وزارتخانه به
دانشجوها و دانشگاه تزریق میشود، چون این دانشجویان هم کارمند وزارت
آموزش و پرورش هستند و هم دانشجوی دانشگاه فرهنگیان. مشکلات مربوط به
دانشگاه در زمینه کمبود امکانات مطرح میشود که کمابیش و با درجات و سطوح
مختلف همه دانشجویان در تمام کشور با آن درگیر هستند. نبود سالن همایش و
نبود برخی امکانات حداقلی و... بخشی از کمبود امکانات است. اما مساله دیگری
از مشکلات دانشگاه مربوط به سطح علمی اساتید است که بخشی از این هم
میتواند بهدلیل تازهتاسیس بودن دانشگاه طبیعی باشد. چون مدرسان فعلی
فرهنگیان همان مدرسان مراکز تربیتمعلم قدیم هستند و استانداردهای وزارت
علوم را برای تدریس ندارند و این موضوع چالشبرانگیز است و رفتهرفته هم
درحال کمرنگشدن و بهبود اوضاع است.
تبعات سوءتفکیک جنسیتی در دانشگاه فرهنگیان
یکیدیگر از موضوعاتی که ما دانشجویان در دانشگاه فرهنگیان
با آن مواجهیم، مساله تفکیکجنسیتی است که بیش از آنکه تصمیم دانشگاه باشد،
گویا از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی تکلیف شده است. به نظر من و دوستانم
این مساله تفکیک جنسیتی نهتنها کمکی به بهبود فضای دانشگاه نکرده، بلکه
آسیبزا هم بوده است. این دانشجویان از دو مرحله گزینش عبور کردهاند و این
یعنی فیلترهایی را گذراندهاند و گلچینشده هستند و طبعا از لحاظ اخلاق و
فکری و اعتقادی موردتایید هستند، اما این دانشجوی گزینششده تفکیک
میشود، اما دانشجویی که گزینش نشده است و... در شرایط مختلط تحصیل میکند.
این دانشجو در آینده معلم میشود و باید در مناطق مختلف از مناطق محروم
تا... تدریس کند و معلم بچهها باشد و این موضوع یعنی این دانشجویان مورد
اعتماد سیستم هستند، اگر مورد اعتمادند، چرا از باب بیاعتمادی تفکیک
جنسیتی بین آنها ایجاد کردهاید؟ چطور چهار سال بعد بچهها را به دست
اینها میسپارید؟ رشد اجتماعی افراد و رشد اخلاق حرفهای هم صورت نمیگیرد
و در شرایط تفکیکی اصلا دیده نمیشود. اینها را کنار چالشهای جنسی در
خوابگاهها و... بگذارید ببینید که چه وضع اسفباری ایجاد میشود. اینها از
نظر من موضوعات و مشکلاتی است که مربوط به دانشگاه میشود.
کلاف سردرگم احکام و حقوق دانشجومعلمان
در توضیح مصائب و مسائلی که مربوط به وزارتخانه است هم باید
بگویم پرداخت حقوق و احکام مالی اصلیترین موضوع است. سه ماه از آغاز سال
تحصیلی میگذرد و مشخص نیست دقیقا حکم ما چقدر است؟ یکبار میگویند
یکمیلیونوصدو خردهای هزارتومان، آقای حاجیبابایی نماینده مجلس
میگویند، یکمیلیونوپانصدو خردهای هزارتومان و... این هنوز بعد از سه
ماه مشخص نیست که من کارمند دولت چقدر باید حقوق بگیرم و این فکر دانشجویان
را مشغول کرده است. پرداختهای مالی ۲۵ درصد و ۴۵ درصد هم که قصه پرغصهای
است. احتمالا درباره آن شنیدهاید که به این میزان از حقوق دانشجویان کسر
میشود. هنوز مشخص نیست مبنای این کسورات چیست؟ در همین ماه رمضان از حقوق
منی که یک ماه چیزی نخوردهام و از سلف استفاده نکردهام کسر کردهاند و...
اینها مسائل جدی است و باید فکری در اینباره شود.
فنلاند و سنگاپور همین سیستم را دارند، اما خوب اجرا میکنند
از این دانشجوی دانشگاه فرهنگیان، از مدل تحصیلی و تربیتی
معلم در این دانشگاه و به صورت کلی مدل تربیت معلم در کشور میپرسیم و او
پاسخ میدهد: «از نظر ما اینکه معلم به صورت مشخص و متمرکز و تخصصی در این
نوع دانشگاهها تربیت شود، مطلوب و خوب است. در سایر کشورها مثل فنلاند،
سنگاپور و... که پیشتار عرصه آموزش هستند، دانشگاه خاصی برای تربیت
معلمانشان دارند و دورههای مختلفی را برگزار میکنند، گزینش میکنند و...
در کل شبیه مدلی است که در ایران اجرا میشود، اما در جزئیات اگر دقت کنیم
میبینیم در ایران ما با یک سردرگمی در اجرا و پیشبرد مواجهیم، هم در
دانشگاه تربیت دبیر رجایی هم فرهنگیان. به صورت کلی به نظر من اگر دانشگاه
درگیر مسائل سیاسی و دولتی نباشد خیلی راحت میتواند مشکلش را حل کند.
درنهایت و در جمعبندی بگم که بحث ارتباط با وزارتخانه جهت تثبیت و
مشخصشدن احکام و حقوقها، بحث شفافیت مالی و بازسازی ساختار مالی دانشگاه و
اصلاح ۲۵ درصد و ۴۵ درصد کسر از حقوقها و مساله فرهنگی و تفکیک جنسیتی و
چالشهای برآمده از آن سه موضوع و معضل اصلی دانشگاه فرهنگیان است که باید
حل آنها در اولویت باشد.»
دانشگاه فرهنگیان مرکز ثقل اصلی نظام آموزش و پرورش
بعد از حواشی و مشکلات بسیاری که پیرامون دانشگاه فرهنگیان و
مساله تربیتدبیر در دولت حسن روحانی ایجاد شد، مقام معظم رهبری اردیبهشت
سال گذشته با حضور در دانشگاه فرهنگیان اهمیت ویژه مراکز تربیتدبیر را
گوشزد کردند و در بخشی از سخنان خود در ارتباط با دانشگاه فرهنگیان گفتند:
«راجع به مساله دانشگاه فرهنگیان و مساله تربیتمعلم؛ امروز مهمترین نیاز
آموزش و پرورش کشور، معلم است؛ مهمترین نیاز، معلم است. این دانشگاه و
دانشگاه شهید رجایی و هر نقطهای که تربیتمعلم بر آن صدق میکند، باید هم
کما، هم کیفا توسعه پیدا کند.
آقایان گفتند و بنده هم اطلاع دارم که تا چهار سال دیگر،
تعداد انبوهی از معلمین - تعداد کثیری- وارد بازنشستگی میشوند و آن کسانی
که از این دانشگاهها، [یعنی]دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجایی، تحویل
داده میشوند به آموزش و پرورش، بسیار کمتر از آن مقداری هستند که از
آموزش و پرورش خارج میشوند؛ این یک بحران است برای آموزش و پرورش؛ نباید
چنین اتفاقی بیفتد. البته گفته میشود که از بیرون کسانی را میگیرند،
[ولی]آن یک عمل اضطراری است و در صورت ناچاری و اضطرار البته اشکال ندارد؛
علیالاصول هم یک کارِ درستی نیست؛ معلمی یک حرفه فنی است، یک کار هنری
است؛ یادگرفتن لازم دارد؛ اینجا شما معلمی را یاد میگیرید؛ آنکه در فلان
دانشگاه دیگر درس خوانده، او این معلومات شما را که در اینجا یاد گرفتهاید
ندارد؛ چطور میخواهد معلمی کند؟
مراکز تربیت معلم - که مهمترینش فعلا دانشگاه فرهنگیان
است- مرکز ثقل اصلی نظام آموزش و پرورش کشورند و در مورد این دانشگاه
کوتاهی شده. [طبقِ]آنچه بنده اطلاع دارم و به من گزارش شده، این دانشگاه،
هم از لحاظ نیروی انسانی - معلم، استاد- دچار کمبود است، هم از لحاظ بودجه
دچار کمبود است، [هم]از لحاظ فضای آموزشی دچار کمبود است. وزارت علوم،
سازمان مدیریت، سازمان امور استخدامی، هرکدام به نحوی باید همکاری کنند،
کمک کنند؛ این مشکلات باید برطرف بشود. البته دوستان، هم اینجا ذکر کردند،
هم در آن جلسه قبلی گفتند که از بنده انتظاراتی دارند؛ بنده آماده هستم و
هر کاری که از من بربیاید و بتوانم انجام بدهم و در اختیار بنده باشد، قطعا
انجام میدهم؛ برای اینکه این مساله را جزء مسائل درجه اول کشور میدانم و
میشناسم.»
دانشگاه فرهنگیان مرکز ثقل سند تحول بنیادین
بعد از نگارش متن و حاشیه تربیتدبیر در نظام آموزشی و
سیاسی کشور با حمیدرضا حاجیبابایی، وزیر آموزش و پرورش دولت محمود
احمدینژاد و نماینده مجلس شورای اسلامی گفتگو کردیم و در ارتباط با فراز و
فرود دانشگاه فرهنگیان سوال کردیم. او سال گذشته در یک برنامه تلویزیونی
با محمود مهرمحمدی رئیس سابق دانشگاه فرهنگیان مناظرهای در ارتباط با
دانشگاه فرهنگیان و وضعیت آموزش و پرورش در کشور داشت. آنجا هر دو نفر آرا و
نظرات خود را در مواجهه با دانشگاه فرهنگیان عنوان کردند؛ مهرمحمدی
بهعنوان مخالف مدل تربیتدبیر در دانشگاه فرهنگیان و حاجیبابایی بهعنوان
موافق.
با علم به آن گفتگو و ذکر این مقدمه حاجیبابایی وزیر آموزش
و پرورش دولت احمدینژاد ابتدا با تشریح نحوه آغاز به کار دانشگاه
فرهنگیان گفت: «وقتی سند تحول بنیادین شکل گرفت و ما توانستیم آن را در
شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب کنیم طی یکسال اساسنامه دانشگاه فرهنگیان
را هم که درواقع نقطهثقل سند تحول بنیادین محسوب میشود، مصوب کردیم و
براساس آن ۶۴ پردیس در کشور ایجاد شد و در اولین سال ۲۳ هزار و ۵۰۰ دانشجو
گرفتیم که قریب به اتفاق آنها از دانشجویان برتر بودند که به دلیل شرایط
مناسب دانشگاه فرهنگیان ثبتنام کردند و این ازدحام در ثبتنام و
علاقهمندی باعث شد ما از بین هر ۱۰ نفر یک نفر را انتخاب کنیم. براساس
قانون هم این افراد باید هم حکم آزمایشی دریافت میکردند و هم امکانات در
اختیارشان قرار داده میشد که همهاش فراهم شده بود. سال بعد، یعنی سال ۹۲
در مدتی که بنده مسئولیت داشتم درخواست ۳۰ هزارتایی برای جذب داشتم که بعد
از رفتن بنده از وزارت و تغییر دولت، این تعداد به ۱۷ هزار نفر تقلیل پیدا
کرد.»
آغاز سناریوی انحلال دانشگاه فرهنگیان در دولت روحانی
حاجیبابایی ادامه داد: «در سالهای بعد این روند کاهش
ادامه پیدا کرد و به پنجهزار و چهارهزار رسید و دانشگاه فرهنگیان به سمت
انحلال حرکت کرد. دوستان تحلیلی از این تصمیم داشتند که متکی بر ماده ۲۸
بود و از این ماده استفاده میکردند تا دانشگاه فرهنگیان را تعطیل کنند،
یعنی از یک تبصره اساسنامه دانشگاه فرهنگیان استفاده میکردند تا دانشگاه
فرهنگیان را تعطیل کنند. ماده ۲۸ میگوید اگر شما در دانشگاه فرهنگیان نیاز
به یک یا دو یا سه استاد یا معلم داشتید که سر کلاس برود، ولی نتوانستید
برای اینها کلاس بگذارید، چون تعداد افراد کم بودند، برای اینها
میتوانید از ماده ۲۸ استفاده کنید و از دانشگاههای دیگر بیایند و درسهای
دبیریشان را بخوانند، البته درسهای اختصاصی را همان دانشگاه خودشان
بگذرانند. ماده ۲۸ پوششی بود برای استثنائات، متاسفانه اینها هزاران نفر
را از طریق ماده ۲۸ گرفتند. البته این افراد انسانهای شریفی هستند، بحثم
روی معلمان نیست و با تمام توان کمکشان میکنیم، اما اعتقاد ما این است که
معلم باید در دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی تربیت شود. خلاصه دوستان دولت
فعلی آن زمان همه شرایط را برای انحلال دانشگاه فرهنگیان آماده کردند. از
اینکه فضایی ایجاد کنند که جا نداریم، استاد نداریم، استاد خوب نداریم، پول
نداریم و.... همه کار کردند تا این دانشگاه را ورشکست کنند. در طول چند
سال هزارو ۲۰۰ حکم استخدامی زدند در این دانشگاه، درحالی که تعداد ورودی
را کاهش میدادند. این یک طرف قضیه بود که سایهاش بر سر آموزش و پرورش
افتاده بود.»
حرکت سریع به سمت خصوصیسازی آموزش؛ خرید خدمت به جای تربیت نیروی متخصص
حاجیبابایی میگوید: «اما اصل دیگر این بود که باید
بستههای حمایتی داشته باشیم. بستههای حمایتی یعنی اینکه باید مدرسه دولتی
را تعطیل کنیم و مدرسه خصوصی تشکیل بدهیم. معلمانی تحتعنوان معلمان
حمایتی وارد آموزش و پرورش کنیم. من باز تکرار کنم همه معلمان تحتحمایت ما
هستند. بحث ما سیاست است. این دانشجو که تحت معلم حمایتی جذب میکنید باید
آموزش ببیند نه اینکه اینطور با این رویه بیشاکله معلم را خوار و ذلیل
کنید، دانشآموز را خوار و ذلیل کنید و مدرسه را ذلیل کنید. امروز بیش از
۵۰ هزار نفر معلم حمایتی یا همان خرید خدمتی داریم. یعنی دانشجوی فرهنگیان
تعطیل شد و معلم خریدخدمت و همین حمایتی جایگزین شد. من خودم حامی معلمان
خریدخدمتی هستم و دنبال استخدامشان هستم، چرا؟ چون آموزش و پرورش به
اینها ظلم کرده است.
بدون آزمون، بدون هیچ شرایط خاص و مدونی همینجوری هرکس را
که هرجا خواسته وارد سیستم آموزشی کرده است. هم تعطیلی دانشگاه فرهنگیان و
هم خرید خدمات و بسته حمایتی در کنار صحبتهای آقای فانی که گفتند ما ۳۵۰
هزار معلم مازاد داریم، در صورتی که فقط ۶۴۰ هزار معلم داشتیم که کلاس
میرفتند، ایشان اعلام کرد ۳۵۰ هزار معلم مازاد داریم و یکی از مشاورانشان
هم اعلام کرد بیش از ۱۰۰ هزار هم معلم بیسواد داریم و یکی دیگر از همین
آقایان هم اعلام کرد دههاهزار معلم هم خدمتگزار شدند، پس دیگر ۶۴۰ هزار
معلم یا مازادند یا بیسوادند یا خدمتگزار! آموزش و پرورش را له کرد.
این افراد چرا اینها را گفتند، چون میخواستند آموزش و
پرورش را له کنند و دانشگاه فرهنگیان را تضعیف و آموزش را به بخش خصوصی
واگذار کنند. اکثر قریب به اتفاق آقایان مدرسه غیرانتفاعی دارند میخواهند
مدارس دولتی و تیزهوشان و... تعطیل شود و دانشآموزان به مدارس غیردولتی
اینها بروند. برای مثال شما درنظر بگیرید مدارس غیردولتی دو نوع هستند،
مدارس غیردولتی واقعی و غیرواقعی، وزارت آموزش و پرورش یک مدرسه عالی در
منطقه عالی در همین تهران را با فشار به فلان شخص میدهد، چون در حزب و
گروهش است، ساختمان مفت، زمین چندهکتاری و دانشآموز و... در اختیارش،
اقوام خود را هم میآورد بهعنوان معلم استخدام میکند، این به آموزش ضربه
مهلک میزند، حتی به مدارس غیردولتی واقعی ضربه میزند.»
رهبر انقلاب دانشگاه فرهنگیان را حفظ کردند
او ادامه داد: «نتیجه شد اینکه رهبر انقلاب به دانشگاه
فرهنگیان برود، یعنی کار آموزش و پرورش به جایی برسد که رهبر عزیز انقلاب
به دانشگاه فرهنگیان برود تا این دانشگاه سرپا بماند. اینها دشمن دانشگاه
فرهنگیان بودند. اینها دشمن مدارس غیردولتی بودند. درباره مهرمحمدی از نظر
شخصی بحثی ندارم و از دوستان من هستند، اما منتقد شخصیت حقوقی ایشان هستم.
ایشان مخالف صددرصد دانشگاه فرهنگیان در زمان تدوین سند تحول بودند که
تشریف آوردند و شدند رئیس دانشگاه فرهنگیان! برای هزار و ۲۰۰ نفر حکم
استخدام در دانشگاه فرهنگیان زدند.» حاجیبابایی در ادامه به مدلهای مختلف
تربیتدبیر در دنیا اشاره کرد و علاوهبر فنلاند و سنگاپور که از پیشتازان
عرصه آموزش هستند، گفت: «روسیه یکی از کشورهای پیشرفته در این حوزه است.
دنیا به این جمعبندی رسیده است که باید تخصصا معلم را
تربیت کند. بنده در دوره وزارتم به روسیه رفتم، مدتها بود دانشگاه
فرهنگیانشان را تعطیل کرده بودند، وقتی من رفتم دیدم چندسالی است با قدرت
شروع کردند، پرسیدم چرا دوباره شروع کردید؟ گفتند مدتی تربیتدبیر در
دانشگاه تخصصی برای فرهنگیان را تعطیل کردیم، دیدیم که نظام آموزشی ما
درحال فروپاشی است. اگر میخواهیم نظام آموزشی ما از هم نپاشد باید معلم
تربیت کنیم، همهچیز در آموزش و پرورش معلم است و معلم هم برای دانشآموز
است. دانشآموز بدون معلم خوب نمیتواند تربیت شود. الان بعضی وزارتخانهها
و شرکتها نیروهای خودش را خودش تربیت میکند، چطور ما برای آدم نیرو
تربیت نکنیم؟ چه ظلمی در حق دانشآموزان میشود؟»
حقوقها اصلاح میشود، اساتید وضعیت خوبی دارند
احکام و حقوقها و سطح علمی اساتید دانشگاه فرهنگیان هم دو
مسالهای بود که دانشجویان این دانشگاه مطالبه میکنند، در این باره هم
حاجیبابایی گفت: «درمورد مساله احکام و حقوقها هم صحبت کردیم، متاسفانه
قصور کرده بودند در پرداختها، اما ۴۴۰ هزار تومان حالا اضافه شده است و
باید حداقل حقوق که یکمیلیون و ۵۶۳هزار تومان است به اینها پرداخت شود.
انصاری، رئیس سازمان امور اداری نامهای به دولت نوشت که حداقل حقوق را به
اینها تخصیص بدهد و منتظر عمل دولت به این موضوع هستیم. درمورد ماده ۲۸
یها هم باید بگویم اینها عدهایشان هنوز در حال تحصیل در دانشگاههای
خودشان هستند که باید با آنها مثل دانشجومعلمان رفتار شود، اگر هم که
استخدام هستند، باید مثل معلمانی که استخدام هستند با آنها هم رفتار شود.
در ارتباط با سطح علمی اساتید باید بگویم در نظام تعلیم و تربیت ما در
دانشگاه فرهنگیان ۷۰ درصد، روشهای تدریس و معلمی بودن است و ۳۰ درصد مسائل
علمی است. من در اینکه اساتید دانشگاه فرهنگیان ۷۰ درصد روشها را دارند،
شک ندارم و درآن ۳۰ درصد علمی هم افراد حائز شرایط بسیاری وجود دارند. در
دانشگاههای دیگر ۷۰ درصد علم است و ۳۰ درصد روش. ما حدود ۳۰ هزار استاد
PhD داریم که در آموزش و پرورش هستند که ۲۰ تا ۲۵ سال سابقه دارند، از
اینها استفاده کنیم، اگر باز هم نیاز داریم، از اساتید دانشگاههای دیگر
استفاده کنیم و به صورت حقالتدریس کمک کنند.»
منبع: فرهیختگان